با خودم می گویم اگر او پس 8 سال نبرد بی امان با دشمن ،درهمان روزهای تلخ تیر ماه در کنار یارانش، در ضلع شمال شرقی هور، جایی که ستاد فرماندهی قرارگاه خاتم چهار مورد هجوم و هلی برن نیروهای بعث، واقع گردید، شهید می شد، البته امروز همه به نامش سوگند می خوردند و تصویر و تندیسش در همه جای اهواز به چشم می خورد
خوزنیوز: به دنبال سخنان سردار و جانباز آزاده، علی ناصری ، عضو کنونی شواری اسلامی شهر اهواز در مراسم سوم خرداد، سالروز حماسه آزادسازی خرمشهر، برخی از رسانه ها و افراد، با سخنانی تند از وی یاد کرده و نسبت های ناروایی را به او منتشر کردند. اینک یکی از شهروندان اهوازی که خود، بسیجی دوره جنگ بوده، مطلبی را ارسال کرده است که توجه خوانندگان را به آن جلب می کنیم.
وجب وجب تن اين خاك مرده را كنديم
چقدر خاطره نيمه جان در آورديم
چقدر چفيه و پوتين و مهر و انگشتر
چقدر آينه و شمعدان در آورديم
شما حماسه سروديد و ما به نام شما
فقط ترانه سرويم - نان در آورديم –
براي اين كه بگوييم با شما بوديم
چقدر از خودمان داستان در آورديم
و آبهاي جهان تا از آسياب افتاد
قلم به دست شديم و زبان در آورديم
با خودم می گویم اگر او در یکی از همان 300 عملیات شناسایی اش در هور که در کنار یاران و دوستان شهیدش به انجام رسانید، به فیض شهادت نائل می شد، حالا نام و مرامش قبله نمای عاشقانی می شد که خاک سرزمین های جنوب را برای مهر نمازشان به تحفه می برند و در خلوت راز و نیاز شان، نامش را با یا لیتنی کنتم معک زمزمه می کردند.
با خودم می گویم اگر او پس 8 سال نبرد بی امان با دشمن ،درهمان روزهای تلخ تیر ماه 1367 در کنار یارانش، در ضلع شمال شرقی هور، جایی که ستاد فرماندهی قرارگاه خاتم چهار مورد هجوم و هلی برن نیروهای بعث، واقع گردید، شهید می شد، البته امروز همه به نامش سوگند می خوردند و تصویر و تندیسش در همه جای اهواز به چشم می خورد.
با خودم می گویم اگر او در پنج سال اسارتش، شهید می شد واحیانا پیکرش را به کشور بازمی گرداندند، حالا مقبره اش زیارتگاه همه کسانی بود که حماسه دلاوری های او را در زمین های داغ و تفدیده حمیدیه ، سوسنگرد، بستان و از آنجا تا دل هور و شب های گرم و نفس گیرش شنیده و اینک از سراسر کشور به زیارتش آمده و ضریحش را در آغوش می گرفتند.
با خودم می گویم حالا که او شهید نشده و هنوز در این سرای خاکی، نفس می کشد، پس چرا دیگر به نام و مرامش فکر کنیم و تصویر و تندیسش را بسازیم یا حتی بخواهیم یادی از رشادت هایش کنیم؟ حالا که او عضو همین شورای شهر اهواز است و به سادگی می رود و می آید و حتی هیچ امتیازی را هم قبول نکرده است تا فرقی بین او مردم عادی باشد، حالا دیگر چه نیازی به علی ناصری داریم؟
اردیبهشت ماه 1361 / پاسگاه شهابی/ بعد از عملیات بیت المقدس / ایستاده از راست به چپ: عباس هواشمی، محمد اردو، علی ناصری، رزمنده، نماینده دفتر سیاسی سپاه مرکز، عبداله عطشانی، عبدالرضا عبیداوی، محمود احمدی / نشسته از راست: ابوالقاسم براتعلی پور، فرهاد براهنه، رزمنده، شهید علی هاشمی, علی بویه و رزمنده بله، هنوز هم هستند کسانی که فکر می کنند، بهترین دلاوران، همان هایند که در قطعه شهدا آرمیده اند. هنوز هم هستند کسانی که دوست دارند قهرمانان را در قاب های طلایی رنگ مراسم ها یا در قامت بنرهای برافراشته دربلوار های شهر ببیند و بر جای خالی شان حسرت بخورند. برای این ها و اصولا برای بسیاری از ما ایرانی ها، یک قهرمان، حتما یک قهرمان مرده است. یعنی عادت کرده ایم که همیشه به عقب و به گذشته نگاه کنیم و الگوهای مان را از آنجا بگیریم.
همین امروز، باور کنید همین امروز اگر علی ناصری به دعوت حق و اشاره ملک الموت، لبیک بگوید و بقای این جهان را با لقای دوست، معامله کند و صبحی که همه ما اهوزی ها و همه ما ایرانی ها از خواب برمی خیزیم و او دیگر برنخیزد، از همه این مرز و بوم، همه آنها که خاطره ای از جنگ دارند، حالا تلخ باشد یا شیرین، برای او عزادار می شوند! می دانید چرا؟ چون ما مرده پرستیم. چون ملتی هستیم که قهرمانان به خاک افتاده مان را بیشتر گرامی می داریم تا قهرمانانی که در میان ماهنوز راه می روند و نفس می کشند.
حالا می خوانیم که وقتی این قهرمان، سخنی می گوید که مربوط به خاطرات او از همان سال هایی است که هیچ کس امروز، بهتر و بیشتر از او حق روایت شان را ندارد، عده ای بر می آشوبند و به هر کلام نامتعارف و ناصوابی متوسل می شوند تا نشان بدهند که علی ناصری چه هست و او را به صفاتی منتسب می کنند که البته هرگز شایسته این مرد بزرگ نیست.
کفر چو منی گزاف و آسان نبود
محکم تر از ایمان من ایمان نبود
در دهر چون من یکی و آن هم کافر
پس در همه دهر یک مسلمان نبود
علی ناصری ، سردار بی ادعای جنگ، همرزم با وفای سرداران شهیدی همچون علی هاشمی، امروز همچنان همان علی ناصری سال های دفاع مقدس و بلکه آبدیده تر و راسخ تر است. اگر کسانی هستند که خاک پاک مقابر شهدای جنگ را سرمه چشم می کنند، بهتر است بدانند که علی ناصری، یار دیرین سرداران و رزمندگان شهید، اینجا در اهواز، هنوز نفس می کشد و نفس های گرم او همچنان ما را از خاطرات دلاوری های قهرمانان این کشور، گرم و لبریز از غرور می کند.
اجازه بدهید برای این مرد که نمادی از اتحاد اقوام خوزستان است، کلاه مان را برداشته و سر را فرود آوریم.
علی ناصری قهرمان دیروز و امروز، قهرمانی برای همیشه مردم ایران است.