ماه رمضان چند سال پیش بود که در حاشیه بازدید از یک نمایشگاه؛ دوست
خیراندیشی پیشنهاد داد از غرفه بیرون نمایشگاه که شیوه حمایت از خانواده
های یتیم را نشان می داد حضور پیدا کنیم و به قدر بضاعت ؛ چند یتیم را مورد
حمایت خود قرار دهیم. وقتی به غرفه رسیدیم هر چه فرم ها را زیر و رو می
کردیم نشانی از ایتام خوزستانی نمی یافتیم. به طنز گفتم؛ خوب خدا را شکر در
خوزستان دیگر یتیم بی بضاعت وجود ندارد!
به دوستم گفتم؛ بهتر است به یکی از موسسه های خیریه ای که در استان فعال
هستند مراجعه کنیم...در همین حال بود که یکی از معاونین آن اداره کل را
دیدم. به طعنه و انتقاد موضوع را گوشزد نمودم. مرا کناری کشید و گفت: مگر نمی
دانی مدیر جدیدمان ایلامی است. در بُهت و حیرت فرو رفتم و افسوس خوردم که
وقتی در طول این سال ها همیشه از مدیران بومی دفاع کرده ام چرا مورد هجوم
بوده ام که آقا جان! بومی و غیر بومی ندارد! ما دنبال تخصص هستیم و کذا...
این روزها نیز که در سفر تابستانی به سر می برم،غافل از نکته برداری از
وقایع روزانه نیستم.به اجبار! حضور در هتلی چند ستاره را پذیرفته ام.
تصور اولیه من از از نحوه پخت و پذیرایی این هتل با توجه به امکانات مدرن و
زیبایی بصری آن بسیار بالا رفته بود چرا که مدیر هتل وقتی از نوع مصالح و
امکانات تعبیه شده در هتل صحبت می کرد با خود گفتم یکی از دلایل موفقیت
اقتصادی این مجموعه به دلیل استفاده از بهترین ها از سطح کشور و جهان بوده
است و برابر با این پیش زمینه ذهنی هم انتظار داشتم در هنگام سرو اولین غذا
شاهد ارائه بهترین کیفیت و خدمات باشم اما ناباورانه! اتفاق دیگری افتاد.
نوشابه، دوغ، انواع ماست، آب معدنی و دسرها با مارک هایی ناشناخته در معرض
استفاده بودند که به تبع در هنگام استفاده متوجه کیفیت پایین آنها شدم. نوع
غذا هم از کیفیت نامطلوبی برخوردار بود چرا که گویی اصرار زیادی بر استفاده
از مواد اولیه پخت غذا مانند برنج و گوشت و سبزیجات از همان محل جغرافیایی
هتل وجود داشت.
وقتی با مدیر هتل در این زمینه سخن گفتم متوجه عمد او در استفاده از تولیدات بومی منطقه مزبور شدم.
او می گفت؛ درست است که در ساخت هتل از بهترین مصالح دنیا استفاده کردم؛ چرا
که می خواستم محیط دلپذیری را برای مهمانان ایجاد نمایم و شاهد جذب مهمانان
بیشتری باشم.اما از روز اول تصمیم به استفاده از تولیدات بومی گرفتم حتی
اگر این تولیدات چنانچه دیدید کیفیت پایین تری داشته باشند.
وقتی چرایی موضوع را از او جویا شدم؛بر ایجاد اشتغال و رونق گیری فضای کسب و
کار تاکید کرد و مدعی شد از روز استقرار این هتل حتی یکی بیکار هم در
منطقه پیدا نمی شود.
بی اختیار و ناخودآگاه، بی تعصبی برخی مدیران و بعضی سرمایه گذاران خوزستانی
را به یاد آوردم و اینکه هنوز هم روزنامه نگاران تیزهوش خوزستانی با
انتقاد از عدم توجه کافی مدیران استانی به تولیدات بومی در نکته برداری های
روزانه خود می نویسند که در فلان جلسه؛ کیک مربوط به استان x و در بهمان
نشست از ساندیس مربوط به فلان استان استفاده شده است و مدیران مربوطه هم که
دیگر دنده پهنی در برابر انتقادات جامعه رسانه ای استان یافته اند تنها به
ذکر این توجیهِ نخ نما می پردازند که حالا چند عدد ساندیس و کیکِ به عنوان
مثال کرمانی چه اهمیتی می تواند داشته باشد و چه تاثیری در روند اقتصادی
جامعه خوزستانی خواهد داشت.
گرچه داستان تلخ خریدهای غیربومی مدیران خوزستانی به همین چند کیک و ساندیس
ختم نمی شود و تنها کافی است پرینت حساب های کارخانه های تولید لوله
بوشهری و اردبیلی را در برخی از شرکت های آب و فاضلاب، نفت و گاز و حتی
شهرداری های استان مشاهده کنید آن وقت خون خواهید گریست بر حال تولیدگران
بومی و کارگران کارخانه جات تولید لوله در استان که ماه هاست حتی حقوق
نگرفته اند و دیگر جایی نیست که در آن به طرح شکایت نپرداخته باشند.
هنوز هم شاهد از بین رفتن هزاران تُن از تولیدات کشاورزی خوزستانی به دلیل
نبود مدیریت کشت و توزیع و همچنین محل های مناسب نگهداری این محصولات در
استان هستیم در حالیکه همین محصولات در سایر فصول به قیمت گزاف از سایر
استان ها به خوزستان آورده می شوند!
هنوز هم شاهد خروج گندم خوزستان به سوی استان های دیگر هستیم در حالیکه نان استان با گندم بی کیفیت و فاقد مطلوبیت لازم پخت می شود!
هنوز هم شاهد ورود کاغذ از سایر شهرها و کشورهای دیگر به خوزستان هستیم در
حالیکه تولیدات کارخانه جات کاغذسازی استان به خارج از خوزستان می روند و
برخی دیگر از کارخانه جات نیز سال هاست تعطیل شده اند!
هنوز هم شاهد هزینه کرد سالانه میلیاردها تومان از سوی شرکت های نفتی برای
فرستادن کارکنان خود به مناطق تفریحی سایر استان ها هستیم در حالیکه در
جغرافیای طبیعی استان چهارفصل خوزستان،پتانسیل های گردشگری مناسبی وجود
دارد!
همین سفر زمینی اخیرم که شاید ده ها شهر و قریب به 12 استان را طی آن
پیمودم در زمانی رخ داد که به ناگاه شاهد سربرآوردن کانکس هایی برای عرضه
مرغ در پایتخت نفت و گاز و شکر و آب کشور یعنی اهواز بودیم و صفوف تحقیر
آمیزی که در گرمای 50 درجه، عزت و حُرمت مردمان زجر کشیده اهوازم را به
سُخره می گرفت. به جرات و بر اساس دقت نظری که داشتم می گویم که چنین شرایطی
را در هیچ شهر و استانی ملاحظه نکردم و عرضه طبیعی مرغ و سایر اقلام از
طریق همان مبادی طبیعی آن و با قیمت های مصوب صورت می گرفت. تو گویی در
خوزستان و اهواز شاهد چنان سوء مدیریتی هستیم که شرایط متفاوتی را در
خدمت رسانی به مردم فراهم آورده است که حتی مثال آن را در محروم ترین استان
ها و شهرهای کشور نمی توانیم یافت. افسوس از این همه بی تدبیری و سستی در
انجام امور. افسوس...
...باری؛ از این دست مثال ها فراوان است.
بخاطر دارم روزی مهمان یکی از مدیران اقتصادی و بازرگانی استان بودم. برای
رسیدگی به موضوعی ضروری اتاق را ترک کرد. وقتی آمد خطاب به او گفتم در اتاق
شما 43 کالای خارجی وجود دارد حالا چگونه می خواهیم از تولید بومی حمایت
کنیم این جای سوال دارد.
روزی هم مهمان یکی از معاونین عمرانی ادوار گذشته استانداری خوزستان بودم
که از من با بیسکویت و ساندیس زنجانی پذیرایی کرد. وقتی امتناع من از خوردن
را دید. گفت: روزه ای. گفتم نه. کالای غیر خوزستانی استفاده نمی کنم.
...باری؛ باز هم از این دست مثال ها فراوان است.
آمار وحشتناک لشکر بیکاران در خوزستان، سطح پوشش حیرت انگیز خانواده های
خوزستانی توسط بهزیستی و کمیته امداد و سایر نهادهای حمایتی، خصوصی سازی های
مفسده انگیز و استخدام های غیر بومی و مشکلات دیگری که گویی تا این حد و
اندازه ویژه استان خوزستان می باشد بی گمان با عدم حمایت از تولید بومی
خوزستانی ارتباط نزدیکی دارد.
بکارگیری مدیران بی تجربه ، ناکارآمد و فاقد تخصص های مرتبط و دلسوزی و
تعصب کافی نسبت به استان در حوزه های اقتصادی ،بی گمان،در سال های
گذشته؛این روندهای نامطلوب و نامیمون را تشدید کرده است.
تردیدی نکنید؛ مدیریت غیر بومی هر اندازه خیرخواه و مصلحت اندیش باشد، حساسیت
و دلسوزی کافی را جهت رفع محرومیت های این دیار نخواهد داشت.
گلوگاه های استان را به غیربومی سپردن شاید اما در سالیان آینده که شاهد
رفع مظلومیت و محرومیت خوزستان باشیم امری غیرمذموم به شمار آید اما امروز
که خوزستان نیازمند توجه ویژه و کار شبانه روز است باید به یاد داشته باشیم
مدیر غیربومی یعنی استفاده کمترین از ظرفیت هایی که می تواند سوختِ لازم
را برای تحول استان در اختیار گذارد. ظرفیت هایی طلایی که امروز حُکم اکسیژن
برای خوزستانِ بیمار را دارند.
این سخن ها البته حرف های تکراری 15 سال گذشته نخبگان خوزستانی است گرچه در این زمینه نیز سخن های ناگفته بسیار است ...