يكم: شكي نداريم كه امروزه رسانه هاي گروهي محلي و ملي را به عنوان يكي از بازوان توانمند و متحول كننده در ابعاد فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و امنيتي نام مي برند كه اين قطعا سوخت و جان مايه مهمي براي خبرنگاران به شمار مي رود كه تامين كنندگان خوراك و سوخت اصلي موتور محركه اين پروسه حساس محسوب مي شوند تا جايي كه با قواعد و هنجارهاي ارتباطي مشخص، پيوندي ناگسستني را با موضوعات و مفاهيم مختلف جامعه در شفاف سازي بي طرفانه - همواره تشريح و تبيين مي كنند.
پيشگيري از جرايم، تظلم خواهي، توسعه روابط ميان نخبگان و مردم، افزايش آگاهي هاي افكار عمومي، افشاگري به حق و منصفانه در حوزه هاي مختلف جامعه و نيز صيانت از حقوق و آزادي هاي مدني دركنار حفظ منافع ملي ، بي شك از اصول مترقي و با ارزش حرفه خبرنگاري و روزنامه نگاري نوين در اين سامان به شمار مي روند .ازمنظري ديگر خبرنگاران بر اساس رسالت خطيري كه وجدان عمومي جامعه به آنان محول نموده است -عمل به راستگويي و عدالت خواهي و همچنين پشتيباني از حق مظلوم را اولين و زيباترين اولويت روايتگران جامعه معرفي كردند.
از طرفي نمي توانيم اين مشي ناثواب را كه خبرنگاران و رسانه ها را مطابق ميل آنچه كه صاحبان قدرت و منفعت دوست دارند، امور زشت را زيبا وزيبا را زشت جلوه نمود و اين در حاليست كه اتخاذ مشي حرفه اي در كنار تعهد به ارزش هاي ديني و همچنين در رضايت بخشي حداكثري وجدان عمومي جامعه را مي توان به آينده اين حرفه و رسالت بيشتر اميدوار نمود ، زيرا از جهتي مهم است كه بدانيم مكتب تشيع به عنوان پرچمدار روايت ها و حماسه سازي هاي بي نظير تاريخي با اين منش سخيف دنياطلبان مصلحت جو در تضاد و همواره رسواگر ظالمان خواهند بود.
دوم: تاريخ يكصد و پنجاه ساله تغيير و تحولات جامعه ي ايراني با پيگيري مطالبات قانوني در ساحت افكار عمومي، وجود روزنامه نگاري و خبرنگاري بيطرفانه و بيدار و البته عادل را بيش از پيش بروز و ظهور داده است و شايد اين مبرهن باشد كه رابطه بين اموري نظير جنگ و صلح، عدالت و فقر، حقوق بشر و حكومت و افزايش ظرفيت حكومت ها در برابر انتقادها را در جوامع به اصطلاح مدني، دمكراتيك و غيره همچنان به چالش تمام نشدني نخبگان و نويسندگان تبديل نموده كه گوياي حس و شوق وصف نشدني بشر است كه ديدن، شنيدن و لمس كردن دهها خبر و رويداد ريز و درشت، در رسانه هاي مختلف ارتباط جمعي را به عنوان نياز روزانه مخاطبان الزامي ساخته است. شايد خوانندگان حرفه اي مطبوعات را سخت تر از آن نباشد كه روز را به شب نمي رسانند مگر با جان مايه خبر و تحليل رسانه اي!
سوم: گرفتن خبر و پرداختن به موضوعات ممنوعه، در كنار شرايط طاقت فرساي جغرافيايي و نيز بدفهمي هاي برخي مسوولان شاغلان اين عرصه را همواره در شرايط طاقت فرسايي قرار داده است. نگارنده به عنوان كسي كه بيش از پانزده سال در اين عرصه خطير در خوزستان فعاليت رسانه اي داشته است، مهمترين رنج مايه روزنامه نگاري به اصطلاح نوين جامعه خوزستاني را علاوه بر موارد اشاره شده فوق هنوز در جامعه به عنوان حداقلي يك كنشگر از سوي برخي ها جدي گرفته نشده ايم، چرا كه امروزه در دنياي ديجيتالي و انقلاب رسانه اي (دهكده جهاني مك لوهان) قرار داريم كه فعالان آن در جوامع نسبتا مترقي، تاثيرگذارترين افراد جامعه به شمار مي روند كه نمي توان قلم و رسالت آنها را خداي نكرده به راحتي خريد و فروش كرد!؟
چهارم: و اما خبرنگاران خوزستاني كه طي ساليان گذشته توانستند گام هاي ارزنده و ماندگاري را در ثبت وقايع تلخ و شيرين ايفا نمايند و اطلاع رساني امور جامعه از نقد مديران زميني و هوايي! (پروازي) گرفته تا شرايط آب و هوايي و كمبودها و ضعف هاي رايج ساختاري اين سامان، همواه بدون اينكه احساس تكراري بودن سوژه ها را در اذهان متبادر سازد با ابتكار عمل و طراوت عناصري نظير خبر، گزارش و عكس هاي محلي به فعاليت مستمر و پوياي خويش اهتمام ويژه دارند.
و آخر اينكه دغدغه خبرنگار خوزستاني، امروزه علاوه بر عدم پاسخگويي شفاف برخي مديران نسبت به ضعف ها و ابهامات، بر صف بندي كاذب و حتي ناديده انگاشتن حقوق فردي و جمعي شهروندان، گاهي خود را پاسخگوي نمايندگان افكار عمومي نمي دانند كه اين ناشي از چند موضوع است كه ما هنوز شايد نتوانستيم اول خودمان را به شكل مطلوب در اين حرفه باور كنيم و ديگر اينكه هر شخص و مقامي كه اصول و باور افكار عمومي را به سخره و بي اهميت فرض كند، نمي توان بقاي او را بيش از اين در مسند تصميم گيري را نظاره و تحمل نمود. روزنامه نگاران خوزستاني مي بايست با رعايت اخلاق و منشور حرفه ي روزنامه نگاري، اول خود و سپس ديگران را به اخلاق، عدالت و تعهد فرابخوانند تا حداقل خاطيان را مجبور به عذرخواهي و يا ترك پست خويش نمايند و چنانكه در برخي كشورها، يكي از اصول پذيرفته شده در پس هر حادثه اي و اموري سهوي يا عمدي در افكار عمومي و رسانه ها، استعفاي فردي و جمعي مسوولان امر، معمول و پذيرفته شده ي رسانه ها و افكار عمومي گشته است.
نوشتن به درازا كشيد، ولي بايد اين را ثابت كنيم كه حمل كردن عنوان خبرنگار و فعال رسانه اي شايد ساده باشد ولي نگه داشتن اين عنوان سخت است و دشوار...
پس همواره خبرنگار باشيد و... ديگر هيچ