دبیرکل فدراسیون فوتبال با ارائه توضیحاتی درباره تمامی موضوعات پیش آمده بعد از جلسه شبانهاش با کیروش، به همه شائبهها و مسائل مبهمی که طی یک ماه اخیر گریبانگیر فوتبال ملی ایران شد، پاسخ داد.
مسائل بسیاری پس از جلسه دبیرکل جدید فدراسیون فوتبال و سرمربی تیم ملی پیش آمد. در حالی که قرار بود در این جلسه که با حضور رئیس فدراسیون فوتبال برگزار میشود، آشنایی بین دو طرف صورت گیرد، کار به جایی کشید که سرمربی تیم ملی پیش از آغاز سال نو خبر قطع همکاریاش را با تیم ملی پس از دیدار مقابل تیمهای ملی فوتبال شیلی و سوئد اعلام کرد. کار به همین جا ختم نشد تا اینکه ملیپوشان از اردوی 12 روزه بازگشتند و جلسات میان رئیس فدراسیون فوتبال و سرمربی تیم ملی فوتبال ایران برای قطع یا ادامه همکاری آغاز شد؛ جلساتی که یک مهمان خوانده یا ناخوانده نیز به خود میدید. مدیرکل حراست وزارت ورزش و جوانان، نماینده این وزارتخانه برای نظارت و انتقال دادهها بود.
اختلافات از جایی آغاز شد که سرمربی تیم ملی به ارزیابیهای دبیرکل فدراسیون فوتبال واکنش نشان داد. او نظرهای عنوانشده در مورد کسب نتایج تیم ملی را تنها مربوط به او نمیدانست و از برخی افراد تحصیلکرده در این ماجرا نیز نام میبرد. هرچند قرار بود علیرضا اسدی در مورد ناگفتههایش از جلسه با کیروش پرده بردارد اما در نهایت به سکوت بسنده کرد. در ادامه به سراغ دبیرکل فدراسیون فوتبال رفتیم و درباره اتفاقات اخیر بین این فدراسیون و سرمربی تیم ملی صحبت کردیم. این گفتوگو در مورد جلسات مذاکره رئیس فدراسیون فوتبال و سرمربی تیم ملی با حضور نماینده وزارت ورزش و جوانان، ناراحتی کیروش از جلسه شبانه با دبیرکل، موضعگیری برخی از بازیکنان تیم ملی نسبت به اتفاقات پیش آمده، اتهامات وارد شده به سرمربی تیم ملی، مشخص شدن تکلیف سرپرست و تعیین زمان نهایی قطع یا ادامه همکاری کیروش با تیم ملی فوتبال ایران است که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
* چند جلسه مذاکره علی کفاشیان و کارلوس کیروش را با حضور حسنیخو نماینده وزارت ورزش و جوانان چگونه میبینید؟ آنچنان که از ماحصل جلسه آخر برداشت میشد، گویا روند مذاکرات مثبت بوده است.
نباید هر زمان که منافعمان اقتضا میکند، موضوع دولتی بودن یا غیر دولتی بودن را مطرح کنیم. به خوبی میدانیم ساختار کشور ما همانند ساختار برخی دیگر از کشورها که قوانین فیفا را رعایت میکنند، نیست. ما ساختار خودمان را در حوزه فوتبال داریم و این ساختار مقداری متفاوت است. ضمن اینکه باید فدراسیون فوتبال مستقل باشد و این موضوع حرف بسیار درستی است اما در بند یک اساسنامه آمده است که فدراسیون یک ساختار غیر دولتی است که با هماهنگی وزارت ورزش و جوانان و نیز کمیته ملی المپیک سیاستگذاری، نظارت و برنامهریزی در مورد آن انجام میشود.
این میزان هماهنگی، نوع آن و نحوه تعامل مابین وزارت ورزش و جوانان، کمیته ملی المپیک و فدراسیون فوتبال باید از نظر جایگاه تعریف شود. منصفانه نیست که هر زمان نیاز داشتیم از دولت درخواست کمک کنیم و هر زمان که نیازی به کمک نداشتیم، بگوییم که ما نهادی مستقل هستیم. نوع تعامل باید تعریفشده باشد. نباید هر کجا که گیر کردیم بگوییم که نباید دخالتی صورت گیرد و هر زمان که نیازمند بودیم بگوییم که به ما کمک شود. به نظر من این موضوع خیلی عاقلانه و جالب نیست. نهادهای دولتی و غیر دولتی باید ساختارهای تعریفشده خود را داشته باشند و بتوانند تعاملات لازم را انجام دهند.
نه باید استقلال فدراسیون از بین برود و نه باید چنین مسئلهای مطرح شود که اگر فدراسیونها نتوانستند پاسخگوی مطالبات مردم باشند، دولت به تنهایی در این زمینه پاسخگو باشد. در ساختار حکومتی کشور ما دولت باید در مجلس پاسخگو باشد و منصفانه نیست که وزارتخانه را پاسخگو بدانیم، در حالی که هیچ کاری با آن نداریم. از آن طرف هم باید این مسئله مطرح شود که فدراسیون باید مستقل باشد. این موضوع نیازمند تعامل دوطرفه است تا بتوانیم به سمت اتفاقات مثبت نزدیک شویم. این مشکلات هم مربوط به دیروز، امروز و فردا نیست بلکه چنین مشکلاتی از قبل وجود داشته است و باید با تعامل بهتر حل شود.
در خصوص جلساتی که بین سرمربی تیم ملی و ریاست فدراسیون فوتبال با حضور مدیرکل حراست وزارت ورزش و جوانان برگزار شد نیز باید گفت که آنچه مسلم بود مد نظر قرار دادن خوشحالی مردم بود. به مردم نشان داده شد که اتفاق خاصی نیفتاده بود و تنها از روز اول یک مشکلی پیش آمد که خیلی مسئله مهمی نبود.
عنوان شد که رویدادهای مهمی در حوزه فوتبال رخ داده و مردم از این اتفاقات خوشحال شدند. هرچند که نتایجی هم کسب شده است. هیچ کس در مورد حوزه تیم ملی و بازیکنان تیم ملی تخطئه نکرده است. هیچ زمانی و در هیچ دورهای نیز چنین تخطئهای صورت نگرفته است. اگر هم از مربیان سوالی شده، به دلیل این بوده است که تفکر مربیان مورد ارزیابی قرار میگیرد. در مورد نتایج باید مربیان و مسئولان پاسخگو باشند. در این زمینه باید ممیزی صورت بگیرد، چرا که مردم از ما توقع دارند و فدراسیون در زمینه توانمندی و ناتوانی باید جوابگو باشد. مربیان هم از این قضیه مستثنی نیستند. در دورههای قبلی نیز چنین اتفاقاتی رخ داده است.
بازیکنان تیم ملی همواره برای فوتبال کشورشان زحمت کشیدهاند. من به شخصه به بازیهای تیم ملی ایستاده نگاه میکردم و نمیتوانستم برای تماشای بازی آنها بنشینم. آنها شجاعانه و مردانه جنگیدند. آنها فرزندان این مملکت هستند که برای فوتبال مملکتشان میجنگند. در مورد مربیان هم چنین مسئلهای مطرح است که همواره تلاش کردهاند و در این قضیه استثنایی میان مربیان داخلی و خارجی وجود ندارد.
اما باید بدانیم که در حوزه ممیزی و ارزیابی یا باید قائل به ارزیابی باشیم و یا باید چنین مسئلهای را مد نظر قرار ندهیم. این مسئله هم تنها مربوط به مربی نیست بلکه در تمامی فدراسیونها علاوه بر مربیان، مسئولان نیز مورد پرسش قرار میگیرند. حتی دولتها نیز مورد سوال قرار میگیرند و این موضوع اصلا ناراحتی ندارد.
* گویا سرمربی تیم ملی از ارزیابی و سوالهایی که در جلسه بین شما به عنوان دبیرکل فدراسیون و او مطرح شده، ناراحت بود و حتی مسائل بسیاری بعد از جلسه شبانه شما اتفاق افتاد.
ما به عنوان فدراسیون فوتبال صحبتهایی را در حیاط خلوت خود داریم که این صحبتها بین خودمان میماند. صحبتها با کیروش نیز در حیاطخلوت فدراسیون بود. اگر من بعد از جلسه صحبتی را مطرح نکردم، به این دلیل بود که قرار بر درز پیدا نکردن مسائل رد و بدل شده در جلسه بود. هر زمان مربی کارش را در تیم انجام میدهد، از او حمایت میشود و هیچ گاه تخطئهای در مورد او صورت نمیگیرد. قرار بر این بود که حرفهای داخلی زده شود و برنامهها مورد بررسی قرار گیرد اما دیدیم که حرفها از ساختار به بیرون درز کرد و مسائلی آغاز شد. آن زمان بهترین مسئله برای منافع ملی، سکوت بود. آن وقایع اتفاق افتاد و خیلی هم اهمیتی ندارد. اگر زمانی بخواهم دقیق و ریز مسائل را عنوان کنم، آنها را بازگو خواهم کرد. خیلی مسئله خاصی هم نیست اما برداشت ما از آن جلسه این بود که برای خوشحالی مردم، تعامل بهتری انجام شود تا تیم ملی در کوتاهمدت یا در آینده به اهداف خود برسد.
* برخی بازیکنان تیم ملی نیز نسبت به ارزیابی شما واکنش نشان دادند و اظهاراتی در مورد ارزیابی شما در مورد نتایج تیم ملی مطرح شد که پیکانها به سمت شما نشانه میرفت.
بازیکنان تیم ملی فرزندان این سرزمین هستند و این صحبتها جای اشکال ندارد. من به جریانها کاری ندارم و با واقعیتها طرف هستم. هیچ اشکالی ندارد یک بازیکن تیم ملی از مسئلهای ایراد بگیرد. من مطمئن هستم اگر ما در خلوت با یکدیگر صحبت کنیم، هرگز اشکالی وجود نخواهد داشت.
* حتی سرمربی تیم ملی نیز نسبت به این مسئله واکنش نشان داد و گفت صحبتهای شما در مورد نتایج تیم ملی توهین به خانواده آنها بوده است.
اگر از یک مسئولی سوال میشود این به معنای توهین است؟ آیا سوال نمایندگان مجلس از وزرا توهین است؟ اگر اینگونه باشد وزرای ما هر روز دارند توهین میشنوند. اگر مجلس ما حق نظارتی دارد، این به معنای توهین است و باید توهین تلقی شود؟ مجلس سوال میپرسد، به دلیل اینکه حق نظارت دارد. مسئول اجرایی نیز به دلیل انجام کار اجرایی، باید پاسخگو باشد و جواب بدهد. این مسئلهای طبیعی است.
* پس به چه دلیل برنمیتابند؟
این را دیگر باید از خودشان بپرسید. سوال و جواب، توهین به کسی نیست. در عرف جامعه و در حوزه اجرا کسانی که تجربه دارند میدانند یکی از بزرگترین کارزارها، سوال مجلس از وزراست. حتی به نوعی بحث میان مجلس و دولت مطرح است که روزانه اتفاق میافتد. هر کس وظیفه خودش را به بهترین شکل انجام میدهد. مجلس بحث نظارتی را در نظر میگیرد و وزرا پاسخگو هستند و شاهد هستیم که اتفاقی هم نمیافتد. برخی از وزرا در جلسات عنوان میکنند که برخی مسائل عنوانشده را قبول نداریم. آیا باید بگویند که به آنها توهین میشود؟ یا یک نماینده عنوان میکند که نسبت به پاسخ وزیر قانع نشده است و جای اشکال وجود دارد. آیا چنین مسائلی توهین به کسی است؟ خیر. اگر نگاه را باز کنیم، میدانیم که هر کس در حوزه خود وظیفهای دارد که آن را انجام میدهد. به هر حال جلسات گذشته انجام شد و به دنبال این هستیم که مشکلات حل شود.
* آیا شما با توجه به مسائلی که بعد از جلسهتان با سرمربی تیم ملی مطرح شد، مخالف حضور کیروش در تیم ملی بودید؟
از همان روز اول با توجه به مستنداتی که در جلسه وجود دارد و حتی خود آنها نیز عنوان کردند و از زبان خودشان بیان شد، تاکید کردم که به پنج دلیل تغییر سرمربی در شرایط فعلی عقلانی نیست. من هیچ موقع بحث تغییر را مطرح نکردم اما تاکید کردم که باید چارچوبها و اصول رعایت شود. این اتفاق باید در مورد تمامی افرادی که فعالیت میکنند، رعایت شود.
* چند بار مطرح کردید که ناگفتههایی دارید که عنوان خواهید کرد.
تعامل قابل قیاس با تفرقه نیست. باید منفعت و سود مردم مد نظر قرار گیرد. شاید با گفتن بسیاری از مسائل ریز به اختلافات دامن بزنیم. اختلاف رشد ایجاد نمیکند و آنچه که سبب پیشرفت و برد میشود، تعامل است. در حال حاضر فضا به سمت تعامل پیش میرود.
* اتهاماتی در مورد سرمربی تیم ملی در یکی از رسانهها عنوان شد که تقریبا چند روز پس از صحبتهای شما مبنی بر اینکه ناگفتههایی در مورد تیم ملی دارید، بود. بسیاری شائبهها در این زمینه مطرح شد که این دو مسئله با یکدیگر در تناسب هستند. حتی اتهاماتی در مورد دلالی قوت گرفت که سرمربی تیم ملی به صراحت اعلام شکایت کرده است.
اگر مدعی هستیم که مسلمانیم نباید به چیزی که تنها در حد گمانهزنی است و سند و مدرکی در مورد آن وجود ندارد، دامن بزنیم. مگر میشود کرامت یک انسان را چه خارجی و چه ایرانی، چه مسلمان و چه غیر مسلمان زیر سوال ببریم و چنین صحبتهایی را مطرح کنیم؟ صحبتهایی را که من مطرح کردم، نسبت به قرینه برخی مسائل بود و به هیچوجه در حوزه مالی موضوعی مطرح نشد. به هیچوجه در حوزه مالی صحبتی صورت نگرفت و مستندات آن نیز وجود دارد. من هرگز بر خلاف مستندات حرفی را ارائه نمیکنم چرا که کاری را پیش نمیبرد. هر زمان که احساس کنم هزینه کردن من برای ملتم مفید است، نگرانی ندارم. اگر احساس کنم حرفی برای گفتن هست که به صلاح فوتبال ایران و مردم است، عنوان میکنم و هر زمان احساس کنم صحبتهای من به ضرر فوتبال و مردم است، خب سکوت خواهم کرد.
* قرینه چه مسائلی؟
یکی از خبرگزاریها مطلبی را عنوان کرده بود مبنی بر اینکه من تمایل دارم به عنوان سرپرست در اردوی تیم ملی به اتریش و سوئد حاضر شوم. این صحبتها بسیار بد و آلوده کردن فضا و تشویش اذهان است. من به هیچوجه اسمم در لیست نبود. دومین نکته این بود که برای اینکه قصد دارند ناراحتی من را برطرف کنند، میخواهند من را در سفر به ژاپن و کره با ریاست فدراسیون به این دو کشور ببرند. این مسائل خلاف واقع و خلاف انسانیت است.
* بسیاری معتقدند که شما به عنوان نماینده وزارت ورزش و جوانان، به فدراسیون فوتبال وارد شدید و به نوعی صحبتهای شما مسائل عنوان شده از طرف وزارتخانه بود. شاید به همین دلیل موضعگیریهایی نسبت به شما پیش آمد.
در ایران 52 فدراسیون ورزشی داریم. آیا روسای فدراسیونها، نماینده وزارتخانه نیستند؟ آیا وزارت ورزش جدای از فدراسیونهاست؟ آیا وزارتخانه منتخب مردم نیست؟ اصلا هیچکس از هیچکس جدا نیست و این صحبتها بر اساس اساسنامه است اما با این ادبیات به دنبال چه چیزی هستند؟ این نوع ادبیات چه چیزی را میخواهد بگوید و چه مطلبی را میخواهد آشکار کند؟
* عقیدهای وجود دارد که اتفاق رخداده در هفتههای اخیر مبنی بر قطع یا ادامه همکاری کیروش، مشابه سناریوی پس از جام جهانی 2014 برزیل و قبل از جام ملتهای 2015 استرالیاست. به نوعی بحث عدم تمایل وزارت ورزش و جوانان مبنی بر ادامه همکاری کیروش با تیم ملی وجود داشت و فشارهایی که از طرف مردم برای ماندن این سرمربی پرتغالی مطرح میشد.
این سناریوها را کسانی که معتقد هستند، یا مینویسند یا هدایت میکنند. من اهل چنین مسائلی نیستم. آنچه را فکر میکنم این است که باید کار سالم انجام داد و از افراد توانمند استفاده کرد. باید تعامل به بالاترین حد ممکن مد نظر قرار گیرد و حرکتها در چارچوب باشد. به مردم باید توضیح درستی ارائه کرد و منابع مالی را باید به درستی مدیریت کرد. پیشکسوتان فوتبال ایران شناسنامه فوتبال ما هستند. باید از این افراد استفاده کرد. به هیچوجه به دنبال قضاوت، آن هم به این شکل نیستم. ذهنیت من اجرای ایدههایی است که در بالا عنوان کردم و میخواهم به این سمت و سو بروم. ما افراد بسیار بزرگی در فوتبال ایران داریم که همه آنها خانهنشین شدهاند. آنها باید به صحنه بیایند چرا که شناسنامه فوتبال ایران هستند و باید فعالیت کنند. چرا ما آنها را از دست دادهایم؟
یک سوال مطرح میکنم. چرا مردم به فوتبال اقبال کمتری نشان میدهند؟ چرا دیگر تماشاگران به استادیومها نمیآیند؟ اختلافات باید کمتر شود و مردم به ورزشگاه بیایند. فوتبال یک بازی جذاب است. این فوتبال تهاجمی است که جذابیت ایجاد میکند. بازیهایی که با نتیجه یک بر صفر یا تساوی تمام میشود چه جذابیتی برای مردم دارد؟ فوتبال تهاجمی با زدن گلهای بیشتر است که مردم را به استادیوم میکشاند. فوتبال مقولهای اجتماعی است و مردم با آن زندگی میکنند و نباید آن را از مردم دریغ کنیم.
فضاسازیها مسئلهای است که باید از بین برود. نباید فضاسازی مد نظر قرار گیرد و منافع شخصی کوچک به جای منافع ملی مد نظر باشد. این منافع ملی است که از اهمیت بالایی برخوردار است.
* تکلیف سرپرست تیم ملی به کجا رسید؟ گویا شما هم برای تصدی این سمت گزینه بودهاید.
تعیین سرپرست تیم ملی موضوعی است که باید در مورد آن تصمیمگیری کنند. آنها خودشان میدانند و من از این مسئله خبر ندارم.
* گویا شما به عنوان سرپرست معرفی شدهاید اما سرمربی تیم ملی با این مسئله مخالف بوده است.
این گمانهزنیها از همان ابتدا نیز غلط بود. دبیرکل، سمت خودش را دارد و سرپرست نیز جایگاهی دارد که با دبیرکل متفاوت است. شاید توانمندی همزمان در یک دبیرکل برای تصدی سرپرستی نیز وجود داشته باشد اما من اصلا علاقهای به قبول سرپرستی تیم ملی ندارم و به میزان بسیار زیادی در سمت حاضر دارای کار و مشغله هستم که قابل بیان نیست اما علاقهمندم به عنوان دبیرکل خدمت کنم. قبول سرپرستی تیم ملی نیز افتخار بسیار بزرگی است که میتوان از طریق آن به بازیکنان تیم ملی نزدیک شد و در سختیها کنار آنها بود. در گذشته این تجربه را داشتهام و همین بازیکنان حاضر در تیم ملی روزی در تیم امید با من بودهاند.
سرپرست باید دغدغههای غیرفنی سرمربی تیم را برطرف کند و رابط بسیار خوبی بین فدراسیون و تیم ملی باشد. سرپرست باید خصوصیت ویژهای داشته باشد. نمیتوانید یک نفر را از یک جایی بردارید و به عنوان سرپرست منصوب کنید. سرپرست تیم ملی باید تجربه ملی داشته باشد و احساسات را در لحظات حساس در مورد تیم جمع کند. او باید کمک بسیار خوبی از نظر فکری برای سرمربی باشد و آرامش را به تیم تزریق کند و قدرت کلامی بسیار قوی داشته باشد تا تاثیرگذاریاش را در تیم ملی نشان دهد. سرپرست باید وزن سنگینی داشته باشد که به سرمربی، فدراسیون و نیمکت تیم ملی وزن بدهد. درست نیست که هر کسی از جایی برداشته شود و به عنوان سرپرست تیم ملی انتخاب شود. این مسئله به هیچوجه قابل قبول و درست نیست.
* تکلیف سرمربی تیم ملی چه زمانی به صورت دقیق مشخص و اعلام خواهد شد؟ هنوز با توجه به اظهارات رئیس فدراسیون فوتبال نتیجه صددرصدی از مذاکره حاصل نشده است.
باید هر چه سریعتر تکلیف سرمربی تیم ملی مشخص شود. منافع ملی از هر چیزی مهمتر است. باید تکلیف سرمربی تیم ملی تعیین شود و امیدواریم که به زودی با توجه به جلسات و مذاکرات انجامشده، این اتفاق رخ دهد.