به دلیل دانشجو بودن و فاصله ای که از درس و دانشگاه در ایام تابستان گرفته ام مدتیست که تلویزیون و مخصوصا خبرهایی که از آن پخش می شود بیشتر از همه توجه ام را به خود جلب کرده است. معمولا در بین ساعات اخباری که روزانه، از کانال های متعدد تلویزیون پخش می شود اخبار یک ربع به ساعت 18 شبکه ی 3 مخاطبان زیادی و اغلب جوانان را به خود اختصاص می دهد.دلیلش هم اینست که خبرهای ورزشی را پوشش می دهد. البته اینکه چرا در بین عموم جوانان ، از خبرهای ورزشی بیشتر از خبرهای فرهنگی و یا علمی و سیاسی استقبال می شود جای بسی تأمل دارد.بگذریم. گوینده ی خبر در حال گفتن اخبار بود که ناگهان این خبر توجه ام را جلب کرد : « ماریو گومز مهاجم تیم فوتبال بایرن مونیخ آلمان می گوید بار دیگر موتور گلزنی اش به کار خواهد افتاد ..... گومز که در گذشته با مشکل اعتماد به نفس روبرو بود توانست در دو بازی تیم ملی آلمان در رقابتهای انتخابی یورو 2012 در ماه ژوئن برای این تیم تنها سه گل به ثمر برساند. »
از آنجایی که یکی از دغدغه های اصلی ام مباحث مرتبط با عرصه ی فرهنگ است همیشه از این ناراحت بوده ام که در بین مسائل پر هیاهوی اقتصادی و سیاسی روز جامعه، چرا فرهنگ و فعالین فرهنگی مظلوم واقع می شوند و حرفشان هیچ خریداری ندارد؟ به نظر می رسد آقای گومز هم ضعف های ما را شناخته است و می داند که چگونه باید به دروازه ی خالی فرهنگ، گل بزند.کارمان به جایی رسیده که دغدغه ی جوان با نشاط امروز ما این می شود که آقای ماریو گومز ،مشکل اعتماد به نفس پیدا کرده و در پی حل آنست.نمی دانم اگر این معضل آقای گومز حل شود چه سودی برای حل اعتماد به نفس جوانان ما دارد.البته،جوانان ما هیچ مشکلی ندارند، علاوه بر اینکه هیچ مشکلی ندارند ، این قابلیت هم در آنها وجود دارد که اعتماد به نفس خود را به کشورهای دیگر صادر کنند!!
جدا از این مسائل ، اصلا چرا چنین خبری در رسانه ی ملی ما پخش می شود؟ یعنی آنقدر با کمبود اخبار در عرصه های متعدد مواجهیم که برای پر کردن آنتن تلویزیون، باید برای چنین مسائلی هم وقت بگذاریم و مشکل آنها را هم حل کنیم؟! از این دست خبرها، در بخش خبری صداو سیمای ما کم نیست.گاه خبرهایی را می بینیم که البته حالش را هم می بریم ولی غافل از این که چطور با هویت و فرهنگ ما بازی می شود.
جوانی را در نظر بگیرید که در حال دیدن اخبار شبانگاهی است. ابتدا به مدت 5 دقیقه خلاصه ای از بیانات رهبری در جمع مسئولان نظام قرائت می شود سپس خبر از قتل و کشتار بی رحمانه در غزه و بحرین و یمن و ... خوانده می شود.ناگهان خبری پخش می شود مبنی بر اینکه در بلژیک ، بلند ترین ساندویچ جهان را بوسیله ی فلان تعداد آشپز به طول چندین متر درست کرده اند که در کتاب گینس نیز ثبت شده است. بعد از آن در اخبار ورزشی از مشکل اعتماد به نفس ماریو گومز و مشکل گل نزدنش گفته می شود.
اتفاقی که در کوتاه مدت می افتد اینست که چون پختن چنین ساندویچی را لذت بخش تر از خبرهای مربوط به کشت و کشتار می یابد و چون راه بروز توانایی های خود را از طریق انجام چنین کارهایی می بیند که باعث معروف و مشهور شدنش می شود به ذکر این خبر در بین جمع های خودمانی می کند و پس از مدتی انجام چنین کارهایی افتخار محسوب می شود.
آنگاه در بلند مدت چه اتفاقی می افتد؟ این می شود که در تلویزیون ،برنامه ای تولید می شود به مدت چندین هفته ، با نام " کی هستی؟ ".شاید دیده باشید. جوانانی که قرار است سرباز امام زمان خود در عرصه های متعدد باشند و زمینه ساز ظهور آقا باشند متأسفانه به روی صحنه می آیند و از کارهای در کتاب گینس ثبت شده شان می گویند.یکی مثلا به صورت تک پا یک قله را فتح کرده. دیگری فلان ساعت در محفظه ای که فلان تعداد مار وجود دارد زندگی می کندو به این افتخار می کند.دیگری بزرگ ترین و کوچک ترین کفش دنیا را می سازد و آن را مدیون توکل به خدا می داند!! و چه بسیار است از این بدبختی ها. آیا هویت جوان مسلمان ایرانی به اینست یا به قول این برنامه، کیستی ما به اینست که چنین کارهایی را انجام دهیم و عمرمان را به چنین کارهای پستی بگذرانیم؟
آنگاه در دانشگاه ما چه اتفاقی می افتد؟ این می شود که حرف از دفاع از برادران دینیمان در غزه و بحرین و یمن می شود آنگاه جوابهایی می شنوی که حالا بیا و درستش کن. مگر می شود جوانی که این چنین خبرها به صورت کاملا سکولاریزه به خورد او داده می شود را با یک دلیل منطقی توجیه نمود؟ علایق و نگاه او به این دنیا وچرایی هدف او از خلقت را تغییر داده ایم، حال می خواهیم او را به چشم یک سرباز برای امام زمان(عج) ببینیم.
حرف های آقا که هیچ. وقتی به او می گویی که دیگر باید به حرف های ولی فقیه ،گوش جان سپرد ، در جواب می گوید کسانی که دم از ولایت می زنند به حرف های این بزرگوار گوش فرا نمی دهند، حال چه برسد به اینکه ما بخواهیم عمل کنیم. غافل از اینکه هرکسی را در گور خود می گذارند.
حال اتفاقی که می افتد اینست که هرچه فعالین و دلسوزان فرهنگی می خواهند در مدارس و یا دانشگاهها، این موج بی توجهی به هویت اصیل اسلامی را به جایگاه خود برگردانند ، اغلب موفق نیستند. البته چنین معضلاتی، عوامل متعددی دارد ولی مسئله ی هویت بخشی در تلویزیون نیز تأثیر بسازیی دارد که غفلت از آن می تواند ضربات جبران ناپذیری را در پی داشته باشد.به امید ظهور حضرت.