در ایران، حتی یک نفر هم نیست که به طور منطقی بتواند اثبات کند که تعطیل یا غیر تعطیل بودن پنج شنبه ها چه اثر تعیین کننده ای بر آموزش و پرورش ما دارد. می دانید چرا؟ چون این قطاری که به نام آموزش و پرورش دارد می رود، روی ریلی است که هیچ کس نمی داند به کجا می رود
خوزنیوز/ مهناز شاکری زاده: برخی در دولت و مجلس طرحی را در دست بررسی دارند که در آن تعطیلی روز پنج
شنبه برای مدارس برداشته شده و دانش آموزان در همه پایه های تحصیلی در این
روز به مدرسه خواهند رفت.
در اینکه آیا دانش آموزان ایرانی در پنج روز هفته چقدر درس می خوانند که
نیاز به روز ششم باشد، بنده نه تخصصی دارم و نه هم آماری وجود دارد که
بتوان بر پایه آن یک داوری منطقی و علمی نمود. اما در خصوص اینکه چرا برخی
در دولت و مجلس به فکر چنین طرح هایی افتاده یا از آن دفاع می کنند، اجازه
بدهید تا به عنوان یک ایرانی که یک رای برای تعیین نماینده و یا رییس دولت
دارد، سخنی بگویم.
بنظرم وقتی دولت و مجلس به طور معترضه به موضوعی روی می آورند که اکثریت
مردم با آن هماهنگ شده و برنامه زندگی و کاری شان را با آن ترتیب داده و
منظم کرده اند و از طرفی این موضوع، از حیث اهمیتی که دارد، هم در حوزه ای
که مطرح شده و هم در میان اهم مسائل کشور، یک موضع درجه اول محسوب نمی شود،
باید طرفیت دولت و وکلای مردم را در دعوایی که می خواهند به پا کنند، با
دیده شک و تردید نگاه کرد. یعنی باید بررسی کرد که این عضو دولت یا نماینده
مجلس که به واسطه یا مستقیم، سوگند یاد کرده تا از منافع مردم دفاع کند،
آیا در طرح این موضوع طرف مردم را دارد یا در طرف دیگری ایستاده است که
ربطی به مردم هم ندارد؟
چرا در وضعیتی که کشور در مسائل مهمی مانند تورم و گرانی بی حد و حصر و سطح
پایین دستمزدها گرفتار شده و یک کارمند یا کارگر با حقوق دریافتی اش به
سختی می تواند یک زندگی آبرومند را اداره کند، آقایان اراده نکرده وطرحی
برای بهبود معیشت مردم عرضه نمی کنند؟
به طور مثال چرا طرح یا لایحه ای عرضه نمی کنند تا سازمان حمایت از مصرف
کنندگان را از وضعی کنونی که دارد بیرون بیاورند؟ در حال حاضراین سازمان
مانند جنازه ای مومیایی شده در یک تابوت شیشه ای است که فقط اسم و آدرسی
از آن بجا مانده و عملا هیچ حرکتی برای احقاق حقوق کسانی که نام شان رایدک
می کشد، ندارد. تصور بفرمایید که ما مردم در برابر گران شدن بی دلیل یا از
کیفیت افتادن یک کالا، کجا می توانیم دعوای مان را طرح نموده و پیگیری کنیم
و امیدوارهم باشیم که این پیگیری نتیجه به دهد؟
در این مملکت از بالا تا پایین بازار آن، پُراز کالاهای کشوری مانند چین
است که یک ذره وجدان کیفیت در آنها نهفته نیست و خرید از سرناچاری آنها
فقط سرمایه کشور را به دور ریختن است. اما نه دردولت و نه در مجلس کسی را
طرفیتی نیست تا حالا که خریدن جنس بنجل چینی برای ایرانی ها یک واجب عینی
شده است، دستکم معیار و استانداردی برای آنها بگذارند تا اینقدر احساس
مغبونیت در ما ایجاد نشود.
آیا دولت و مجلس درد مردم را نمی دانند یا اینکه خود را به ندیدن و نشنیدن
عادت داده و به خیال آنکه چند حرف قلمبه و سلمبه در باب آموزش و تربیت می
زنند، دیگر از مسولیت های اساسی شان فارغ هستند؟
این را دیگر همه ما می دانیم که وقتی دولت برای یک زمان متمادی خود را با
یک وضع سازگار می کند، تغییر آن باید براساس یک برنامه و هزینه های جدید
باشد. در چنین اوضاعی و مطابق معمول، دولت برای جبران هزینه ها، فشار خود
را به مردم خواهد آورد. بر اساس تجربیات گذشته هرگاه چنین طرح هایی از سوی
دولت و مجلس عرضه شده است، تصویب آن، چه با خنده و توافق و چه با ناراحتی و
دعوا، این مردم اند که مرغ عزا و عروسی این بازی ها خواهند شد.
می گویم بازی، چون بیشتر شبیه یک سرگرمی است. تصور بفرمایید که یک عضو
دولت یا نماینده مجلس اگر بخواهند وارد موضوعاتی شوند که اساسی و زیر بنایی
هستند، هر قدم نیازمند یک حرف حساب شده و آمار و ارقام دقیق است. اما در
مورد طرح هایی از این قبیل، الی ماشاءاله سوراخ و سمبه وجود دارد که بر روی
هرکدام شان، اله بختکی هم که دست بگذارند، کلی سر و صدا و معروفیت می
آورد، درست مثل همین طرحی که موضوع نوشته ما است.
در ایران، حتی یک نفر هم نیست که به طور منطقی بتواند اثبات کند که تعطیل
یا غیر تعطیل بودن پنج شنبه ها چه اثر تعیین کننده ای بر آموزش و پرورش ما
دارد. می دانید چرا؟ چون این قطاری که به نام آموزش و پرورش دارد می رود،
روی ریلی است که هیچ کس نمی داند به کجا می رود. حالا اگر این نمایندگان
نمی توانند از این ریل و جهت آن خبری یا اطلاعی کسب کنند، چه باک، بگذار به
همین در و پنچره و چیزهای خُرد و ریز این قطار بپردازند. این همان بازی
است که عده ای سال ها است که با کتاب های درسی می کنند و این بار برخی با
روزهای درس و مشق. این بازی اهل سیاست است با هم و با مردم که هزینه اش
را البته مردم باید بدهند.