تاریخ انتشار: ۲۳ تير ۱۳۹۱ - ۱۹:۵۳
کد خبر: ۲۰۰۹۱
تعداد نظرات: ۳ نظر
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره

از اشغال 1320 تا تحریم 1391

امید حلالی
بهرام بیضایی و اکبر رادی دو نمایشنامه نویس بزرگ این آب و خاک هستند که آثار ماندگاری را خلق کرده اند.

یکی از آثار حاشیه ای تر بهرام بیضایی فیلمنامه اشغال است که وضعیت ایران در سال 1320 را به تصویر می کشد که هرچند بیرون از دایره نثر فاخر اوست اما فضاسازی های مهمی را در بر دارد. از کل دوره چند روز پر فراز و نشیب آن انتخاب شده و از آن چند روز زندگی یک زوج نماد شده است که طی آن شخصیت اصلی زنی هنرپیشه تئاتر است که مرد او صبح هنگام وقتی در محل کارش حاضر می شود مورد حمله 4 نفر قرار می گیرد و سپس از مرده و زنده او خبری نمی شود هرچند که همسرش مردانه دنباله کار را می گیرد تا از سرنوشت وی مطلع شود و در این میان گذرش به شهربانی، اردوگاه های متفقین، کافه ها، اداره مشترک تجسس می افتد و ... در فیلم نامه اشغال امید واهی مردم ایران به پیشروی آلمانی ها از طریق پیگیری اخبار رادیو، اطلاعیه هایی که از هواپیما متفقین بر سر شهر می ریزند تا افکار عمومی را همراه خود سازند، قحطی اجناس ضروری و کوپنیزه کردن کالاها در نتیجه ارسال مواد غذایی و آذوقه از طریق راه آهن برای روس ها در شمال و انگلیسی ها در جنوب، نایابی مواد غذایی و دارو علیرغم چند برابر شدن حقوق ها و مرگ و میر کودکان، ممنوعیت از سخن گفتن از منافع ملی و هر آنچه که احساسات میهنی را برانگیزد، از هم پاشیدن ارتش بدون مقاومت در برابر متفقین به دستور مقامات بالاتر، و آواره شدن سربازان در جاده ها بی توشه و سلاح، کارپردازی کردن نیروهای نظامی ایران برای متفقین و سرکوب میهن دوستان و تلقی و پرونده سازی ایران خواهی به عنوان یک جرم، تعدی و تعرض سربازان اجنبی مست به زنان ایرانی و ... با هنرمندی تمام به نمایش گذاشته می شود.

حیف که این فیلم نامه هیچ گاه تبدیل به فیلم نشد تا این زوایای تلخ تاریخ معاصر را به تصویر بکشد چرا که امروز بسیاری از آن نماها غریب و نامانوس اند و دیگر امیدی نیست که فیلم نامه نویسان امروزی بتوانند آن فضا را رقم بزنند و تجربیات آن دوره سخت را بازخوانی کنند چرا که اولویت ها تغییر کرده است و پرداختن به زندگی طبقه متوسط در سینما و تلویزیون پر رنگ شده و با جاذبه! به یاد دارم سخنان دوست عزیز حاج عبدالرحیم نمکی از معمران خوشبختانه خوش حافظه خوزستانی را که در روایت از آن سال ها با یادآوری ظلم متفقین و به یغما بردن مایحتاج ضروری مردم ایران اشاره می کرد که برخی مردم شوشتر در آن دوره تاریک خون دام های ذبح شده را از پسماندهای قصاب خانه در کاسه جمع کرده، می پختند و از سر ناچاری تناول می کردند! همانگونه که در فیلم نامه اشغال بیضایی فضای نانوایی ها نشان داده می شود که کاملن پوشیده شده است فقط از یک محل تعبیه شده پول به داخل انداخته می شود و نانواها از قسمتی دیگر و دریچه ای نان را به بیرون و روی پیشخوان پرت می کنند - نانوایی به مثابه زره پوش - تا شخصی که ساعت ها در نوبت بوده و در دیالوگی چند شب توی صف خوابیده و از اوضاع و احوال کودکان گرسنه اش در خانه خبر ندارد نان را زیر بغل بزند و بدود تا دیگران نان را به زور از او نستانند.

در رمان «اولیس از بغداد» نوشته «اریک امانوئل اشمیت» نیز سعد شخصیت اصلی داستان و پسرک عراقی دانشجوی رشته حقوق در عراق پر هرج و مرج دوره صدام مقاطعی از تحریم ها را روایت می کند. وی که شاهد فقر و نابودی خانواده اش است تصمیم به مهاجرت می گیرد و در عین حال شرایط کشورش را بازگو می کند که مردم جان به سر از ظلم دیکتاتور در واپسین روزهای تحریم و پس از آنکه کودکان از بی غذایی و نبود دارو مردند آرزوی هجوم سربازان امریکایی را می کنند تا به قحطی پایان دهند و در نگاه آنان اشغال نظامی بهتر از تحمل تحریم و اختناق رژیم خفقانی بعث می شود.

شاید همانند این بیت عجیب مرحوم اخوان که در گاهگاهی از تاریخ ایران زمین نمود داشته است که مردم از آمدن منجی/ کریست و به صلاح درآمدن امور توسط داخلی ها ناامید شده و پس آنگاه است که جان به سر شده چشم به آمدن دجال / آنتی کریست می دوزند که :
- نادری پیدا نخواهد شد امید // کاشکی اسکندری پیدا شود!

این نگاه دقیقن در فیلم نامه اشغال وجود دارد آنجا که در فرآیندی تلخ پرچم های ایران ستانده می شود به عنوان اینکه احساسات میهنی را بر ضد اشغالگران برمی انگیزد و در عوض پرچم اشغالگران برای نصب بر در منازل توزیع می شود! و شخصیت مرد فیلم نامه فقط به جرم بر زبان آوردن برخی اعتقادات میهنی مورد ربایش و ضرب و شتم قرار گرفته و عاقبتش نامعلوم می ماند. در شرایطی که ایران همچون صاحب خانه ای است که خانه ای با دو اتاق و یک راهرو دارد، به دو اتاق او دو میهمان ناخوانده آمده اند که هم با هم بگو مگو و جر و بحث و رقابت دارند و در عین حال برای آنکه صاحب خانه را از راهرو بیرون کنند اتفاق نظر می کنند!

زنهار! که ایران ما چنین فرآیندهایی را از سر گذرانیده است. اشغال را با همه تاریکی ها و خیانت ها و ظلم ها و سختی ها در حق مردم در سال 1320. سالی که شاید در خاطر 90 درصد ایرانی های موجود و حاضر حتا به عنوان پس زمینه ای محو باقی نباشد و فراموش شده است و از طرفی تجربه تحریم عراق را به عینه دیده تا سر حد به جان آمدن و کشور را تسلیم نیروی خارجی کردن برای فرار از دست دیکتاتور و اما در نهایت از چاله به چاه افتادن. بلبشو و رشد تروریسم در عراق پس از اشغال آن گونه که در اولیس از بغداد به زیبایی روایت می شود که منزل لیلی معشوقه سعد از روی زمین با اصابت موشکی نیست و نابود می شود - که این زوج عشقی انتظار هجوم امریکایی ها و وقوع جنگ علیه صدام را می کشیدند - و در روز دیگر دو داماد خانواده که یکی نگهبان فروشگاه است پس از مشکوک شدن به فردی که رفتار ناهنجار دارد و در میان جمع با حالتی ناهشیار ویراژ می دهد و تعقیب او در عملیات انتحاری نابود می شوند و پدر سعد که برای آگاه کردن نیروهای اشغالگر و کمک خواستن می رود به دلیل رعایت نکردن حدود و حریم با نیروها و رعایت نکردن فرمان ایست در حاشیه عملیات انتحاری مورد اصابت گلوله سرباز امریکایی قرار می گیرد و می میرد و به یکباره سعد در فاصله ای کوتاه عشق خود و مردان خانواده را از دست می دهد و قرابت این وقایع با همه اشغال های نظامی دنیا و فیلم نامه رئالیستی اشغال بیضایی در صحنه ای که گاری در جلوی کاروان نظامی روس ها در پایتخت زمین می خورد و سرباز روس اسب زخمی گاری را با تیری در جمجمه خلاص می کند.

اما غایت تحریم را در اولیس از بغداد می توان دید. سر کردن زندگی با شلغم و سیب زمینی را اگر یافت شود و مرگ کودکان از بی دارویی را. بقیه سناریوی غرب هم در لیبی اتفاق می افتد با اعلام منطقه پرواز ممنوع یا آنچه در سوریه در حال شکل گیری است. اگر برای ایران نقاط عطف تاریخی مهمی را در این هفتاد ساله برشمرد مهم ترین آنها عبارتند از اشغال 1320 تا کودتای ضد مردمی 1332 و انقلاب اسلامی 1357 ، جنگ تحمیلی 1359 و تحریم و تهدید به حمله نظامی1390. واقعیت آن است که قدرت های برتر نگذاشته اند که ایران آرامشی داشته باشد و آب خوشی از گلویش پایین رود. همان طور که پس از بیرون رفتن متفقین از ایران که بهار آزادی بیرون آمدن از اختناق و اشغال نظامی صورت می گیرد سریعن در 28 مرداد کودتای ضد مردمی امریکایی تحمیل می شود و این بار ادبیات شکست شکل می گیرد و پس از مبارزات بی امان مردم که در 22 بهمن 57 منجر به پیروزی انقلاب می شود بلافاصله شورش تجزیه طلبان و تهاجم نظامی فردی دیوانه و ضد بشری و حزبی غیر انسانی و شرور به ایران با تحریک مرتجعین منطقه و قدرت های بین المللی تحمیل می شود و جالب اینکه بلافاصله پس از انقلاب بلوكه كردن داراییهای ایران و عدم تحویل تجهیزات نظامی خریداری شده ایران از امریکا، اولین نمونه های تحریم ایران توسط این کشور محسوب میشود و بعد حین جنگ تحمیلی قانونی علیه ایران تصویب می شود که هیچ کس نمی بایست با ایران معامله تسلیحاتی و استراتژیک ننماید اما هیچ قانون محدود کننده ای علیه ماشین جنگی صدام و مهاری برای سگ پاچه گیر مصوب نمی شود. و سلسله این تحریم ها تا قانون «داماتو» در سال 1375 و تا امروز ادامه می یابد و تشدید می شود.

اما راه چاره چیست؟ آیا غرب و شرق دست از سر ایران بر می دارند؟ پاسخ با در نظر گرفتن همه قرائن تاریخی در یک کلمه دو حرفی خلاصه می شود: نه! و اما راه چاره استفاده از لحظه لحظه موجود و در اختیار برای شکوفایی و استقلال و توانمندی اقتصادی و خاصه رونق کشاورزی و دامداری است. در خبرها آمده بود که مرغ به 8 هزار تومان نوک زد! این یک خبر تنها و صرف اقتصادی و یا نق زدنی ژورنالیستی نیست.

جامعه ما در حال تست شدن است مستقیما از طرف دشمن و عوامل آنها. در این عرصه هاست که تدبیر مدیریتی ما رقم می خورد. اگر الان نتوان شوک های بازار را که گاهی به طلا، گاهی به ارز، گاهی به مسکن و گاهی به مرغ و ... وارد می شود را پس زد در روز تنگ تر شدن محاصره اقتصادی برای به جان هم افتادن و بریدن از مقاومت نمی توان حرفی برای گفتن داشت. شوک قیمت مرغ یا سایر اقلام ضروری سبد خانوار تست کردن جامعه و مدیران آن برای مصاف های جدی تر پیش رو است. برای عصبی کردن و بی حوصله کردن مردم و از بین بردن اعتبار حاکمیت در میان آنان و جان به سر کردن شان ... با این همه تجربه تاریخی و الگوها و نمونه های روشن بین المللی و منطقه ای که غرب در جوامع آماج هدف خود اجرا کرد اما دیگر اهمال و این دست و آن دست کردن و از دست دادن فرصت برای مهار تورم های هدفمندی که دفعتاً و مانند شوک نابهنگام الکتریکی به جامعه و اقتصاد خانوارها وارد می آید اما نشانه در نیافتن واقعیت ها و وضعیت و خام کاری است. پس لطفا مسئولان توجیه نکنند، از شرایط درک و تحلیل داشته باشند، نظر نخبگان را لحاظ کنند، الگوی دانای کلی همه چیز فهمی و کلی بافی و برخورد شعاری را کنار بگذارند، حرف مردم را خوب بشنوند، برای دادن قدری یارانه که میزان آن یک/پنجم تورم موجود نیست بر سر ملت منت نگذارند.

شوک ها همانند حملات سایبری جدی هستند برای تست جامعه ما، برای دریافتن مقاومت و حساسیت و عکس العمل ما بی دلیل نام این سال «تولید ملی» نیست پس بیاییم حال و هوا و ژست و سمینار را کنار بگذاریم و عملگرا باشیم تا فرصتی باقی است برای نقش بر آب کردن توطئه ها.

و در آخر برای حسن ختام آوردن خلاصه ای از شعر علامه اقبال لاهوری بیدارگر اسلامی چه نغز و آموزنده است که با رسایی و شیوایی تجربه هند در رسیدن به استقلال و بیرون کردن استعمار پیر در دوره گاندی را الگو کرده آنچنان که انگلیس روباه پیر که به شبه قاره به عنوان یک منبع استراتژیک تامین مواد خام و بازار مصرف فروش کالاهایش می نگرد و در سال های اشغال و تحت الحمایگی حتا موفق به تحمیل زبان خود به شبه قاره و برانداختن زبان فارسی گردیده اما در مقابل مقاومت منفی ایجاد شده توسط گاندی شکست خورده چرا که بر اثر مبارزات و روشنگری ها ملکه ذهن می شود که کالای تولیدی هندی ولو با کیفیت نازل بر جنس لوکس انگلیسی رجحان دارد و همین استدلال و مشی باعث شکست انگلیس در هند شده و منجر به رفع اشغال و استقلال هند می شود، نتیجه ای که علامه اقبال لاهوری آن را به زبان فارسی و با محوریت خودباوری اسلامی و ملی ما را به آن دعوت می کند و می آموزاند که :

آنچه از خاک تو رُست ای مرد حرّ
آن فروش و آن بپوش و آن بخور
آن جهانبینان که خود را دیده اند
خود گلیم خویش را بافیده اند
ای امین دولت تهذیب و دین
آن ید بیضا برآر از آستین
خیز و از کار اُمم بگشا گره
نقشه اَفرنگ را از سر بنه
نقشی از جمعیت خاور فکن
واستان خود را ز دست اهرمن
ای اسیر رنگ، پاک از رنگ شو
مؤمن خود، کافر افرنگ شو
رشته ی سود و زیان در دست توست
آبروی خاوران در دست توست
اهل حق را زندگی از قوّت است
قوّت هر ملّت از جمعیت است
دانی از افرنگ و از کار فرنگ
تا کجا در بند زُنّار فرنگ؟
زخم از او، نشتر از او، سوزن از او
ما و جوی خون و امید رفو؟
گر تو میدانی حسابش را درست
از حریرش نرم تر، کرباس توست
بوریای خود به قالینش مده
بیدق خود را به فرزینش مده
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۳
سلام
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۱:۰۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۴
0
0
تحلیل خوبی بود.
گرچه خیلی سیاه دیده شده ماجرا.
ما در طول جنگ تحمیلی مشکلات اقتصادی صدها برابر این شرایطی که ممکن است در تحریم های محتمل پیشرو داشته باشیم، داشته ایم.
مردم ما نشان داده اند که اگر توجیه شوند و محترم شمرده شوند بسیار هم از نخبگان جلوتر هستند.
اما اینکه دولت می بایست شرایط را پیش بینی کند و درست عمل کند شکی نیست.
به هرحال تا به حال این مملکت اگر هم سرپاست به مرحمت مولا و سرور ما، صاحب امرست که تا تو را نوح است کشتی بان ز طوفان غم مخور.
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۲:۵۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۵
0
0
بالاخره اين هم يک مطلب بود.اما اينکه در زمان شهريور 20 مردم خون حيوان راپخته وميخوردند.شايد به نظر اقاي نمکي امده.احتمالن اب عدس را با خون اشتباه گرفته است.سياه نمايي از ان دوران هم يک حدي دارد.
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۷:۳۸ - ۱۳۹۱/۰۵/۰۸
0
0
مطالبتون عالیه نویسنده ی محترم . مثل همیشه ... مرسی و موفق باشید.
:
:
:
آخرین اخبار