يک منبع آگاه انگليسي اعلام کرد که الحسن بر روند قاچاق و آموزش اين روزنامه نگاران براي با همکاري مرکز جاسوسي انگليس در بيروت و افسران جاسوسي فرانسوي نظارت دارد.

کانروي چند ساعت پيش از ورود ارتش سوريه به اين شهر، به همراه تعداد ديگري از روزنامه نگاران خارجي از خروج از اين شهر به وسيله صليب سرخ خودداري کرد. اين اقدام به علت ترس از روشن شدن ماهيت واقعي آنها و رسوا شدنشان صورت گرفت.

يک روزنامه نگار گاردين در اين زمينه به الحقيقه گفت که کانروي خدمت نظامي خود را در يگان دريايي نيروهاي ويژه انگليس که با هماهنگي سازمان جاسوسي اين کشور کار مي کرد، انجام داده است. وي پس از آن مأموريت هاي مهمي را در خدمت سربازي در افغانستان و ديگر جاهايي که نيروهاي انگليسي در آن حضور دارند، انجام داده و بويژه در عراق نيز حضور داشته است. او آشنايي با دستگاه هاي ارتباطي و تصوير برداري را در طول دوران خدمت خود فرا گرفت.

کانروي البته بعد از خدمت سربازي نيز ارتباطات خود را با اين مؤسسه حفظ کرد و مأموريت هاي زيادي را تحت پوشش روزنامه نگار براي اين سازمان جاسوسي انجام داده است؛ شايد بتوان گفت که مهم ترين اين مأموريت ها نفوذ به ليبي به همراه نيروهاي ويژه انگليسي و فرانسوي و قطري بود که اندکي قبل از عمليات نظامي ناتو عليه اين کشور صورت گرفت.

بر اساس اعلام اين منبع جمع آوري اطلاعات در ليبي از تحرکات عناصر وابسته به قذافي و ارسال آن با دستگاه هاي ارتباطي انگليسي اصلي ترين مأموريت کانروي بود. وي در اين مأموريت ها ارتباطات خود را با عناصر سازمان تروريستي القاعده نيز تقويت کرد.

اين گزارش در ادامه با اشاره به سفر عبدالکريم بلحاج به ترکيه به عنوان يکي از عناصر القاعده در شمال آفريقا که با همراهي قطر و نيروهاي ناتو به رياست شوراي فرماندهي نظامي ليبي هم رسيده بود، تاکيد کرد که وي با رياض الاسعد در ترکيه ديدار کرده و به ليستي از وسايل مورد نياز از سوي شوراي موسوم به ملي سوريه از سوي الاسعد دست يافته است. بلحاج پس از مدت کوتاهي تصميم گرفت فرمانده تيپ طرابلس با نام "المهدي حاراتي" را به همراه تعدادي از مبارزان ليبيايي به منطقه جبل الزاويه در سوريه بفرستد. پس از اين اتفاق بود که عمليات انتقال سلاح و مبارز از ليبي با پروازهاي ناتو به منطقه اسکندرون فاش شد.

در اين راستا، روزنامه هاي فرانسوي و اسپانيايي با "المهدي حاراتي" و تعداد ديگري از مبارزان ليبي در منطقه "جسر الشغور" مصاحبه کردند، البته مهم ترين افشاي اطلاعات در اين رابطه مربوط به دولت ايرلند و "خوزه ماريا آثنار" نخست وزير سابق اسپانياست. دولت ايرلند به صورت اتفاقي در جريان تفتيش منزل بلحاج در دوبلين متوجه شد که او کارمند سازمان جاسوسي مرکزي آمريکا است و پيشتر موظف شده بود که اموالي را براي مبارزان ليبي ارسال کند اما وي ده ها هزار دلار از اين اموال را به نفع خود اختلاس کرده است.

آثنار نيز در مقاله اي که در دسامبر گذشته منتشر کرد، تأکيد کرد که عبدالحکيم بلحاج يکي از افرادي است که در حوادث تروريستي 11 سپتامبر در نيويورک و انفجارهاي سال 2004 در مادريد متهم بوده است. وي البته تأکيد کرد که صحبت در مورد برخي مزدوران سازمان جاسوسي آمريکا که جزو تروريست هاي القاعده نيز هستند، خط قرمز آمريکا به شمار مي رود.

البته در اين زمينه بايد به اعترافات اخير پول کانروي در مجله ساندي تايمز نيز اشاره کرد که تصريح کرد از تونلي که بالغ بر دو و نيم کيلومتر طول داشته است، از مرز لبنان و سوريه عبور کرده و به لبنان انتقال داده شده است؛ اگر اين اظهارات و اعترافات نبود دولت سوريه قادر به شناسايي و تخريب اين تونل بزرگ نمي شد.

از سوي ديگر عبدالحکيم بلحاج، ساختمان فاخري را از سوي دولت قطر در دوحه دريافت کرده است. اين در حالي است که نيروهاي ناتو نيز به وي يک دفتر کاري و يک اتاق عمليات در پادگان اينجرليک در نزديگي شهر ازناي ترکيه داده اند تا از آنجا عمليات تخريب در سوريه را رهبري کند، عملياتي که انفجارهاي دمشق و حلب را مي توان جزء مقدمات آن به شمار آورد.

همچنين بر اساس اسناد لو رفته از سوي مرکز امنيتي استراتفور، نشست هايي نيز در مقر وزارت جنگ آمريکا در دسامبر با مشارکت ژنرال هاي فرانسوي و کارشناساني از انگليس و فرانسه برگزار شده است که در جريان اين نشست ها عمليات نفوذ و ايجاد انفجار در سوريه در ماههاي آينده با نظارت کامل عناصر جاسوسي آمريکا و انگليس و ترکيه و فرانسه و ايجاد انفجار در شهرهاي مختلف مورد بررسي قرار گرفته است.