خوزنیوز / قاسم منصور آل کثیر : سوارکاری در ایران در چند دههٔ اخیر مورد توجه قرار گرفتهاست و باشگاههای متعددی تأسیس شده که در روند پیشرفت هستند. در اين بين سوارکاری بانوان نیز بر طرفداران آن روز به روز افزوده و از حمايتش روز به روز کاسته شده است.
هدي فاتحي يکي از دختران سوارکاران در اين حوزه است. او متولد 1363 کارشناس حسابداري و کارمند در شهرداري منطقه شش اهواز است. از هشت سالگي وارد عرصه سوارکاري شد.
فاتحي اولين بار بدون زين سوار بر ماديان پر ( اصطلاح اهالي اسبي به معني باردار) مي شود که به اسب علاقمند مي شود و رفته رفته ارتباطش با اسب قوي تر شد. وی تا کنون مقام هاي زيادي در اين رشته ورزشي کسب کرده و رکوردش در سال 88 در بخش استقامت، نفر ششم جهان بود. او هم اکنون نائب رئيس هيئت سوارکاري استان خوزستان است. در زير با او بيشتر آشنا مي شويم.
چگونه ارتباطت را با اسب حفظ کردي؟در خانواده ما علاقه به اسب ساليان سال است که وجود دارد. از همان بچگي با پدرم به اسطبل مي رفتم و اسب ها را مي ديدم. حدود هشت سالم بود که سوارکاري را ياد گرفتم و روز به روز بر علاقه ام به اسب افزوده مي شد. کمکم با يکي از اسب هاي پدرم که در اسطبل آقاي دانيالي در شوش بود ارتباط بيشتري بر قرار مي کردم، به او قند مي دادم و بيشتر به او وابسته شدم. در کل همه خانواده علاقمند به اسب بوديم به طوري که خواهرم 9 ماهه بود و براي بازي دادنش او را روي روي اسب مي گذاشتيم. از همان بچگي مي گفتم که مي خواهم در کورس شرکت کنم اما خانواده مي گفتند سن تو پايين است و نمي تواني شرکت کني.
در دوران کودکي از اسب نمي ترسيدي؟خير. اتفاقا آموزش سوارکاري در دوره کودکي يکي از بهترين دوران براي آموزش است. ترس از اسب در دل بسياري از بچه ها نيست و چون نمي ترسند و متوجه خطر نيستند، دوست دارند سوار اسب بشوند. اما بزرگتر ها محتاط و ترسو تر هستند.
از چه سالي سوارکاري را جدي دنبال کردي؟ از سال 81 در مسابقات شرکت کردم اولين مسابقه استقامت در شيراز بود. همچنين تنها در سال 83 فقط يک بار کورس براي اولين و آخرين بار در نوروز آباد تهران اجرا شد و ديگر ادامه نداشت.
چرا فقط يک بار؟مي گفتند کسي مسئوليت نمي پذيرد و ممکن است براي دختري اتفاق بيافتد، البته همان سال در مسابقات يورتمه نيز شرکت کردم و بين 12 نفر من سوم شدم.
در مسابقه کورس يک سري اسب هاي هم امتياز بودند، منم تنها کسي بودم که از زين کورس يک کيلويي استفاده کردم چون وزنم بالاتر بود مجبور بودم هم وزن باقي سوارکاران باشم. در نهايت زين کورس را گذاشتم و اولين بارم بود که زين کورس مي گذارم، چون حرفهاي ها از اين زين استفاده مي کنند. همه تماشاچيان نگران اين بودند که کسي از روي اسب نيوفتند و هيچ کس منتظر اين نبود که دخترش در مسابقه اول شود. شرکت کنندگان همه تهراني بودند و فقط من خوزستاني بودم و از استان هاي ديگر کسي جرات نداشت شرکت بکند. اين تنها مسابقه کورسي بود که در کشور برگزار شد و من در اين مسابقه موفق شدم مقام اول را کسب کنم.
از سال 81 به بعد مسابقات زيادي شرکت کردم يکي از با ارزش ترين مسابقاتي که در آن حضور داشتم سال 88 بود که مقام سوم مسابقات کشوري استقامت 120 کيلومتر شيراز در کوه هاي سپيدان را کسب کردم. مسابقات استقامت از 20 شروع مي شوند و تا 160 کيلومتر ادامه دارند که من در 120 کيلومتر مقام آوردم.
سال 89 که يکي از جذابترين مسابقاتم بود باز در کوههاي سپيدان شيراز برگزار شد و در 115 کيلومتر مقام اول را کسب کردم. در اين مسابقه دو تا دختر شرکت کرده بوديم و مابقي حدود 30 نفر آقا بودند.
چرا جذابترين بود؟چون آقاياني که در مسابقه شرکت کرده بودند از سال 85 مدام قهرمان مي شدند و من توانستم آنها را شکست بدهم و اين موضوع هم باعث خوشحالي من شد و هم تبديل به يکي از خاطره انگيزترين و جذابترين مسابقاتي که شرکت کرده بودم شد. سال 90 نيز نائب قهرمان مسابقه استقامت 80 کيلومتري مسابقات چغازنبيل شدم.
اين درسته که اسبي ها مي گويند سوارکاري اعتماد به نفس آدم را بالا مي برد؟بله. کاملا با اين نظر موافقم. وقتي سوار بر اسب مي شوم و حس مي کنم که من توانستم يک حيوان با اين جسه را کنترل بکنم و با فرمان من به هر سمتي که بخواهم مي رود اين احساس قدرت و اعتماد به نفس من را بالا مي برد.
از چه زماني نائب رئيس هيئت سوارکاري شديد؟هم اکنون نائب رئيس هيئت سوارکاري استان هستم که حدود سه سال است اين پست را دارم. در اين مدت خيلي سعي کردم خانم ها را جذب اين رشته بکنم چون من مدرک آموزش سوارکاري از تهران دارم. خانمها خيلي مشتاق سوارکاري هستند و هر از گاهي تماس مي گيرند که آموزش سوارکاري ببينند. اما متاسفانه اين امکان وجود ندارد.
دليل چيست؟بايد حتما مکاني دولتي يا نيمه دولتي وجود داشته باشد که خانمها بتوانند از اين ورزش بهره مند شوند. خانمها به دليل توان مالي پايين نمي توانند اسب بخرند و مکاني هم ندارند که تمرين کنند و آموزش ببينند. اسب گران است و هزينه علوفه آن نيز هزينه بر است.
تربيت بدني شما را حمايت نمي کند؟نه از طرف هيئت سوارکاري و نه از طرف تربيت بدني مکاني برايمان در نظر گرفته نشده است. اما تهران مکانهاي دولتي براي خانمها دارد. همانطور که گفتم خانمها قدرت و توان مالي ندارند و بايد جايي باشد که احساس امنيت کرده و آموزش ببينند و تمرين بکنند. محل بايد بهداشتي باشد مثلا لرستان هيئت سوارکاريش باشگاه دارد. از طرف تربيت بدني مي خواستيم باشگاه سازمان آب و برق را بگيريم اما متاسفانه منتفي شد.
هنوز با توجه به اين مشکلات انگيزه ادامه دادن داري؟در رشته خودم يعني استقامت، سعي و تلاش کردم از خيلي خوشيها گذشت کنم که در استقامت به يک درجه برسم. قبلا واقعا انگيزه داشتم چون به ما قول دادند که شما را براي تيم ملي و خارج از کشور مي بريم. تا آنجايي که خاطرم است از سال 86 مستمر قول مي دادند که تيم ملي تشکيل مي دهيم و شما را به مسابقات برون مرزي خواهيم برد. به خاطر همين بي برنامه بودن و قول هاي تو خالي، خيلي از سوارکاران به رشته هاي ديگر رو آوردند.
من به عنوان نماينده ورزشکاران صحبت مي کنم. شايد حدود هشت سال است که در مسابقات پي در پي شرکت کرديم. نه فقط من، بلکه در حدود 20 يا 30 نفر خانم و آقا مداوم شرکت کردند و مقام و قهرماني آوردند. با اين هدف و انگيزه که روزي به تيم ملي و مسابقات برون مرزي بروند.
اما بعد از اين همه مدت چرا رئيس کميته استقامت عوض شد؟ بعد از آن ريتم سوارکاري استقامت نيز تغيير کرد. ما در گذشته انفرادي بوديم و حالا تبديل به ليگ شدهه ايم ولي چرا اين همه به ما قول تيم ملي دادند و تا 120 کيلومتر هم پيشرفت کرديم ولي حالا دوباره از 60 کيلومتر شروع کردند.
چرا بايد يک شخص که اين همه سال شرکت کرده و تا 120 کيلومتر رسيده بايد دوباره از اول شروع بکند؟ هيچ دليلي هم براي اين کار نمي آورند. آيا اين انصاف است؟ و آيا کسي مثل من اين انگيزه را دارد که مجدد اين مراحل را طي کند. چطور در بخش پرش، پارسال تيم ملي تشکيل شد و حتي بانوان هم شرکت داشتند چرا بايد بين دو رشته فرق باشد.
مگر در بخش پرش چقدر رکورد کشور و جهان را دارند که ما نداريم؟ من شخصا رکورد استقامتم در سال 88 نفر ششم جهان شده بودم، پس چطور ما نمي توانيم در اين مسابقات برون مرزي شرکت کنيم.
به نظر من چون استقامت در تهران پيشرفت نداشته و همه شهرستاني هستند، به همين دليل به اين رشته توجه نميشود.
شما چه راهکاري براي حل اين معضل داريد؟مثلا همان راهي را که براي پرشيها بکار بردند همين را بکار ببرند، براي آنها اسب قرض از کشورهاي ديگر گرفتند، هزينه شخصي از سوارکار گرفتند و ما هم حاضريم هزينه شخصي بدهيم، به هر حال يک تيم تشکيل بدهند يا امتيازهاي سوارکاران را جمع بندي کنند و چند نفر را انتخاب کرده و به آنها پيشنهاد بدهند. در اين چند سال حتي يک اردوي تيم ملي هم نداشتيم.
انقدر انگيزه خودم را از دست دادم و در مسابقات آينده که نزديک است، هيچ انگيزه اي براي شرکت کردن ندارم. بايد دوباره از 60 کيلومتري شروع بکنم که به چي برسم؟ اگر اينطور پيش برود استقامت در کشور به کلي نابود مي شود.
اصلا اسب داري براي خانم ها مشکل نيست؟ شايد چون مشکل باشد و احساس مي شود خانم ها از پس آن بر نمي آيند زياد به شما توجه نمي شود.خير اينچنين نيست. در دنيا شناخته شده است که اسبها بيشتر و بهتر جذب خانمها مي شوند و اسب حيوان نجيب و ظريفي است و خانم ها بهتر مي توانند با اسب ارتباط برقرار کنند. براي مثال در غرب حتي کارگرهايي که با اسب سر و کار دارند اکثراً خانم هستند. هميشه مربي و کارگر اسبداري زن انتخاب مي شود.
در کل دنيا شايد 90 درصد کارگرهاي اسطبل خانم هستند. در برخي شهرستانها در کشور حدود 70 تا 80 درصد سوارکارها خانم هستند. اما متاسفانه در خوزستان دخترها مجبورند فقط عکسهاي اسب را ببينند.
به عنوان نائب رئيس سوارکاري واقعا شرمنده خانمها هستم. مگر خودم و با اسب شخصي خودم آنها را آموزش بدهم و اين در شرايط بد امکان پذير نيست. ايمني، بهداشت و ديگر موارد که بايد در يک مکان امن باشند را نداريم. اگر شرايط مهيا شود من مي توانم اين رشته را به بهترين شکل در استان جا بندازم. ايدههاي زيادي براي جذب خانم ها دارم و حتما خانمها جذب مي شوند.
از آنجايي که سوارکاري رشته اي مفرحي است و همه دوست دارند آن را تجربه بکنند مثل دوچرخه سواري، و... وقتي به يک اسب يک بار قند بدهي و ببيني چطوربه دنبالت مي آيد اصلا نمي تواني آن را تنها بگذاري و عاشق اسب مي شوي. با اسب حرف زدن خيلي روي زندگي آدم تاثير مي گذارد و باعث آرامش انسان مي شود و سواري که به تو مي دهد احساس قدرت و اعتماد به نفست را بالا مي برد.
به نظرت اگر اينطور پيش بروي، مي تواني جاي مري خانم را بگيري؟جاي او را؟! نه اصلا. چون او تمام وقت و زندگيش را وقف اسب کرد. او يک اسبي به تمام معنا بود. منم دوست دارم ويک روزي کار اداري را کنار بگذارم و مزرعه راه بياندازم. اما نميشه به راحتي بگويم که مي توانم جاي او را بگيرم. به نظرم فعلا کسي نمي تواند جاي مري خانم را بگيرد.