روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی به بررسی حضور مهرداد بیتآشور در تیم ملی ایران پرداخت.
مهرداد بیتآشور یکی از بازیکنانی بود که کیروش موفق شد او را برای اولین بار به اردوی تیم ملی ایران دعوت کند.
استیون بیتآشور 11 ساله بود که ایران در جامجهانی 1998 فرانسه آمریکا را شکست داد. خانواده وی در سن خوزه برای تماشای پیروزی 2 بر یک ایران جمع شدند. در مسابقهای که به دلیل درگیریهای سیاسی بین دو کشور تمایل فوقالعادهای به تماشای آن وجود داشت.
بیتآشور در پاسخ به این سوال که طرفدار کدام تیم بود، گفت: طرفدار بازی خوب بودم.
آن موقع هم بیتآشور خواستههایی بالاتر از تماشای جام جهانی از تلویزیون داشت. رونالدو، ستاره تیم ملی فوتبال برزیل قهرمان وی بود و آرزوی او بدون توجه به سیاستهای بینالمللی، پاسپورت و مرزها پوشیدن پیراهن تیم ملی برزیل بود.
به نظر میرسد زمان برای بیت آشور فرا رسیده است. در سالهای اخیر دو بار به تیم ملی آمریکا دعوت شده است اما در هیچ مسابقهای به میدان نرفت. ایران در اکتبر گذشته به او فرصت داد تا در دفاع راست بازی کند و بیتآشور پذیرفت.
انتظار میرود وی در جامجهانی برزیل در ژوئن (خرداد) در بازیهای تیم ملی ایران مقابل نیجریه، آرژانتین و بوسنی و هرزگوین حضور داشته باشد. بیتآشور در جامجهانی بعدی در سال 2018، 31 ساله خواهد شد و شاید این تنها فرصت وی برای بازی کردن در معتبرترین رقابتهای ورزشی دنیا باشد.
بیتآشور در این باره اظهار داشت: اگر این فرصت را داشته باشید که برای یک تیم در جامجهانی به میدان بروید؟ آیا این پیشنهاد را رد میکنید؟ اگر بازی در سطح بینالمللی همیشه آرزوی شما باشد، برای هر کشوری بازی میکنید و چه رقابتی بالاتر از جامجهانی؟
با توجه به درگیریهای سیاسی میان ایران و آمریکا، برخی در آمریکا بیتآشور را به «فروختن روحش» برای شانس بازی در جامجهانی متهم کردهاند اما بوکانگرا، کاپیتان سابق تیم ملی فوتبال آمریکا در این باره اظهار داشت: اگر شانس بازی در جامجهانی به شما پیشنهاد شود، بسیار سخت است که این پیشنهاد را نپذیرید. هر کسی باید در ذهن خودش بررسی کند و اگر این همان کاری است که میخواهد، انجامش دهد. بازی در جام جهانی برای بیتآشور خوب است. نمیتوانید به بقیه بگویید چه احساسی داشته باشند.
بیتآشور در ژانویه 2013 در کمپ تیم ملی آمریکا حضور داشت اما در هیچ مسابقه بینالمللی به میدان نرفت تا این فرصت را داشته باشد که برای ایران بازی کند. وی در کودکی دو بار برای سر زدن به اقوام به ایران سفر کرده بود. زبان فارسی را میفهمد و نسبتا میتواند صحبت کند. خانواده وی هر بهار در خانه در سال نو ایران مراسم را به جا میآورند و میز را ماهی قرمز، شیرینی و قرآن؛ سبزه تزئین میکنند و در حالی که سرود تولد دوباره میخوانند از روی آتش میپرند.
مهارتهای فوتبالی وی در میان دو فرهنگ رشد کرده است: سیستم آمریکایی سازمان یافته و بازیهای آخر هفته با بزرگترها در پارک. پدر وی، ادوارد بیتآشور در اوایل دهه 60، خیلی قبل از انقلاب اسلامی ایران به آمریکا آمد و در سان فرانسیسکو فوتبال بازی کرد اما بعدها یک مهندس برق شد. وی هنوز هم در زمان بازنشستگی تمام بازیهای پسرش را تماشا میکند.
تونی بیتآشور، برادر بزرگتر استیون در این باره اظهار داشت: پدرم بازیهای او را چند بار تماشا میکند و بزرگترین هوادار و منتقد او است.
فوتبال آمریکا و ایران در 21 ژوئن 1998 در لیون فرانسه به هم رسیدند. قبل از این بازی بازیکنان ایران و آمریکا عکس گرفتند و هدایایی رد و بدل کردند و پس از این مسابقه نیز پیراهنهایشان را با هم عوض کردند.
ماهان بزرگنیا، دوست صمیمی بیتآشور از دوران دبیرستان گفت: زمینه و فرهنگ شما همان جایی است که والدین شما از آنجا آمدهاند و آنجا ایران است. در عین حال شما در آن کشور بزرگ نشدهاید و اینجا رشد یافتهاید. با آمریکاییها به مدرسه رفتهاید. اول زبان انگلیسی را یاد گرفتهاید. با ایران احساس رابطه میکنید اما همانقدر هم با آمریکا ارتباط دارید. از هر دو کشور حمایت میکنید و بنابراین جواب بیت آشور به اینکه طرفدار کدام تیم است، از روی ترس نبود.
به نظر میرسید شانس حضور در جامجهانی بعد از این دیگر به سراغ بیتآشور نیاید. وی در سنخوزه بزرگ شد و در تیم سن خوزه بازی کرد، در دوران دبیرستان ستاره شد و برای رفتن به سن دیگو بورسیه شد اما هرگز در هیچیک از بازیهای تیم جوانان آمریکا به میدان نرفت و نه آمریکا و نه ایران پیش از جامجهانی 2010 آفریقای تمایلی به وی نشان ندادند.
بعد از حضور بیتآشور در تیم ارثکوئیک که در سال 2011 بیشترین پاس گل تیمش را به نام خود ثبات کرد و در سال 2012 ستاره تیمش شد، همهچیز تغییر کرد. وی یک مدافع مطمئن شده بود که توانایی حضور در حملات را هم دارد.
بزرگنیا اظهار داشت: او به همان اندازه که با پیراهن تیم ملی آمریکا احساس غرور میکند، به پرچم سه رنگ ایران نیز افتخار میکند. هر کدام که به او فرصت بازی در سطحی که میخواهد را بدهد، او برای همان تیم به میدان میرود.
یورگن کلینزمان در آگوست 2012 از بیتآشور دعوت کرد تا پیش از دیدار دوستانه در مکزیک برای تیم ملی آمریکا بازی کند اما وی در این مسابقه به میدان نرفت. وی یک بار دیگر در ژانویه 2013 به تیم ملی دعوت شد.
وقتی بیتآشور بازی برای ارثکوئیک را از سر گرفت، اعلام کرد که کلینزمان به او گفته از بازگشت او خوشحال است و برای وی آرزوی موفقیت کرد اما صحبت دیگری پیش نیامد. بیتآشور در اکتبر گذشته پنجرهای برای حضور در رقابتهای جامجهانی در مقابل خود دید.
کارلوس کیروش، سرمربی پرتغالی تیم ملی فوتبال ایران در همان زمان جستوجوی خود برای یافتن بازیکنان ایران در لیگهای خارج از این کشور را آغاز کرده بود. این بازیکنان شامل رضا قوچاننژاد (ملقب به گوچی) از تیم چارلتون انگلیس و اشکان دژاگه از تیم فولام انگلیس میشدند. وقتی ایران به بیتآشور فرصت داد تا در رقابتهای مقدماتی جام ملتهای آسیا 2015 بازی کند، وی پذیرفت.
او لزوما فکر نمیکرد که فرصتش برای بازی در تیم ملی آمریکا به پایان رسیده است اما ماهها بود که خبری از کلینزمان نداشت. وی در این باره گفت: میخواستم بازی کنم. باید تصمیم میگرفتم.
بسیاری از تماشاگران ایرانی در ورزشگاه آزادی حضور وی به ایران را به زبان انگلیسی خوشآمد گفتند و از سرمربی تیم خواستند که او را به میدان بفرستد.
بیتآشور که در چهار مسابقه برای ایران بازی کرده است، گفت: در ایران استقبال گرمی از من شد. آنها عاشق تیم ملی کشورشان هستند و میخواهند این تیم برنده شود.