میرزا جواد آقا تهرانی

میرزا جواد آقا تهرانی
ایشان به گریه زد. یك گریه‌ای كرد. به حدی صدایش بلند شد، با ناله گریه می‌كرد. پیرمرد هشتاد ساله كمر خمیده، اشك‌ها روی ریشش می‌آمد و از ریشش به لباسش می‌چكید. دیدیم عجب حال این پیرمرد به هم خورد. گفتم: آقا گریه نكنید من گناهم دو تا شد!
کد خبر: ۱۰۴۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۸/۲۱