حسين شريعتمداري مدير مسئول روزنامه
كيهان در يادداشت روز روزنامهي كيهان خطاب به محمد رضا باهنر نايب رئيس
اول مجلس شوراي اسلامي و دبير كل جامعه اسلامي مهندسين نوشته است؛آقاي
باهنر ! ازشما انتظار نمي رفت.
اين يادداشت در پاسخ به اظهارات وي در گفتگو با خبرگزاري مهر نوشته است، به
ويژه آنجا كه باهنر گفته بود؛علاقه نداشتم احمدي نژاد را بياورد.
متن يادداشت را ميتوانيد بخوانيد.
ديروز، مصاحبه آقاي محمدرضا باهنر، نايب رئيس محترم مجلس شوراي اسلامي در
كنار تصوير بزرگ ايشان به تيتر اول روزنامه هاي زنجيره اي تبديل شده بود و
خبرگزاري هاي خارجي و سايت هاي ضدانقلاب با ذوق زدگي فراوان به استقبال آن
رفته بودند.
اظهارات اخير آقاي باهنر با نظراتي كه قبلا اعلام كرده و بر آن اصرار مي
ورزيدند تفاوت هاي فاحشي دارد كه پاسخ صريح ايشان را مي طلبد و دراين باره
گفتني است كه؛
1- آقاي باهنر، درخواست محاكمه و مجازات سران فتنه 88 از جمله موسوي و
كروبي را به ديدگاه و نظر يك اقليت 4 ، 5 نفره! در فراكسيون اصولگرايان
مجلس نسبت داده اند كه بايد پرسيد؛
الف: مگر حضرتعالي روز 26 بهمن ماه 88 يكي از امضاءكنندگان بيانيه اي
نبوديد كه 223 تن از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي عليه موسوي و كروبي صادر
كرده و در آن خواستار «اشد مجازات» براي آنها شده بودند؟ لطفا به متن
بيانيه ياد شده مراجعه بفرمائيد! در بخشي از آن بيانيه آمده است؛ «ما
نمايندگان مسئوليت مستقيم شهادت يك دانشجوي بسيجي را در 25 بهمن و بهره
برداري دشمنان ضدانقلاب را متوجه كروبي و موسوي مي دانيم و معتقديم كاسه
صبر ملت از مدارا در برابر اين آقايان لبريز شده و همگان خواستار اشد
مجازات براي آنها هستيم.»
در ادامه همان بيانيه به ديدگاه آن روز بعضي ها كه ديدگاه امروز حضرتعالي را دارند پاسخ داده شده و آمده است؛
« از همه كساني كه خود را انقلابي مي دانند، مي خواهيم -يعني شما جناب آقاي
باهنر، هم خواسته ايد- با صراحت از اين آقايان اعلام برائت كنند وگرنه در
ميان مردم جايگاهي نخواهند داشت».
جناب آقاي باهنر! همانگونه كه ملاحظه مي كنيد 223 تن از نمايندگان مجلس -
از جمله حضرتعالي- خواستار «اشد مجازات» براي موسوي و كروبي شده بوديد،
بنابراين چرا اين درخواست را فقط به يك اقليت 4 ، 5 نفره! در فراكسيون
اصولگرايان نسبت مي دهيد؟!
ب: شايد بفرمائيد منظور شما كساني است كه شعار مرگ بر موسوي و مرگ بر كروبي
سر داده بودند كه در اينصورت بايد گفت؛ اين شعار به معناي درخواست «اشد
مجازات» است، يعني دقيقا همان خواسته اي كه با صراحت در بيانيه 223 نماينده
مجلس آمده بود و جنابعالي نيز آن را امضاء كرده بوديد.
ج: ممكن است آقاي باهنر بفرمايند كه آن روزها نيز با مجازات موسوي و كروبي
موافق نبوده اند كه بايد پرسيد؛ اگر موافق نبوديد چرا همراهي و امضا كرديد و
چنانچه همراهي و امضاء نكرده بوديد چرا همان روزها با خواست 223 نماينده
مجلس- يعني خواست قاطبه ملت- مخالفت نكرديد و اين روزها چه اتفاقي افتاده
كه به فكر مخالفت با مجازات سران فتنه و حمايت ضمني از آنها افتاده ايد؟!
همين جا گفتني است، مردم مي دانند و آقاي باهنر نيز به يقين مي داند كه
شعار مرگ بر سران فتنه نشانه انزجار و نفرت از خيانت آنهاست و مجازات اعدام
چرخه قانوني جداگانه اي دارد.
د: به يقين جناب باهنر در تظاهرات و راهپيمايي حماسي و كم نظير 9 دي حضور
داشته و شعارها و خواسته هاي اصلي مردم را كه محاكمه و مجازات سران فتنه
بود شنيده اند. خواسته آن توده هاي عظيم و چند ده ميليوني در سراسر كشور كه
نظر يك اقليت 4 ، 5 نفره در فراكسيون اصولگراي مجلس نبوده است! بوده است؟!
و بايد از آقاي باهنر پرسيد؛ چرا نمايندگاني كه همراه با توده هاي چند ده
ميليوني مردم خواستار محاكمه و مجازات سران فتنه شده بودند را سزاوار ملامت
مي دانيد؟ و آيا مي توان از كنار وطن فروشي، جنايت، آدم كشي، اهانت به
ساحت امام حسين(ع)، پاره كردن عكس حضرت امام(ره)، همكاري آشكار با سرويس
هاي اطلاعاتي موساد، سيا و MI6، ائتلاف با منافقين و بهايي ها و سلطنت طلب
ها، و ده ها خيانت ديگر سران فتنه به آساني عبور كرد؟!
2- آقاي باهنر مي گويد؛ «اين ها فشار مي آوردند كه موسوي و كروبي اعدام
شوند و همين موجب شد آيت الله آملي لاريجاني مجبور شود در مصاحبه اي بيان
كند كه من به دنبال دستگيري سران فتنه هستم، اما مقامات عالي رتبه نظام به
دنبال اين نيستند. بايد بگويم، اين يك مرض است»!
جناب باهنر، اولا؛ مخالفت نظام با زمان دستگيري سران فتنه نمي تواند به
مفهوم رفع اتهام آنها باشد و بعيد است كه آقاي باهنر نيز چنين منظوري داشته
باشند. ثانياً؛ درخواست مجازات قانوني سران فتنه كه آن مقام عزيز عالي
رتبه نظام نيز بارها بر مجرم بودن آنها تاكيد ورزيده اند چه عيب و ايرادي
دارد كه باعث نگراني آقاي باهنر شده است؟! ثالثاً؛ امروزه چه كسي است كه
نداند ممانعت از دستگيري سران فتنه، تدبيري حكيمانه بوده و هويت واقعي آنها
را بر همگان آشكار كرده است؟ و رابعاً؛ هم اكنون نيز سران فتنه به علت
جرايم و جناياتي كه مرتكب شده اند تحت پيگرد هستند و محاكمه و مجازات آنها
هرگز منتفي نشده و نخواهد شد.
3- آقاي باهنر مي گويد؛ «يكي از اشكالاتي كه به اين افراد تندرو(!) در ميان
اصولگرايان داريم اين است كه اين افراد، در به در به دنبال اين هستند كه
13 ميليون نفري كه به ميرحسين موسوي راي داده اند را پيدا كنند و آنها را
از صفحه روزگار محو كنند»!
آقاي باهنر! آيا مي توانيد فقط يك نمونه- تاكيد مي شود فقط يك نمونه- از
كساني را آدرس بدهيد كه به قول شما «در به در به دنبال پيدا كردن 13 ميليون
راي دهنده به موسوي و محو آنها از صفحه روزگار» باشند؟!
اصولگرايان دقيقاً همصدا با رهبر معظم انقلاب بر آراي 40 ميليوني مردم به
نظام- صرفنظر از كانديداي مورد نظر آنها- تأكيد ورزيده و مي ورزند و
معتقدند دستكم 12 ميليون از رأي دهندگان به موسوي، فريب تظاهر اوليه او به
اسلام و انقلاب و رهبري را خورده اند؟ نگارنده در يكي از مناظرات تلويزيوني
به اين نكته اشاره داشت كه موسوي در انتخابات تقلب كرده است و مانند كسي
كه به مردم وعده سكه طلا مي دهد ولي به جاي آن سكه برنز تحويل مي دهد، با
تظاهر به پيروي از امام(ره) و رهبري و اعتقاد به نظام اسلامي، رأي جمع كرده
و رأي دهندگان بعد از پي بردن به ماهيت ضد انقلابي وي، متوجه فريب خوردگي
خويش شده و به او پشت كرده اند. كاش نيم نگاهي به اظهارات سالوسانه موسوي
درباره اعتقادش به امام و انقلاب و رهبري و نظام و... مي انداختيد و اين
اظهارات را با مواضع و عملكرد بعدي او مقايسه مي فرموديد.
در تمامي اظهارنظرهاي اصولگرايان كه به آساني در دسترس و قابل مراجعه است
به وضوح مي توان ديد كه آنان همواره به دنبال روشنگري درباره هويت واقعي
موسوي و كروبي و خاتمي و نهايتاً جذب 5/12 ميليون رأي دهنده فريب خورده
بوده اند و نه آن كه به قول آقاي باهنر - كه معلوم نيست از كجا آورده است-
در پي «محو آنها از صفحه روزگار باشند» و خوشبختانه حماسه 9 دي و فروكش
كردن آشوب ها نشان داد كه درايت رهبري و پيروي مردم از مديريت ايشان در اين
زمينه نيز نتيجه اي مطلوب و درخور ستايش داشته است.
4- آقاي باهنر مي فرمايند؛ يكي از اختلافات ما با برخي از افراد تندرو در
ميان اصولگرايان همين بود كه نبايد اصلاح طلبان درون مجلس را تحريك كنيم و
در مقابل آنها مرگ بر فتنه بگوئيم.
ظاهرا آقاي باهنر متوجه نبوده است كه اين بخش از اظهارات ايشان، اهانت صريح
به فراكسيون اصلاح طلبان مجلس است و آنها را به فتنه گري و همراهي با فتنه
آمريكايي- اسرائيلي 88 متهم كرده است. زيرا، كساني كه اهل زد و بند با
بيگانگان و همكاري و همراهي با فتنه گران نبوده اند، به يقين از شعار مرگ
بر فتنه عصباني نمي شوند و اين شعار را عليه خود تلقي نمي كنند بلكه با آن
همصدا نيز خواهند شد ولي آقاي باهنر بي آن كه متوجه باشد تصريح مي كند كه
اعضاي فراكسيون اقليت مجلس، بخشي از فتنه آمريكايي- اسرائيلي 88 هستند و به
همين دليل از شعار مرگ بر فتنه عصباني و تحريك مي شوند!! عجيب آن كه همين
آقاي باهنر كه حتما نمايندگان اصلاح طلب مجلس را هم فتنه گر مي داند،
اصولگرايان را متهم مي كند كه «در به در دنبال پيدا كردن و حذف 13 ميليون
نفري هستند كه به موسوي راي داده بودند»!! اين نگاه «تند» و «افراطي» آقاي
باهنر نسبت به نمايندگان اصلاح طلب مجلس در حالي است كه برخي از آنها با
صراحت از سران فتنه تبري جسته اند.
5- و بالاخره، وجيزه پيش روي، سخني دوستانه با يك برادر گرامي است و نقد و
هشداري دلسوزانه كه در ميدان دشمن بازي نكنند و چنانچه اظهارات آقاي باهنر
رسانه اي نشده بود، نيازي به اين نوشته نيز احساس نمي شد و اما، از سوي
ديگر، اين يادداشت در پي ناديده گرفتن اشتباهات برخي از دوستان اصولگراي
مجلس شوراي اسلامي هم نيست.