سايت الف در مطلبي با عنوان « وضعيت تراژيك طنزهاي شبانه» به قلم فاطمه فرازمند به انتقاد از كيفيت اين مجموعهها پرداخته است.
در اين مطلب ميخوانيم: از چندي پيش پخش دو مجموعه طنز شبانه از شبکه سه آغار شده که با وجود آنکه امضاي افراد مطرحي در حوزه طنز پاي آنهاست، اما به لحاظ قصه و کارگرداني نه تنها حرف نويي براي مخاطب ندارند، بلکه آثار به واقع ضعيفي هستند که مخاطب را براي تماشا و پيگيري ترغيب نميکنند. وقتي شبکه سوم با هدف بررسي و پاسخگويي به نيازهاي اجتماعي، فرهنگي و ورزشي گروه سني جوان کشور با رويکرد اطلاعرساني آموزشي، سرگرمي و تفريحي شروع به کار کرد، مخاطبان اين اتفاق را به فال نيک گرفتند، چرا که احساس کردند ميتوانند در شبکه تازه تاسيس آثار متنوعي ببينند تا اينکه به مرور زمان گروههاي سياسي، اجتماعي - اقتصادي، ورزش، فرهنگ و معارف، فيلم و سريال نيز اضافه شد.
گرچه در تبليغات و تيزرهايي که شبکه سوم سيما پخش ميکند، ميبينيم و ميشنويم که شبکه سه، شبکهاي براي جوانان است، اما در واقع شبکه سوم در طول اين سالها با فراز و نشيبهاي زيادي به ويژه در توليد طنزهاي شبانه روبهرو بوده است. البته شبکه سوم سيما در مقايسه با ديگر شبکههاي تلويزيون کانال متنوعتري است. شايد بتوان شبکه سوم را شبکه فوتبال، طنزهاي نود قسمتي، برنامههاي متفاوت و بعضاً دردسرسازي مثل "کوله پشتي" ناميد.
شبکه سه به دليل همين تفاوتها شايد بيشترين بيننده را در بين ديگر شبکهها داشته باشد. به همين دليل مخاطبان انتظار داشتند در روزهاي پاياني سال شاهد طنزهاي شبانه متفاوتي از اين شبکه باشند، اما بعد از پخش طنزهاي شبانه "نقطه سر خط" و "خانه اجارهاي" متوجه شدند که اين مجموعهها نه تنها حرف تازهاي ندارد، بلکه شاهد دو مجموعه هستند که قصه يکي از آنها تکرار ديگر فيلمنامههاي طنز شبانه است و آن يکي هم اساساً قصهاي ندارد و به قول معروف دوستان دور هم کاري انجام دادهاند!
اين در حالي است که امضاي افراد سرشناسي پاي اين دو مجموعه ديده ميشود. وقتي نام خشايار الوند به عنوان طراح اوليه قصه در تيتراژ مجموعه "خانه اجارهاي" ديده ميشود، ناخودآگاه مخاطب به ياد فيلمنامههاي جذاب او در مجموعههاي طنز همچون "قهوه تلخ" و... ميافتد و با خود تصور ميکرد ترکيب طرح اوليه الوند و حضور بازيگران طنازي همچون مهران غفوريان، بيژن بنفشهخواه، ارژنگ اميرفضلي و... شاهد يک کار خوب است، اما چند دقيقه بعد از پخش مجموعه متوجه شد که اين سريال قصهاي ندارد.
انگار که همه کنار هم جمع شدند تا با هر قيمتي شده يک مجموعه را بسازنند. مسلماً وقتي يک ترکيب خوب آن هم در يک شبکه پرمخاطب قرار ميگيرند، مخاطب توقع ديگري دارد، اما چرا اين انتظارات برآورد نميشود. مسلماً بيننده با ديدن اين مجموعه با يک علامت سئوال بزرگ رو به رو ميشود که نميتواند پاسخ مناسبي براي آن پيدا کند. نکته جالب اين است که در اين سريال ورود شخصيتها هم بيمقدمه انجام ميشود و اساسا کاراکترها هيچ بعدي ندارند.
شايد در نگاه اول مخاطبان اين مجموعه ?? قسمتي، اين تصور را داشته باشند که مسلماً اين مجموعه در طول سال توليد شده و روي دست شبکه سه مانده و مجبور شدهاند همزمان با جموعه ديگري در روزهاي باقيمانده از سال آن را روانه آنتن کنند! اما تراژدي واقعي آنجا اتفاق رقم ميخورد که بدانيم اصلاً اين طور نيست و اين مجموعه همزمان با توليد، پخش ميشود!
مخاطبان در مجموعه تلويزيوني "نقطه سر خط" هم شاهد يک قصه تکراري هستند. قصه يک فرد بازنشسته که براي دادن جهيزيه به فرزندش دچار مشکل ميشود. جالب اينجاست که اين نقش را معمولاً حميد لولايي و سيروس گرجستاني در مجموعههاي طنز بازي ميکنند. اين مجموعه هم مستثني از اين قاعده نيست و اين نقش را لولايي ايفا کرده است. گرچه گريم او متفاوت است، ولي آيا گريم متفاوت ميتواند تفاوتهاي اساسي به اين نقش بدهد؟
در اين مجموعه تلويزيوني بينندگان با قصهاي روبهرو هستند که حرف نويي ندارد و بازيها هم چندان شاخص نيستند. در واقع اين مجموعه از نظر فرم و محتوا مجموعههاي "متهم گريخت"، "خانه به دوش" و... را تکرار ميکند. مجموعههايي که در زمان خودشان بيننده داشتند، اما باز توليد چنين آثاري چه فايدهاي ميتواند داشته باشد؟ جز اينکه بودجهاي صرف و به هر قيمتي يک مجموعه طنز پخش ميشود.
نکته جالب اين که يکي از فيلمنامهنويسان اين مجموعه تلويزيوني مصطفي کيايي است که امسال سيمرغ بهترين فيلمنامه را در جشنواره فيلم فجر براي فيلم کمدي "ضد گلوله" از آن خود کرد.
کنار هم گذاشتن اين موارد تنها اين مسئله را گوشزد ميکند که آثار طنز بدون هدف توليد ميشوند. اين در حالي است که مسئولان سيما مرتب تاکيد ميکنند به دنبال توليد مجموعههاي طنز فاخر هستند.
مسلماً اين اتفاق هيچ وقت نميافتد مگر آنکه آثار توليد شده هدف مشخصي داشته باشند و فيلمنامهها قبل از توليد کامل نوشته شده باشد تا شاهد آثار مناسبي در حوزه طنز شبانه باشيم. اين حوزه نياز به خانه تکاني دارد و تا زماني که اين اتفاق نيفتد، نميتوانيم شاهد طنزهاي شبانه مناسب باشيم.