تغییر چیزی است که مردم کشور ما از هر دولت و مسئول جدید انتظار دارند. با شروع به کار دولت جدید دانشجویان نیز مثل هرجای دیگر منتظر این تغییر بودند. در سال تحصیلی جدید خبرهای ضد و نقیضی مبنی بر تغییر ریاست دانشگاه منتشر شد و گمانه زنی ها در این رابطه بالا گرفته بود. اما وقتی در تعطیلات نوروز خبر آمدن دکتر رعایایی به جای دکتر مروتی منتشر شد، خیلی ها شگفت زده شدند. کسی که دانشجوهای قدیمی دانشگاه او را به عنوان معاون آموزشی می شناختند و دانشجوهای جدید نامی از او نشنیده بودند. دکتر محمد رعایایی اردکانی عضو هیئت علمی گروه زیست شناسی و متولد اردکان یزد است. خودش می گویدا ز سال 54 به خوزستان آمده و از آن روز خوزستانی شده است. چرا که در هیاهوی کارهای انقلابی، با هم کلاسی خوزستانی اش ازدواج می کند و ا ز آن زمان در اهواز ماندگار شده است. او امروز در حالی بر کرسی ریاست دانشگاه شهیدچمران اهواز نشسته است که چهل سال روند رشد این دانشگاه را -هم قبل و هم بعدا ز انقلاب- شاهد بوده است. تجربه طولانی مدت معاونت آموزشی دانشگاه نیز به او کمک کرده است تا برای هر مسئله، یک راه کار داشته باشد. این را خودتان وقتی مصاحبه را بخوانید، متوجه می شوید.
دکتر رعایایی این روزها در کنار ریاست، مشغول به تدریس نیز هست. برای گفتگو با آقای رییس نیازی به نامه نگاری و کاغذبازی نبود.
رفتیم در کلاس و قرار مصاحبه گذاشتیم. این روزها آ نقدر وقت آقای رییس پر است که نشود بیشتر از نیم ساعت وقتش را گرفت. به همین خاطر نصف مصاحبه را در یک روز و نصف دیگر را دو روز بعد ثبت کرده ایم. برای ما زیست شناسی ها رعایایی بیشتر از اینکه رییس باشد، استاد است و در تمام طول مصاحبه این آرامش و تیزبینی استاد است که حکم فرما است. هرچند رعایایی به تغییر معتقد است اما هرگز نمی خواهد نظم را به هم بریزد وا صرار دارد، تغییر باید تدریجی و در آرامش اتفاق بیافتد. در این مصاحبه از هر دری با دکتر رعایایی، گفت و گو کرده ایم اما بیشتر به دنبال نگاه مدیریتی وی در مسائل مختلف دانشگاه بوده ایم. مصاحبه ما را بخوانید.
شما اعتقاد دارید که استاد یک دانشگاه باید بومی باشد؟این را قبول ندارم. به نظر من استاد باید مقید باشد و تعهد داشته باشد. هر شهری هم که برود فرقی نمی کند . هیچ نیازی هم نیست ما روی بومی بودن سرمایه گذاری کنیم. مثلا همین گروه خودمان که نصف اساتیدش اصفهانی هستند.
مثل اینکه چند سال قبل یک دانشکده چند استاد را جذب می کند اما این اساتید بعد از چندسال از اینجا می روند.علت این نیست که اساتید به دلیل منطقه می روند. بیشتر به دلیل برخوردهایی است که نباید صورت بگیرد. یا ممکن است عدم رابطه خوب دیگر اساتید با آ نها باعث زدگی شان شود. ولی واقعا این طور نیست. که صرف گرم بودن اهواز اساتید قصد انتقال داشته باشند.
مثلا آب و هوا موثر نیست؟درست است که آب و هوا یک فاکتور است. ولی اگر زمینه مساعد و خوب باشد، نیروها نگهداری می شوند. مثلا اگر اطلاع داشته باشید آبادان قبل از انقلاب بهترین دبیران کشور را داشت. بهترین بیمارستان کشور را و بهترین پزشکان و فروشگا هها را داشت. تنها شهری بود که خارج از مرکز استان فرودگاه بین المللی داشت.
بنابراین اگر زمینه آماده باشد و امکانات فراهم باشد هرکسی را می شود نگهداری کرد. اگر امکانات بهتری بدهند و فاصله تسهیلات اهواز و تهران را پر کنند، ممکن است خیلی از فراد از شهرهای دیگر هم به اینجا بیایند.
شما می فرمایید که قبل از انقلاب اینجا در یک سطح قابل قبول بوده؛ مثلا در بخش آموزش. به نظرتان امروز دانشگاه چمران در چه سطحی قرار دارد؟البته من نمی توانم به صورت دقیق مقایسه کنم. اما آنطوری که در ذهن بعضی از دوستان است این دانشگاه قبل از انقلاب آن قدر هم عجیب و غریب نبود. تعداد دانشجو کم بود. فکر می کنم همین دانشکده علوم آن موقع 400 تا 500 دانشجو داشت ولی الان 4000 تا 5000 دانشجو دارد. بنابراین آن زمان امکانات متناسب با دانشجو بود و دانشجویان خیلی راحت می توانستند از این امکانات بهره برداری کنند. نسبت امکانات به تعداد دانشجو خوب بود. مثلا دانشگاه امکانات ورزشی خوبی داشت. به نظر من امروز در بعضی دپارتمان ها اساتید بسیار بهتر از قبل انقلاب هستند. ولی خب! آن موقع هم بعضی از دپارتمان ها بسیار قوی بودند. مثل دپارتمان زراعت. به طوری که فارغ التحصیل رشته کشاورزی دانشگاه جندی شاپور اهواز را در کل کشور بدون مصاحبه برای کار می پذیرفتند.
یادم هست آن زمان ما درس بافت شناسی و اکولوژی را با یک دامپزشک پاس کردیم. یا درس ژنتیک را با یک فوق لیسانس که هنوز فارغ التحصیل نشده بود، اخذ کردیم. پس اینطور نبود که همه ی تخصص ها فراهم باشد و همه چیز خیلی ایده آل باشد. ولی مثلا در جانورشناسی قوی بودیم. پرنده شناس خیلی خوبی داشتیم. اما در مجموع اگر حساب کنیم الان بهتر هستیم. مثلا من خبر دارم که دپارتمان بیولوژی و شیمی نسبت به قبل از ا نقلاب خیلی قویتر عمل می کنند. آن موقع دانشگاه تحصیلات تکمیلی نداشت. فقط لیسانس بود. ولی چون امکانات خوب بود و و تعداد دانشجو هم کم بود، احساس راحتی می کردیم. مثلا کتا بخانه طوری بود که 20 تا 30 نفر نشسته بودند الان موقع امتحان ممکن است تا 200 نفر هم نشسته باشند.
دقیقا همین است. آن زمان نسبت تعداد دانشجو و استاد به امکانات باعث شده بود اهواز یکی از قطب های دانشگاهی ایران باشد. الان به نظرتان اهواز قطب دانشگاهی است؟دانشگاه اهواز یکی از دانشگاههای مادر کشور است و واقعا در سطح دانشگاههای دیگر است. ولی اگر بخواهیم با ریزبینی نگاه کنیم
بعضی دپارتمان ها، ممکن است ضعیف تر یا قویتر باشند. بیشترین چیزی که ما باید مد نظر قرار بدهیم سطح دانشجویان مان است.
مثلا دانشگاه شریف ادعا می کند دانشگاه رتبه ی یک است. ولی نمی گوید تمام دانشجویانش یک رقمی کنکور هستند. بنابراین اگر شریف استاد بارز هم نداشته باشد، دانشجو خودش را می رساند. درصورتی که دانشگاه اهواز رتبه های سه رقمی و چهار رقمی دارد. بنابراین این خودش سطح علمی را یک مقدار تنزل می دهد. چون استاد احساس می کند توان دانشجو بیش از این نیست. این خودش رکود ایجاد می کند.
فکر می کنید چرا آن رتبه های برتر – حالا رتبه یک تا صد منظورمان نیست.– رتبه های بهتر، اهواز را در اولویتهای انتخابی شان نمی گذارند؟شهرت خود دانشگاه تاثیرگذار است. مسائل مختلف ممکن است باعث این اتفاق باشد ولی دلیلش تنها استاد نیست. بعضی استادها اینجا بوده اند و رفته اند و بعضی از تهران به اینجا آمده اند. مثلا امکانات دانشگاه موثر است. در مجموع من فکر می کنم خود دانشجویان در تقویت علمی استادها و تحرک آ نها خیلی موثرند. دانشجو که زرنگ باشد، زبده باشد، استاد مجبور است خودش را در سطح بالاتری ارائه بکند. در غیر این صورت استاد متوقف می شود. به خصوص اساتیدی که تحرک علمی ندارند دیگر خودشان را به زحمت نمی اندازند. شاید جو شهری و مسائل دیگر هم به این موضوع کمک کند.
من با شما موافقم که مطالبه گری دانشجو نسبت به سا لهای قبل کمتر شده. اما وقتی ما درباره مصاحبه با شما با دانشجویان صحبت می کردیم نظر آ نها این است که مثلا امکانات آزمایشگاهی مقطع کارشناسی نسبت به قبل خیلی افت داشته. مثلا وسایل بعضی آزمایشگاهها مربوط به قبل از انقلاب است. مثل اینکه چند سال است امکانات نرسیده.من البته در معارفه هم این موضوع را گفتم که بعضی از دانشگاهها پایه بودجه شان بد بسته شده است. به خصوص دانشگاه شهید چمران. جنگ باعث شد که این دانشگاه افت بودجه داشته باشد. معیار بودجه هم در هر سال بر اساس سال قبل تعیین می شود. در هشت سال جنگ اینجا حالت توقف و عقب رفت داشته و بنابراین بودجه سال 69 بر اساس سا لهای قبل که دانشگاه در حالت رکود بوده، بسته شده است. مثلا دانشگاه شیراز و اصفهان و مشهد رشد داشته و بودجه زیاد شده. دانشگاه ما دو تا ضرر کرده. یکی اینکه بودجه اش رشد نکرده و دیگری اینکه بر اساس بودجه رشدنکرده، بودجه جدید بسته شده است. این یک مسئله است. مسئله دیگر اینکه من معتقدم بعضی مسائل منطقه ای هم باعث رشد دانشگاهها می شود. دید مدیران و مسئولین استانی خیلی موثر است.
برای مثال در دانشگاه یزد، یک خیرّ خوابگاه را با تمام تجهیزات ساخته و به دانشگاه اهدا کرده. در تهران این بودجه ها از طریق صنایع و همکاری های بین دانشگاهی و بخش های بیرونی تامین می شود. مثل دانشگاه امیرکبیر و شریف که یک دانشکده را کلا یک سازمان بیرونی مثل وزار تخانه ساخته است. خیلی از هزینه هایشان از بیرون تامین می شود چون با هم ارتباط ارگانیک دارند. بنابراین دید مدیران منطقه ای و استانی به اضافه کمک های مردمی و دید مردم نسبت به دانشگاه می تواند به رشد دانشگاه کمک کند. اگر این دید منفی باشد دانشگاه هم کمتر رشد می کند. متاسفانه این جا این قضیه حاکم است.
الان اینجا تقاضا از سوی صنعت وجود دارد؟تقریبا دارد پا می گیرد. به نظر می آید که بعضی بخش ها واقعا ارتباط دارند و بعضی از بخشها واقعا رکود دارند. الان ما چهل سال است که اینجا گروه شیمی داریم. واقعا ما انتظار داریم که تمام دانشجویان دکترایش بروند و از صنعت پروژه بیاورند. مسائل و اشکالات صنعت را در بخش شیمی حل کنند. یا مکانیک و برق.
این بحث چقدر در اولویت کاری شما قرار دارد؟اصلا من ذهنم ازا ول درگیر این قضیه بوده. چه زمانی که مسئولیت داشته ام و چه وقتی مسئولیتی نداشته ام. خواسته ام که ارتباطم را واقعا برقرار کنم. منتهی خیلی کار سختی است.باید زمینه اش فراهم شود. این طور نیست که من دستور بدهم که الا و بلا بروید با صنعت کار کنید. چون صنعت هم باید هیئت علمی را جذب کند. من خودم بعضی وقتها ناراحت می شوم که مثلا چرا بروم شرکت نفت؛ دانشجویم را با خودم ببرم، جلسه بگیرم برای یک پروژه ی کارشناسی ارشد چهار میلیون تومنی. آن هم بپذیرند یا نپذیرند.
یک سوال کلی این است که همه ی روسای قبلی با نیت تغییر آمده اند. اما اکثر آنها مشخص نکرده اند که دقیقا کجا را هدف گرفته اند. آیا شما هدفتان را بیان می کنید؟ مسائل و مشکلات زیاد است. آدم باید دسته بندی کند. به شرطی که سیستم و سیاست مملکت در تلاطم نباشد، راه این است که هر ارگانی، هر سازمانی و هر وزارتخانه ای برای خودش برنامه داشته باشد. برنامه کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت. ما باید بتوانیم برای کل سازمانها و ادارات، از جمله دانشگاه که از همه بیشتر اهمیت دارد یک چهارچوب دراز مدت داشته باشیم که به اهدافمان برسیم. چون علم چیزی نیست که سریع رشد کند. علم واقعا به یک محیط بسیار آرام، امن و شاداب نیازمند است تا رشد کند. بنابراین اول باید زمینه باشد و دوم این که ما واقعا باید برنامه را عملیاتی کنیم. خیلی جاها برنامه دارند. مثل همین کشور خودمان که برنامه سیاسی وا قتصادی دارد. اما در دوران هشت سال قبل این برنامه کنار گذاشته شده بود. دوستان میلی کار می کردند. الان اگر قرار است دولت بعدی هم بیاید و خدای نکرده این چنین رویه ای را پیش بگیرد، من هیچ امید و افق روشنی پیش روی خودم نمی بینم من به عنوان اولین کارم به تمام معاونین و گروهها و دانشکده ها گفته ام باید برنامه پنج ساله شان را تا تابستان تحویل بدهید؛ که ما بتوانیم بر اساس برنامه حرکت کنیم.
شما برنامه تان را به دانشجوها ارائه می کنید؟ ما برنامه را می گذاریم روی سایت. اتفاقا روی سایت باشد بهتر است.
از زیاد شدن انتقادها نمی ترسید؟ اشکالی ندارد. اتفاقا باعث می شود ما اشکالات را برطرف کنیم.
شما به این معتقدید که هیچ مقامی برای انتقادکردن خط قرمز ندارد؟ البته بحث تخریب جداست.
انتقاد به معنای سازنده محدودیت ندارد اما انتقاد به معنای تخریب خط قرمز دارد. انتقاد خوب است؛ انتقاد سازنده است؛ انتقاد باعث می شود که انسان خود را در معرض ارزیابی قرار دهد. منتهی انتقاد یک چارچوبی دارد و انسان در هر شرایط و به هر جایی نباید انتقاد کند. اگر انتقاد بی جا شود و بیش از مورد تکرار شود و در جاهایی که نباید مطرح شود، مطرح بشود، خود به خود به حسن نیت طرف انتقادکننده شک می شود و در نتیجه انتقاد سازنده نخواهد بود.
آزمایشگاه مرکزی با وجود این همه دستگاه گران قیمت تقریبا به یک عضو بی استفاده تبدیل شده. چرا؟ ما داریم عیب یابی و آسیب شناسی می کنیم. احتمالا آزمایشگاه مرکزی باید روش استفاده از دستگاهها و روش پذیرش تقاضایش را تغییر دهد. تعمیرات هم واقعا مشکل اساسی است. ما نمی توانیم یک تعمیرکار بیاوریم و بها و حقوق بدهیم. پس باید با بیرون قرارداد ببندیم. ولی متاسفانه اهواز که مرکز است، افراد کاربلدی ندارد که ما بتوانیم رویشان حساب کنیم. این را دنبالش هستیم و اگر بشود انجام خواهیم داد. البته نگهداری توسط خود دانشجو هم بسیار مهم است که متاسفانه در خیلی از موارد احساس مسئولیت نمی شود.
برنامه ای برای ارتباط با دانشگاههای دیگر دارید؟ برنامه که قطعا هست؛ به خصوص با دانشگاههای خارج از کشور. معتقدیم باید این اتفاق بیفتد. یک تیم را مامور کرده ایم که دفتر روابط بین الملل مان را فعال کند. این تیم باید هم تفاهمنامه های قبلی که غیرفعال شده را فعال کند و هم در بعضی از رشته ها با دانشگاه هایی مثل فرانسه و آلمان تفاهمنامه امضا کند.
یک حس بین دانشجویان و اساتید است، آن هم اینکه حراست، یک مقدار سختگیرانه عمل می کند. الان دیگر هم با حراست صحبت کرده ام و هم با مسئولین بیرونی که دیگر از این فضای سابق دست بردارند. از این کنترلهای شدید و به اصطلاح فشارهای مستقیم یا غیرمستقیم. قرار است این قضیه خاتمه پیدا کند و آنها پذیرفته اند. قرار شده حراست دیگر هر کاری که در سطح دانشگاه لازم است را با همکاری مدیریت انجام دهد. ما کمیته ی انضباطی هیئت علمی، کمیته ی انضباطی کارکنان و کمیته ی انضباطی دانشجویان داریم. مسائل دانشگاه داخل خودش قابل حل است و بنابراین نیازی نیست که حراست مستقیما وارد عمل شود.
ظاهرا برای هیئت علمی شدن بیشتر از توجه به شرایط علمی به مسائل دیگری توجه می شود. این ادعا درست است؟متاسفانه اینطور هم هست. واقعا درصدی از فاکتورهای لحاظ شده در انتخاب هیئت علمی، فاکتورهای غیرعلمی و غیر پژوهشی است که این یک مقداری جای شک و شبهه ایجاد می کند. این قضیه باید با هماهنگی دانشگاههای دیگر به صورت یک پیشنهاد اصلاحی به وزارتخانه داده شود و وزارتخانه هم این پیشنهاد را به شورای انقلاب فرهنگی بفرستد تا این روند را تصحیح کنند.
وضعیت اینترنت دانشگاه در سطح پایینی قرار دارد. آیا برای این موضوع هم برنامه ای دارید؟ یکی از مشکلات ما تامین کننده های پهنای باند هستند. معمولا پهنای باندی که خریداری می شود، واقعی نیست. فیلترهایی که در مسیرش قرار داده می شود، سرعت را کم می کند. شبکه های توزیع ما باید شبکه های کارآمدی باشد. حالا ما در صددیم با کمک دوستانی که جدیدا خواهیم آورد، این عیب و ایرادها را برطرف کنیم. ما اگر بتوانیم از مراجع کشوری اجازه بگیریم که مثل سابق پهنای باندمان را مستقیما از شرکتهای خارجی تامین کنیم، خیلی از مشکلاتمان حل خواهد شد. اولین باری که اینترنت را وارد دانشگاه چمران کردیم، اگر اشتباه نکنم پهنای باند را مستقیما از شرکت عربسَت می خریدیم و اینترنت را بدون فیلترینگ و بدون کوچکترین اختلال در پهنای باند مستقیما از ماهواره دریافت می کردیم. حتی یادم هست همیشه از پهنای باند خریداری شده بیشتر تامین می شد و در قرارداد ذکر شده بود که اگر در کل دریافت خدمات قطعی بیش از پنج دقیقه رخ داد، به ما خسارت بدهد. ما اگر بتوانیم این سیستم را بگیریم، می توانیم این سرعت مورد نظر دانشجو و هیئت علمی که به نظرم از نان شب هم برایشان واجب تر است را تامین کنیم. با اینکه میدانم بعید است این اجازه را بدهند اما دنبال این راهکار هستیم.
در جریان خوابگاههای سطح شهر هستید؟ اتفاقا من همراه با معاون دانشجویی وزیر علوم، دکتر صدیقی، از خوابگاههای شهید مجدزاده، شهید علم الهدی و خوابگاههای دخترانه حضرت معصومه بازدید کردیم. کم و بیش با مشکلات آشنا شده ایم. یک قول هایی از وزارتخانه گرفته ایم. یک کارهایی هم خود دانشگاه می تواند انجام بدهد. از جمله اینکه ممکن است به این نتیجه برسیم که ما بعضی از خوابگاههای سطح شهر را به صورت تهاتری با ساخت خوابگاه جدید معاهده خواهیم بست. این دو تا بلوک هم که الان در دست اقدام است، یکی اش هفتاد درصد تکمیل شده و دومی پیرامون نود درصد رسیده. این هم خیلی پیگیر هستند که بتوانند بودجه را هرطور شده، تامین کنند که تا اول مهر حداقل تمام شود.
آقای دکتر! ما یک پیشنهاد برای شما داریم. لطفا یک بار سرزده به سلف بیایید.خود من اینجا غذای دانشجویی می خورم. از لحاظ کیفی که مطمئن ام همان غذا است اما از لحاظ کمی ممکن است یک مقدار بیشتر باشد. گزارش هایی رسیده مبنی بر اینکه کیفیت و کمیت غذا یک مقداری رعایت نمی شود. ولی کم و بیش خودم با غذایتان آشنایی دارم. به خصوص چلوکباب کوبیده و خورشت قیمه تان. حقیقت اش خودم دلم می خواهد یک طوری باشد که دانشجو حداقل از لحاظ غذا راضی باشد. دانشجوها در سن رشد هستند و باید انرژی کافی برای درس خواندن داشته باشند. انشا ا... میخواهیم یک مقداری کیفیت را بهتر کنیم. منتهی اینها همه اش زمان می خواهد.
در پایان اگر حرفی مانده بفرمایید.حرف پایانی من این ا ست که ازا ینجا می خواهم به همه دانشجویان و همه هیئت علمی و کارکنان این دانشگاه بگویم این دانشگاه را عین خانه خودشان بدانند. هرچقدر که برای خانه خودشان دقت نظر دارند؛ همت نظر دارند؛ برای اعتلایش پشتکار دارند، همین را واقعا در دانشگاه هم به کار بگیرند. همه با هم تلاش کنیم تا بتوانیم اینبار سنگین را برداریم. در غیر این صورت، مدیریت دانشگاه به تنهایی نمی تواند تحول ایجاد کند. همه باید دست به دست هم بدهیم و هرکسی در هر جایی که می تواند امکاناتی را وارد دانشگاه بکند، سعی کند این کار را انجام دهد و هر استادی، هر حرکت مثبتی که به نفع دانشگاه باشد و در اعتلای علمی اش، پژوهشی اش و حتی عمرانی اش موثر باشد را انجام بدهد. این را در واقع جزیی از زندگی خودش، جزیی از خانه خودش، جزیی از وجود خودش بداند. به نظر من این راهگشا خواهد بود. در غیر این صورت انتظار اینکه منِ رعایایی یا آن معاون پژوهشی، آن معاون آموزشی بتوانیم به تنهایی و بدون کمک آنها تحرک و تغییر جدی ایجاد کنیم را نداشته باشند. باید حتما همه با هم کمک کنیم و همه در عین حال که از همفکری هم استفاده می کنیم، انتقاد کنیم؛ راه حل نشان دهیم تا انشالله بتوانیم به کمک هم یک حرکت سازنده ی رو به جلو داشته باشیم. ایده آل ما این است که دانشجوها و اساتید و کارکنان وقتی به این فضای دانشگاهی می آیند باورشان بشود که این دانشگاه است. ولی این زمان می برد. اما شدنی است. ولی نه به زودی و به سرعت. نمی شود یک انقلاب ایجاد کرد. ما به اصلاحات معتقدیم و با اصلاحات می توانیم جلو برویم. به تدریج! و اگر همین روند اصلاحات رو به رشد را بتوانیم ایجاد کنیم، کار بزرگی کرده ایم و می توانیم در درازمدت هم به یک هدف برسیم.