تاریخ انتشار: ۰۳ شهريور ۱۳۹۰ - ۱۳:۰۰
کد خبر: ۷۹۳۱
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
مردی که نفس منافقین را گرفت + عکس
لاجوردی که در دوران دادستانی خود توانسته بود منافقین را از پا در آورد و گروهک فرقان را به طور کامل نابود سازد، موفقیت خود را مدیون قاطعیت و درایت توأمان در برخورد با جریان­ های انحرافی بود. وی به رغم سخت­ گیری علیه دشمنان نظام و کانون اقتداری که علیه عناصر وابسته بیگانه به وجود آورده بود، اما در برخورد با زندانیان به ویژه جوانان فریب خورده انعطاف پذیر بوده و صبوری به خرج می­ داده است
«ما در اسلام کسانی را که علیه مردم حرکت می­کنند به دو دسته تقسیم می ­کنیم. یک دسته کسانی هستند که با سلاح به منافع مردم حمله می­ کنند یک دسته آنهایی هستند که مبارزه شان علیه منافع مردم همراه با اسلحه نیست. اینها احکامشان در اسلام فرق می­ کند. آن کس که اسلحه به دست می ­گیرد و علیه منافع مردم حرکت می­ کند صرفاً باید پاسخش را گفت تا زمانی که اسلحه ­اش را زمین بگذارد و دست از حرکت­ های آدمکشانه بردارد. وقتی چنین شد، از نظر ما دیگر فرقی نمی ­کند که آن کس که اسلحه برداشته مسلمان است یا غیرمسلمان.»

این جملات بخشی از پاسخ­ های شهید بزرگوار، اسدالله لاجوردی است که در پاسخ به شبهات سازشکاران و کسانی که معتقد بودند ایشان در سمت دادستان انقلاب، با منافقین و معاندین نظام  با خشونت رفتار می ­کند گفته شد.

دوران دادستانی شهید لاجوردی یکی از نفس­ گیرترین دوره ­های حیات منافقین بود. آنان با کسی رو به رو بودند که به همان اندازه که به امام قاطع و سازش ناپذیر عشق می ­ورزید، از سازشکاران و مدافعان عملی ضد انقلاب نفرت داشت. وی مصداق بارز "اشداء علی الکفار و رحماء بینهم" بود.

لاجوردی که در دوران دادستانی خود توانسته بود منافقین را از پا در آورد و گروهک فرقان را به طور کامل نابود سازد، موفقیت خود را مدیون قاطعیت و درایت توأمان در برخورد با جریان­ های انحرافی بود. وی به رغم سخت­ گیری علیه دشمنان نظام و کانون اقتداری که علیه عناصر وابسته بیگانه به وجود آورده بود، اما در برخورد با زندانیان به ویژه جوانان فریب خورده انعطاف پذیر بوده و صبوری به خرج می­داده است.

یاران نزدیک لاجوردی بارها در مصاحبه ­ها و خاطرات خود از جوانانی یاد کرده­ اند که به اتهام همکاری با گروهک ­ها به زندان افتاده و تحت تاثیر رفتار و عملکرد دادستانی، به خصوص شخص لاجوردی، توبه کرده بودند.

حاج "احمد قدیریان" درباره اینکه سید تا چه اندازه روی جوان­ های گروه فرقان کار فرهنگی کرد می گوید: «لاجوردی در برخورد با جوانانی که دستشان به خون آلوده نشده بود انعطاف زیادی از خود نشان می ­داد. شب­ ها داخل زندان با آنها جلسه می ­گذاشت، قرآن تفسیر می­ کرد و در نهایت با زحمات او بود که این افراد توبه می ­کردند و انقلابی می­ شدند.»

"ابوالقاسم سرحدی ­زاده" که سابقه آشنایی او با لاجوردی به سال­های 1348- 1349بر می ­گردد، درباره نقش لاجوردی در اصلاح متهمان وابسته به گروهک­ فرقان می­ گوید: «به یاد دارم که در مورد گروه فرقان ایشان تلاش زیادی کرد، به گونه­ ای اینها را تغییر داد و حتی بضی از اینها در جبهه­ های نبرد به شهادت رسیدند.»

"سیف ­الله رفیعی" نیز که محافظ شهید لاجوردی بوده است در این باره می­ گوید: «لاجوردی در مقام یک دادستان با کسانی که به اتهام دشمنی با نظام دستگیر شده بودند برخوردی پدرانه داشت. احترام خاصی برای آنان قائل بود و با آنکه از سران منافقین تنفر  بی حد و حصری داشت، به جوانان هفده هجده ساله به چشم فریب خورده نگاه می ­کرد. ساعت ­ها در میان این بچه ­ها می ­نشست و با آنها بحث می ­کرد. برای زندانی­ ها شغل ­هایی مثل نجاری و باغبانی ایجاد می­ کرد و خودش هم پا به پای آنها به کار مشغول می شد... در ظرف زندانی­ ها از همان غذایی که به آنها می ­دادند غذا می ­خورد... رفتار او زندانی­ ها را تحت تاثیر قرار می ­داد. بچه ­ها تواب می­ شدند و به عنوان جهادی در محوطه کار می ­کردند، مثل پروانه دور شهید می ­چرخیدند.»

در شرایطی که سازمان منافقین قصد داشت با تبلیغات دروغین، زندان ­های جمهوری اسلامی را در نظر عمومی مخوف و غیر انسانی جلوه دهد، همچنین علیه شخص دادستان نیز به شدت تبلیغ منفی کرده و وی را فردی بی­رحم و خشن معرفی کند، اوضاع داخل زندان چیز دیگری را نشان می داد.

http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1389/5/30/65990_116.jpg

"مریم آقازاده" عضو نادم سازمان منافقین، درباره برخورد دادستان نظام جمهوری اسلامی با زندانیان وابسته به گروهک ­ها می­گوید: «...واقعاً از آقای لاجوردی یک وحشت به خصوصی داشتم. اما وقتی که در حسینیه دیدم آقای لاجوردی چطور به حرف ­هایمان گوش می دهد و با ما حرف می ­زند و به عنوان یک مسئول مملکتی برای من هوادار، مثل یک فرزند ارزش قائل است، تاثیر مثبت زیادی رویم گذاشت. خودم در حسینیه آقای لاجوردی را دیدم که جارو می ­کرد و به ما می­گفت لطف کنید بروید آن طرف تا من زیر پایتان را جارو کنم...»
 
لاجوردی برای عمل به تکلیف و به درخواست شهید بهشتی به دادستانی آمده بود. شهید بهشتی  عقیده داشت، لاجوردی به دلیل محکومیت­ های متوالی در دوران ستمشاهی، روح زندان را می­ شناسد و با رنج و محرومیت ­های زندانیان آشنا است. از طرفی لاجوردی بهتر از هر کسی جریان نفاق را می­ شناخت؛ نفاقی که شهید بهشتی می­ دانست مشکل آینده انقلاب خواهد بود و برای براندازی نظام جمهوری اسلامی از هیچ اقدامی فروگذار نخواهد کرد.

http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1389/5/30/65991_538.jpg
:
:
:
آخرین اخبار