مسجد جامع خرمشهر خیابان چاسبی که مرکزیت شهر را داشت، این مسجد از دیرباز به دلیل قرار گرفتن آن در کنار بازارهای سیف و صفای خرمشهر بهعنوان یکی از مساجد پرتردد شهر شناخته میشد.
زمانی که جنگ در مرز شلمچه آغاز شد، سپاه که تازه در خرمشهر شکلگرفته بود
مسجد جامع خرمشهر را بهعنوان قرارگاه نیروهای مقاومت مردمی انتخاب
میکنند، جنگ نفربهنفر درمیگیرد، پیشروی ارتش بعث به سمت شهر آغاز میشود
درگیریهای سنگین میان ارتش تادندانمسلح بعث عراق، نفربرها و انبوهی از
تانکها با نیروهای مقاومت مردمی که از تکاوران کلاه سبز نیروی دریایی
ارتش، دانشجویان دانشگاه افسری، نیروهای سپاه (شهید سید محمد جهانآرا) و
مردم خرمشهر تشکیلشده بود ادامه پیدا کرد.
نیروهای مقاومت موفق میشوند که 45روز ارتش تادندانمسلح را در کوچه و پسکوچههای شهر نگهدارند و مسجد جامع کانون مقاومت بود.
پنجشنبه 24مهرماه روزی است که خرمشهر به خونینشهر تبدیل شد و بخشهای
مهمی از شهر سقوط کرد، نیروهای مقاومت از شدت بیخوابی به نفسنفس افتاده
بودند و مهمات یاری ادامه مقاومت نمیکرد و خبری از پشتیبانی نبود، از همه
طرف به خرمشهر حمله میشد و انگار که روزهای آخر مقاومت در خرمشهر بود.
حالا مسجد جامع خرمشهر یعنی کانون مقاومت در آستانه سقوط بود، مسجد جامعی که نقش بیمارستان و ستاد عملیات مقاومت شهر را بر عهده داشت در تیررس دشمن قرار گرفت، اگر مسجد جامع خرمشهر سقوط میکرد دیگر برای رزمندگان پناه و روحیه ای نمیماند.
رزمندگان با مسجد جامع خرمشهر وداعی سخت میکنند، لحظاتی غمبار و سکوتی تلخ بام مسجد جامع را فرامیگیرد، اکنون 8روز آخر مقاومت 45روزه است و دیگرکسی بانگ اذان را از بام مسجد جامع خرمشهر سر نمیدهد.
28مهرماه مصادف با عید قربان بود، جنگ تنبهتن به کوچه و پسکوچههای خیابان آرش و پل قدیم کشیده میشد، دیگر تنها تعداد انگشتشماری از نیروها که طاقت فراق مسجد جامع نداشتند خود را با روشهای مختلف به مسجد میرساندند. بهنام محمدی نوجوان 13ساله خرمشهری است که در ظهر دوشنبه یعنی 28مهرماه دریکی از فرعیهای خیابان آرش براثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت میرسد.
در 4آبان1359 سقوط خرمشهر رسماً اعلام میشود، سقوط مسجد جامع سقوط خرمشهر بود.
عباس حربی از دیگر رزمندگان خرمشهری است که میگوید: بچههای مقاومت تاب فراق مسجد جامع را نداشتند، شهید بهروز مرادی و چندی دیگر از رزمندگان با بلمهای چوبی دل را به رودخانه میزدند تا از لوله اصلی فاضل آب خرمشهر که از خیابان چاسبی کنار مسجد جامع میگذشت به زیارت مسجد جامع بروند.
حربی، عنوان میکند: نخستین هدف آزادسازی خرمشهر مسجد جامع بود، تعداد کمی از بچهها مانده بودند و همه وعده میدادند که خرمشهر آزاد میشود تا اینکه در 3خرداد1361 وارد خرمشهر شدیم.
وی، میافزاید: در آن روز بار دیگر نبرد سختی درگرفت و این بار همه
رزمندگانی که در نقاط مختلف خرمشهر مشغول درگیری با ارتش بعث بودند
میدانستند که قرارگاه مسجد جامع است، ظهر سوم خرداد همه در مسجد جامع
خرمشهر گرد هم آمدیم، بچهها خاک مسجد جامع را میبوسیدند دیوارها را لمس
میکردند و اشک شوق میریختند.
این رزمنده، بیان میکند: آرزوی بچهها حضور در مسجد جامع بود و این آرزو جز با آزادسازی خرمشهر برآورده نمیشد، همه مشغول غبارروبی مسجد جامع شدیم تا نماز شکر و ظهر سوم خرداد را در مسجد جامع اقامه کنیم.
دیگر رزمندگان پس از 19ماه معشوق خود را در آغوش گرفتند و به شکرانه آن نماز وصل بهجا آوردند.
مسجد جامع خرمشهر قلب شهر بود، قلب تپنده ملت ایران، شاید این بنا قدمت تاریخی یا ارزش معماری نداشته باشد اما در این مکان جایی است که ایمان و معنویت رزمندگان معادلات را برهم میزند.
عشق، ایمان و دلدادگی رزمندگان مسجد جامع را از یک مسجد عادی به مظهر هویت و مقاومت ملت ایران تبدیل کرد.
مسجد جامع سالهاست که بهعنوان یکی از مهمترین بناها نهتنها در کشور بلکه در جهان معروف شده است، این مسجد سالانه میزبان خیل عظیم زائرانی از اقصی نقاط کشور و حتی گردشگران خارجی است.
طرح توسعه و سفتکاری مسجد جامع خرمشهر در سال 1394کلید خورد، اکنون این مسجد بهعنوان قطب فرهنگی خرمشهر شناخته میشود.