مصطفی منیعات، مسؤول گروه جهادی
حضرت ابوالفضل(ع) شادگان است، جوانی که مدت زیادی از فارغالتحصیلیاش
نمیگذرد اما همچنان دغدغههای جهادی دانشجوییاش را با عشق به دوش میکشد
تا بذر محبت و انسانیت را در دل روستاهای شهرستانش بکارد، او گفت: سال ۹۲
بود که فکر تشکیل یک گروه جهادی بومی که علاوه بر آشنایی با آداب و رسوم
مردم محلی، ارتباط خوبی نیز با آنها داشته باشد به ذهنمان خطور کرد، آن
زمان چیزی جز توکل نداشتیم و همان برایمان کافی شد تا آستینهایمان را به
شوق جاری کردن جان در رگهای خشکیده روستاهای شادگان بالا بزنیم.
او ادامه داد: عرب بودن و بومی شهرستان بودن کمک شایانی به ما کرد و با شناختی که اهالی نسبت به ما داشتند توانستیم ارتباط مداوم خوبی برقرار کنیم؛ بعضی مواقع اشخاصی از مکانهای دیگر میآیند که به علت ناآشنایی با آداب و رسوم قبیلهای در ارتباط با مردم منطقه دچار مشکل میشوند به همین دلیل ما از شورای عالی جهادی استان درخواست کردیم تا گروههای جهادی غیربومی که خواستار فعالیت در شهرستانهای ما هستند با ما هماهنگ شوند تا آنها را از اطلاعات و ریزهکاریهای اولیه آگاه کنیم.
جریانِ کمک به همنوع
مسؤول گروه جهادی ابوالفضل از فعالیتشان در یکی از روستاهای اطراف مشهد که بخشی از اهالی آن سنی مذهب بودند، میگفت و اینکه چطور در یکی از اعیاد مذهبی توانسته بودند فقر مذهبی آن منطقه را با جشنی که بوی اتحاد میداد و ترافیک یک کیلومتری که به علت شوق حضور مردم ایجاد شده بود جبران کنند، او گفت: فعالیتهای ما بومی و مربوط به استان است اما اگر از سایر استانها نیز دعوت شویم کم نمیگذاریم، خدمات عمرانی، فرهنگی و بهداشتی اولویتهای ما هستند و اعتقادی جز آبادی یک منطقه و کمک به هم نوع نداریم.
منیعات ادامه داد: مهمتر از آجر روی آجر گذاشتن ایجاد خاطره و جریانِ کمک به همنوعی است که پس از رفتنمان در آن روستا به جا میگذاریم تا کارهای روستا پس از ما و توسط اهالی بومی منطقه دنبال شود و بر زمین نماند.
روستایی که آباد شد
این جوان جهادگر با اشاره به یکی از روستاهای شادگان گفت: روستای صلیحاویه در جنگ فقر دستوپنجه نرم میکرد و ما که از بومیان منطقه بودیم از رنج آنها آگاه شدیم، در ابتدای ورود با دهیار، بخشدار، شیوخ، سادات و بزرگان روستا جلسهای برگزار کردیم و ضمن تشریح هدف حضورمان از آنها خواستیم مشکلاتشان را با ما در میان بگذارند، یکی از مشکلات روستا ۱۶۰هکتار زمین احیا نشده بود که نیاز به یک کانال زهکشی ۲۴۰۰متری داشت، در این بین علاوه بر کمبود منابع مالی، اختلافات خانوادگی هم معضل را تشدید میکرد که با کمک مسؤولن مشکل را حل و کدورت را رفع کردیم و با هزینهای حدود ۸میلیون تومان تولید محصول این زمین را از ۳گونی به ۴۰گونی رساندیم.
وی افزود: با توجه به رشد ۱۰برابری که ایجاد شده بود حتی شاهد مهاجرت معکوس بودیم و دو خانوار که به اهواز رفته بودند به روستا بازگشتند؛ همچنین مشکل آسفالت روستا را با کمک خیرین رفع کردیم و ۸۵درصد روستا آسفالت و روستا رنگ آبادی را به خود دید؛ مسجد نیمهکاره را نیز با کمک جوانان بومی و متخصص روستا تکمیل کردیم و از هرکس به اندازه تواناییاش در برقکاری و ... کمک خواسته و با مبلغی نیز آنها را تشویق کردیم.
منیعات ادامه داد: نگاه ما نسبت به اردوهای جهادی باید به عنوان یک وظیفه و نه فعالیتی برای پر کردن اوقات فراغت باشد و برای رسیدن به این اصل باید در تمام اوقات روحیه جهادی خود را با شناسایی افراد نیازمند اطراف خود و کمک به آنها حفظ کنیم.
طعم شیرین خاطره
این جهادگر خوزستانی در بیان شیرینترین خاطره گروه جهادیشان گفت: به دلیل سهولت فعالیت خواهران، هر روز پس از اتمام فعالیتشان آنها را به اهواز برمیگرداندیم اما با توجه به سختی تردد آنها را در روستای صفرای کعبی که در بیست کیلومتری اهواز بود مستقر کردیم، خواهران نیز یک دختر ۱۲ساله را در این روستا شناسایی کردند که به دلیل عدم امکان تردد و مشکلات معیشتی از تحصیل محروم و بیسواد بود.
وی افزود: پس از تلاش شبانهروزی 10روزه خواهران این دختر دوازده ساله که بیسواد بود توانست حروف الفبا را به همراه اصول اولیه نگارش یاد بگیرد و در نامهای که به دستخط خود نوشته بود از گروه جهادی ما تشکر کرد و طعم شیرین این خاطره علیرغم گذشت چند سال همچنان زیر زبان ما مانده است.
جرأتِ مطالبه
سید رسول حسینی، معاون قرارگاه جهادی ابوالفضل (ع) شادگان یکی از جوانان فعال گروه جهادی است که موفقیت خود را گره خورده با روحیه جهادی میداند، او گفت: من از ترم یک دوران دانشجویی با دیدن گرههایی که توسط جهادگران از زندگی مردم باز میشد به حضور ترغیب شدم و برکات زیادی برای من داشت.
وی افزود: فعالیت در این گروه جهادی باعث شد تا علیرغم اینکه یک دانشجوی خجالتی بودم در مطالباتِ به حق مردم از مسؤولان دل و جرأت پیدا کنم و تا گرفتن حق و سروسامان دادن یک روستا از پای ننشینم.
حسینی
گفت: به دلیل همزبان بودن با مردم منطقه توانستیم ارتباط خوبی با اهالی
روستاهای شهرستان شادگان برقرار کنیم تا جایی که گروه جهادی کوچک ما به یک
قرارگاه جهادی با کمیتههای مختلف فرهنگی، عمرانی و پزشکی تبدیل شد.
او ادامه داد: در نوروز ۹۸تنها در روستای منصوره دو گروه جهادی پس از حضور
ما در آنجا تشکیل شد که همگی از جوانان خود روستا بودند که با دیدن ما به
انجام پروژههای جهادی ترغیب شدند و خود سالیانه دو پروژه فرهنگی یا
عمرانی را در روستایشان عملیاتی میکنند.
فرهنگ جهادی
معاون قرارگاه جهادی ابوالفضل (ع) گفت: ما میتوانیم بیرون از استان اردوهای جهادی داشته باشیم اما شهرستان ما نسبت به شهرستانهای همجوار بسیار محروم است به همین دلیل خودمان دست به دست هم دادیم تا با تمرکز بر روستاها به صورت منطقهمحور پیش برویم.
وی افزود: به همین دلیل با ورود به هر منطقه پروژههای فرهنگی، عمرانی و پزشکی را تا جریانسازی خدمت به همنوع و جا افتادن فرهنگ جهادی ادامه میدهیم و پس از این مرحله است که به سراغ منطقه بعدی میرویم.
مردان خدا
جوانانی که تنها داراییشان توکل بر خدا بود با ایمان به عظمت خدایشان دل به دریای نابهسامان امواج محرومیت روستاهای شهرستانشان زدند تا با بازوهایی که روحیه جهاد در رگهای آن در جریان است خشت بر خشتی از جنس مهربانی بگذارند و سقفهای مردانگی را تا به آسمان برسانند تا علیرغم تمام سیاهنماییهایی که در سوگ انسانیت جهانی شده است آدمیتشان را به رخ دستهای دارا اما عقب نشسته بکشند، براستی که این جوانان تمثال حقیقی کلام خداوند هستند آنجا که فرمودند " آنها مردانی هستند که حتی تجارت و خریدوفروش آنها را از یاد خدا باز نمیدارد" و چه زمان بهتر از هنگامه خدمت به مخلوقات خدا میتوان ذکر معبودی چون او را به جا آورد.