از آنجاکه تاکنون تقریباً همه مدلهای پیشرفت غربی در ایران اجرا شده اما به نتیجه مطلوب نرسیده است. انديشيدن در مورد الگوى توسعه و مدل حركت به سمت جلو، ضرورتی است که نظام اسلامی باید برای آن برنامه ریزی و اقدام عملی نماید!
نخستین نشست «اندیشه های راهبردی» در جمهوری اسلامی ایران، با حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی و دهها نفر از اندیشمندان، استادان و صاحبنظران دانشگاهی و حوزوی، آذر 1389 ، با هم اندیشی و بررسی "مبانی، ویژگی ها و ابعاد الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت" برگزار شد.
چهار عرصه!
۱- چهار عرصه "فكر، علم، زندگی و معنویت" عرصه های مهم الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت است.
سندی بالادستی!
2- این الگو، سندی بالادستی برای همه اسناد برنامه ای و چشم اندازی كشور خواهد بود ... تدوین الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت ،به علت ماهیت بالا دستی این الگو،در دولتها ومجالس امكان پذیر نیست ،ایجاد مركزی برای پیگیری این هدف راهبردی ضروری است.البته این كار بسیار مهم و حركت عظیم نمی تواند محدود به یك مجموعه شود و همكاری همه اندیشمندان و متفكران كشور را می طلبد.
اهداف نشست ها!
3- كشور مسائل اساسىاى دارد. كارهاى بزرگى هست كه بايد انجام بگيرد. توانائىها و ظرفيتهاى بسيارى هست كه ميتواند در خدمت اين حركت عظيم انجام بگيرد. اين مقصود تحقق نخواهد يافت، مگر اينكه زبدگان، فرزانگان و انديشهورزان، خودشان را با اين مسائل كلان مرتبط و درگير كنند.
اهداف اصلی برگزاری این سلسله نشست ها :
الف) درگیر شدن متفكران و اندیشه ورزان با مسائل اساسی و كلان
ب) فرهنگ و گفتمان سازی درخصوص مسائل كلان در میان نخبگان و سپس در سطح عمومی جامعه
ج) تعیین مسیر و نوعی ریل گذاری برای آینده كشور .
فرایندی بلند مدت !
4- تدوین الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت جز در یك فرآیند بلندمدت و در حالت خوش بینانه، میان مدت، امكان پذیرنیست.
در الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت، هدفها مشخص می شود اما راهبردها ممكن است به تناسب شرایط زمان دچار تغییر و اصلاح شوند كه این مسئله، نشان دهنده انعطاف پذیری الگو است.
تبیین اجزای چهارگانه تعبیر «الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت» !
«الگوى اسلامى - ايرانىِ پيشرفت». الگو معنايش چيست، ايرانى به چه لحاظ، اسلامى به چه لحاظ، و پيشرفت در چه جهات؟
كلمه الگو!
5- الگو هم نقشهى جامع است. وقتى ميگوئيم الگوى ايرانى - اسلامى، يعنى يك نقشهى جامع. بدون نقشهى جامع، دچار سردرگمى خواهيم شد؛ همچنان كه در طول اين سى سال، به حركتهاى هفت و هشتى، بىهدف و زيگزاگ مبتلا بوديم و به اين در و آن در زديم. گاهى يك حركتى را انجام داديم، بعد گاهى ضد آن حركت و متناقض با آن را - هم در زمينهى فرهنگ، هم در زمينهى اقتصاد و در زمينههاى گوناگون - انجام داديم! اين به خاطر اين است كه يك نقشهى جامع وجود نداشته است. اين الگو، نقشهى جامع است.
كلمه اسلامی!
6- جامعه و حكومت ما، اسلامی است و ما مفتخریم كه می توانیم با استفاده از منابع اسلام، الگوی پیشرفت خود را تدوین كنیم.
كلمه ایرانی!
7- مسائلی نظیر ضرورت در نظر گرفتن شرایط تاریخی – جغرافیایی – فرهنگی – اقتصادی و اجتماعی ایران
علاوه بر این مسائل، طراحان این الگو نیز متفكران ایرانی هستند و این الگو در واقع تجلی تلاش اندیشمندان این سرزمین برای ترسیم آینده كشور است.
كلمه «پیشرفت» به جای «توسعه» !
8- كلمه توسعه، یك اصطلاح متعارف جهانی، با بار معنایی و ارزشی و الزامات خاص خود است كه ما با آنها موافق نیستیم، بنابراین از كلمه «پیشرفت» استفاده شد ضمن اینكه وام نگرفتن از مفاهیم دیگران، در طول انقلاب اسلامی سابقه داشته است.
از وضع موجود تا وضع مطلوب!
9- ترسیم وضع مطلوب و مشخص كردن چگونگی رسیدن از وضع موجود به وضع مطلوب از ضرورت های روند ترسیم و تدوین الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت است .
استفاده از دستاوردهای دیگران!
10- استفاده از دو مفهوم «اسلامی و ایرانی»، به هیچ وجه به معنای استفاده نكردن از دستاوردهای دیگران و تجارب صحیح آنان نیست و ما در این راه، با چشمان باز و انتخاب گر، از هر علم و معرفت درست استفاده می كنیم.
چرا این مقطع زمانی!
11- یك سؤال این است كه چرا این مقطع زمانی برای تدوین این الگو انتخاب شده است؟
تجربه های متراكم و معرفتهای انباشته شده در سی سال گذشته نشان می دهد كه مقطع فعلی، زمان مناسبی برای آغاز این راه است.
چهار عرصه فكر، علم، زندگی و معنویت
عرصههاى اين پيشرفت را به طور كلى بايستى مشخص كنيم. چهار عرصهى اساسى وجود دارد.
عرصه فکر!
12- در درجهى اول، پيشرفت در عرصهى فكر است. ما بايستى جامعه را به سمت يك جامعهى متفكر حركت دهيم؛ اين هم درس قرآنى است. شما ببينيد در قرآن چقدر «لقوم يتفكّرون»، «لقوم يعقلون»، «أفلا يعقلون»، «أفلا يتدبّرون» داريم. ما بايد جوشيدن فكر و انديشهورزى را در جامعهى خودمان به يك حقيقت نمايان و واضح تبديل كنيم. البته اين از مجموعهى نخبگان شروع خواهد شد، بعد سرريز خواهد شد به آحاد مردم. البته اين راهبردهائى دارد، الزاماتى دارد. ابزار كار، آموزش و پرورش و رسانههاست؛ كه بايد در برنامهريزىها اينها همه لحاظ شود و بيايد.
الگوی اسلامی–ایرانی پیشرفت به گونه ای تدوین شود كه جامعه را به سمت جامعه ای متفكر سوق دهد و جوشیدن فكر و «اندیشه ورزی» به حقیقتی نمایان در جامعه تبدیل شود.
مشخص شدن راهبردها و الزامات پیشرفت در عرصه فكر و توجه به ابزارهای آن از جمله «آموزش و پرورش و رسانه ها» در تدوین الگوی پیشرفت مهم است.
عرصه علم!
13- عرصهى دوم - كه اهميتش كمتر از عرصهى اول است - عرصهى علم است. در علم بايد ما پيشرفت كنيم. البته علم هم خود، محصول فكر است. نوآوری و حركت خوب موجود در زمینه استقلال علمی باید با شتاب و قوت بیشتر ادامه یابد و راههای پیشرفت همه جانبه، عمیق و بنیانی علمی، در الگو مشخص شود.
عرصه زندگی!
14- عرصهى زندگى - كه شامل عدالت و امنيت و حكومت و رفاه و اين چيزها ميشود - يكى از اين چهار عرصه است. توجه به مسائل و خطوط اصلی زندگی مانند امنیت، عدالت، رفاه، آزادی، حكومت، استقلال و عزت ملی در بحث الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت، ضروری است .
عرصه معنویت!
15- عرصهى چهارم - كه از همهى اينها مهمتر است و روح همهى اينهاست - پيشرفت در عرصهى معنويت است... بايد براى همه روشن شود كه معنويت نه با علم، نه با سياست، نه با آزادى، نه با عرصههاى ديگر، هيچ منافاتى ندارد؛ بلكه معنويت روح همهى اينهاست.معنویت چهارمین و مهمترین عرصه ای است كه در كار پیچیده – دقیق و بلندمدت تدوین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت ،باید به آن توجه شود چرا كه معنویت، روح پیشرفت واقعی در همه زمینه ها و مسائل است.
دنیای جنگلی، دنیای انسانی!
16- دنياى امروز، دنياى جنگلى است. دنيائى كه در آن علم همراه باشد با معنويت، تمدن همراه باشد با معنويت، ثروت همراه باشد با معنويت، اين دنيا دنياى انسانى خواهد بود. البته نمونهى كامل اين دنيا در دوران ظهور حضرت بقيةاللَّه (ارواحنا فداه) اتفاق خواهد افتاد و از آنجا دنيا شروع خواهد شد. ما امروز در زمينههاى مقدماتىِ عالم انسانى داريم حركت ميكنيم.
در باب محتواى اسلامى، مسئلهى اصلى، مسئلهى توحيد و مسئلهى معاد است.
مسئله توحید!
17- در باب محتواى اسلامى، اولين مسئلهاى كه بايد در نظر گرفته شود، مسئلهى مبدأ است، مسئلهى توحيد است؛ «انّا للَّه و انّا اليه راجعون».(2) مهمترين مشكل دنيائى كه امروز رنگينترينش در غرب متجلى است ، جدائى از خدا و اعتقاد به خدا و التزام به اعتقاد به خداست. اگر مسئلهى مبدأ حل شد، بسيارى از مسائل حل خواهد شد.
توجه به مسئله توحید در این الگو دارای ضرورت كامل است، اگر توحید، اعتقاد به خدا و التزام به این اعتقاد، به بدنه زندگی بشر بسط داده شود، مشكلات جامعه بشری حل و راه پیشرفت حقیقی گشوده خواهد شد.
مسئله معاد!
18- توجه به معاد و محاسبه اخروی در الگوی پیشرفت، موجب منطقی شدن تحمل همه دشواریها و ترویج ایثار و از خودگذشتگی می شود/این مفهوم اساسی و سرنوشت ساز، باید در الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت، معنا یابد.
وقتى ما معتقديم كه هيچ عملى از بين نخواهد رفت و همهى اعمال محفوظ است و ما در آن زندگى واقعى - كه حَيَوان واقعى و زندگى واقعى است؛ «انّ الدّار الأخرة لهى الحيوان» - اين اعمال را در مقابل چشممان خواهيم ديد، آن وقت اينجا اگر براى تكليف، براى وظيفه يك چيزى را از دست داديم، احساس خسارت نميكنيم؛ ولو آن چيز جانمان باشد، ولو آن چيز عزيزان و فرزندانمان باشد. بايد اينها جزو الگوى پيشرفت بيايد و در پيشرفت يك جامعه معنا پيدا كند.
اين خيلى مهم است. دنيا و آخرت از هم جدا نيستند. آخرت ما آن روى سكهى دنياى ماست. «و انّ جهنّم لمحيطة بالكافرين»؛ كافر همين حالا توى جهنم است، منتها جهنمى كه او نميفهمد كه الان توى جهنم است؛ بعد كه اين تجسم پيدا كرد، ميفهمد.
مسئله محوریت انسان !
19- همهى اين مسائلى كه ما داريم بحث ميكنيم: مسئلهى عدالت، مسئلهى امنيت، مسئلهى رفاه، مسئلهى عبادت، براى اين است كه فرد انسان سعادتمند شود... در نهايت آن چيزى كه از نگاه اسلام براى انسان مطرح است و اهم است، نجات خودش است. ما بايد خودمان را نجات دهيم.
نجات ما به اين است كه به وظائفمان عمل كنيم؛ كه البته آن وقت وظائف اجتماعى، استقرار عدالت، ايجاد حكومت حق، مبارزهى با ظلم، مبارزهى با فساد، اينها همه جزو مقدمات همان نجات است. بنابراين اصل اين است. همه چيز مقدمه است؛ جامعهى اسلامى هم مقدمه است؛ عدالت هم مقدمه است.
هدف میانی و هدف نهایی!
اينكه در قرآن كريم هست كه «ليقوم النّاس بالقسط» كه به عنوان هدف انبياء ذكر شده - قطعاً عدل هدف است، منتها اين هدف ميانى است؛ هدف نهائى عبارت است از رستگارى انسان؛ اين بايستى مورد توجه باشد
به من مربوط نیست!
20- انسان موجودى است مكلف، مختار و مواجه با هدايت الهى ، ميتواند هدايت را انتخاب كند، ميتواند ضلالت را انتخاب كند. انسان موجودى است متعهد، براى خود، براى جامعه، براى اهل. آن وقت با اين نگاه، مردمسالارى علاوه بر اينكه براى مردم يك حق است، يك تكليف هم ميشود؛ يعنى همهى مردم در امر حكومت جامعه مسئولند. نميشود گفت كه آقا به من مربوط نيست؛ نه، صلاح و فساد كشور، حكومت، اينها به يكايك انسانها مرتبط است.
عمل نامشروع!
21-صلاح فردى در امر حكومت در اسلام، يك امر بسيار مهم و اساسى است. هر كسى به هر اندازهاى از مديريت كه ميخواهد مباشرت كند، بايستى صلاحيت آن را در خودش به وجود بياورد يا در خودش ببيند و بپذيرد؛ بدون اين، عمل نامشروعى انجام داده!
نفی استعلا!
22- در اسلام كسی كه اهل استعلا و برتری طلبی است و یا همه چیز را برای خود می خواهد حق ندارد قدرت را قبول كند و مردم نیز حق ندارند چنین شخصی را انتخاب كنند كه این نگاه سعادت بخش، باید در الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت، جاری شود.
مسئله عدالت!
23- در الگوی پیشرفتی كه با همفكری و تلاش نخبگان تدوین خواهد شد، عدالت به عنوان یكی از اركان اصلی لحاظ شود چرا كه در اسلام، عدالت، معیار حق و باطل و ملاك مشروعیت یا عدم مشروعیت حكومتها است.
نگاه غیرمادی به اقتصاد !
24- مسئلهى ديگر، نگاه غيرمادى به اقتصاد است. بسيارى از اين مشكلاتى كه در دنيا پيش آمده، به خاطر نگاه مادى به مسئلهى اقتصاد و مسئلهى پول و مسئلهى ثروت است. اسلام براى ثروت اهميت قائل است، اعتبار قائل است. توليد ثروت در اسلام مطلوب است؛ منتها با نگاه الهى و معنوى. نگاه الهى و معنوى اين است كه از اين ثروت براى فساد، براى ايجاد سلطه، براى اسراف نبايد استفاده كرد؛ از اين ثروت بايستى براى سود جامعه بهره برد.
راه آغاز شده !
25- ما گفتيم اين آغاز يك راه است؛ يعنى جلسهى ما يك شروع بود؛ اين بايد ادامه پيدا كند. ممكن است دربارهى همين مسئلهى الگوى اسلامى - ايرانى براى پيشرفت، ده و شايد دهها گردهمائى و نشست لازم باشد. ممكن است دهها حلقهى علمى لازم باشد كه در دانشگاههاى مختلف تشكيل شود. ممكن است صدها نفر از فرزانگان و نخبگان و دانشمندان ما كه ترجيح ميدهند كار شخصى بكنند - اهل كار جمعى نيستند - آماده باشند در خانههاى خودشان مطالعه كنند؛ از اينها بايستى استفاده شود. حلقههاى فكرى تشكيل شود، دانشگاهها و حوزهها با اين مسئله درگير شوند، تا اينكه بتوانيم انشاءاللَّه اين را به نقطهى مطلوب خودش برسانيم.