حالا دیگر باید قلیچ ها را رها کنیم...
حالا استاندار مقتدایی، که هوک های چپ خودش در سال گذشته چند بار چانه اش را به درد آورده بود (قضیه دکتر ایدنی و آن گاف بزرگ استانداری که یادتان هست)، این بار دروازه اش با توپ هایی آشنا می شود که مشاوران فرهنگی اش به او می زنند، گل هایی که تور را با دروازه، یک جا از جا می کنَد! / حالا دیگر می شود به این استاندار گرامی گفت که آقا جان، جلویت را ول کن، عقبت را بپا. مدیران استان پیش کش، شما اول تکلیفت را با همین مدیران ستاد استانداری معین کن
هوشنگ رادمنش: سال ها پیش، یکی از تیم های خوزستانی با پرسپولیس مسابقه داشت. مربی جوان تیم با اصرار از بازیکنانش خواست تا قلیچ خانی، بازیکن محبوب و
ستاره آن دوران را مهار کنند و برای این کار دوسه بازیکن را معین کرد. بازی
شروع شد دفاع تیم که از یک چشم قلوچ بود، پاس اشتباه به تیم حریف
داد و گل اول را پرسپولیس می زند. 10 دقیقه بعد، همان دفاع دوباره کار دست
تیم می دهد و با یک تکل اشتباه، یار خودی را درو می کند و حریف، گل دوم را
می زند. مربی جوان که حرصش درآمده بود فریاد می زد، اَزِیَّه گراتون،اوُنه
نَگرینش، هینه زَنینِش. قلیچ هِلینِش، قلوچ گیرینش ...
حالا استاندار مقتدایی، که هوک های چپ خودش در سال گذشته چند بار چانه اش
را به درد آورده بود (قضیه دکتر ایدنی و آن گاف بزرگ استانداری که یادتان
هست)، این بار دروازه اش با توپ هایی آشنا می شود که مشاوران فرهنگی اش به
او می زنند، گل هایی که تور را با دروازه، یک جا از جا می کنَد!
پس از یک دوره طولانی بر سر اینکه چه کسی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی
خوزستان می شود، سرانجام وزارت ارشاد و استانداری بر سر همایون قنواتی به
توافق می رسند، اما یکی از مشاوران استاندار کشف می کند که همایون قنواتی
در حال بازنشسته شدن است و انتصاب او اشتباه است! از طرفی مشاور دیگر یعنی
همان که در 10 ماه گذشته با جستجوی یک اکسیر حیاتبخش برای این اداره کل،
زمان را از دست همه گرفته بود،چون این قضیه را می بیند، خود را کنار می کشد
و شانه بالا می اندازد که هر که را می خواهند بگذارند! و اینگونه است که
ماراتن وزارتخانه عریض و طویل ارشاد و دفتر و دستک استانداری خوزستان همه
مقهور قدرت کسی می شوند که همه تصور می کردند که پایگاهی در استان ندارد:
لطف اله سپهر!
حالا در این بازی که مشاوران با استاندار به راه انداخته اند ودر بازی دیگر
که استاندار با وزرات کرده است و در بازی سوم که وزرات با قنواتی و
مشاوران و استاندار کرده و در بازی چهارم که مدیرکل فعلی با همه کرده و در
بازی پنجم که نمایندگان با اینان به راه انداخته و در بازی ششم که همه
اینها با اهالی فرهنگ و هنر کرده اند، ما یکی که حسابی گیج و مات شده ایم و
نفهمیدیم که کی با کی بازی می کند و کی به کی باید گل بزند یا از کی باید
گل بخورد!
حالا دیگر می شود به این استاندار گرامی گفت که آقا جان، جلویت را ول کن،
عقبت را بپا. مدیران استان پیش کش، شما اول تکلیفت را با همین مدیران ستاد
استانداری معین کن و بعد سراغ جاهای دیگر برو. آقا جان، دکتر عزیز، وقت
دارد می گذرد، کاری بکن!