بعد متوجه می شوی که همه کسانی که درباره کارون نوشته اند بی پاسخ مانده اند. یعنی هرگز مطلبی یا جوابی از سوی استانداری نرسیده تا نشان دهد که این دستگاه طویل و عریض با بیش از هزار نفر کارمند، توانسته تا این مطالب را بخوانند و ببیند که نویسندگان آنها که از شهروندان این استان هستند چه فکر می کنند و چه می گویند. می بینید، چقدر این استانداری نازنین است و چقدر این استاندار نازنین تر!
خوزنیوز/ شیما غرابی: من در نهم و 24 آبان امسال، دو مطلب نوشتم که خوز نیوز هر دو را چاپ کرد تا
مطمئن شوم که مخاطب اصلی ام که استانداری خوزستان بود، آنها را می خوانند.
مطلب اول،
استاندار، کارگروهی را برای کارشناسی مجدد کارون تعیین کنند
بود که از تیتر آن معلوم است که برای استانداراست. نوشته دوم ،
چند راهکار
عملی برای برگزاری همایش ملی دفاع از کارون، در ادامه همان مطلب اول و برای
این نوشته شد که فکر می کردم اگر کسانی از استانداری بخواهند کاری برای
کارون بکنند، این راهکارها می توانند به آنها کمک کنند. بعد از گذشت چهار
ماه و رسیدن اخبار جدید درباره اجرای طرح هایی که اسم شان عوض شده اما
همچنان همان طرح انتقال بدون مطالعه آب کارون است و می توانند برای آینده
کشور و منابع اش زیان بار باشند، احساس بدی دارم که این استانداری و این
استاندار درباره مسولیت خودشان چطوری فکر می کنند؟
یک دوست خانوادگی ما در خارج کشور نقل می کند که درباره یکی از میدان
های شهر مطلب کوتاهی را درنشریه محلی و کم تیراژ چاپ می کند. همان روز و در
بعدازظهر، شهرداری شهر با او تماس می گیرند و او را دعوت می کنند تا به
آنجا برود. معاون شهردار منتظر او بود و 10 تا 15 دقیقه حرف های او را می
شنود و از او بابت توجه اش به شهر تشکر می کند. این ایرانی که در کشوری
غریب توانسته تا درباره شهری که در آن زندگی می کند، نظر بدهد و نظرش هم
مورد توجه مقامات قرار می گیرد، بر خودش می بالد که حالا دیگر یک شهروندی
است که نظراتش برای مسئولان شهر اهمیت دارد. او پس از آن بارها نوشت و
بارها برای نوشته هایش مورد توجه قرار گرفت.
در این استان زندگی می کنی، در این شهری که آلوده ترین شهر جهان لقب می
گیرد، امیدوارانه زندگی می کنی و بعد از درس و مشق و تفریحت می زنی تا به
وظیفه شهروندی ات عمل کنی و یک مطلب را پس از چندین شبانه روز و ویرایش و
غلط گیری، به یک سایت خبری می رسانی و چند ماه منظر می مانی و هر روز آن
سایت را مرور می کنی تاشاید از طرف آن استانداری و یا استاندارش پاسخی برای
پیشنهادات تو منتشر شود، ولی اتفاقی که منتظرش هستی رخ نمی دهد.
بعد متوجه می شوی که همه کسانی که درباره کارون نوشته اند بی پاسخ مانده
اند. یعنی هرگز مطلبی یا جوابی از سوی استانداری نرسیده تا نشان دهد که
این دستگاه طویل و عریض با بیش از هزار نفر کارمند، توانسته تا این مطالب
را بخوانند و ببیند که نویسندگان آنها که از شهروندان این استان هستند چه
فکر می کنند و چه می گویند.
می بینید، چقدر این استانداری نازنین است و چقدر این استاندار نازنین تر!
چقدر کیف دارد که آدم در گرم ترین استان، در آلوده ترین شهرها و با بدترین
آب آشامیدنی و کم ترین توقعات زندگی کند و آن وقت این استانداری نازنین و
این استاندار نازنین تر وجود نمی داشت! می بینید! آن وقت چقدر زندگی معنا
کم داشت! آن وقت ما چطور می فهمیدیم که چقدر خوشبخت هستیم که در زیر سایه
این طور مدیران زندگی می کنیم؟
بنابراین من به عنوان یک شهروند، دیگر می دانم که چرا شهر و استان ما همیشه
در یک وضع دنباله دار به دور خودش می چرخد و چرا در جایی دیگر از همین
مملکت ما، همه چیز رو به جلو می رود. من از همین جا از این استانداری
نازنین و این استاندار نازنین تر که چشم های من را به این حقیقت گشوده اند
تشکر می کنم.
می پرسید کدام حقیقت، می گویم. آن استان برای بردن آب، خود را به هر آب و
آتشی می زند تا بگوید آنجا به آب نیاز دارند. حاضرند هر روز یک طرحی بدهند
و بعد نام طرح های خودشان را عوض کنند تا کسی از مردم استان های همجوار
تحریک نشود و اعتراض نکند. اما اینجا هر روز یک اسم تازه ای از مدیران می
آید که حاضرند به هر آب و آتشی بزنند تا کسی از مدیران قبلی، نامی به میان
نیاورد. این همان تفاوت کارون با زاینده رود است.
آنجا گوش می دهند تا ببینند مردم چه می خواهند تا دنبال آن بروند. اینجا
گوش های خود را می بندند تا چیزی نشنوند تا مبادا دردسری برای شان درست
شود. آنجا فریاد نمی زنند اما درد را می دانند. اینجا همه فریاد می زنند
اما هیچ دردی را هم نمی شناسند. آنجا تلاش می کنند تا از قانون چیزی در
بیاورند که کمک شان کند اما اینجا کوشش می کنند تا قانون را زیر سئوال
ببرند. آنجا به کار کارشناسی استناد می کنند اینجا فقط نتایج را مردود می
کنند. آنجا به دنبال راه و روش هستند اینجا فقط نام ها و عنوان ها برای شان
مهم اند.
من از همین سایت محترم، از این استانداری نازنین و این استاندار نازنین تر،
بخاطر اینکه این همه به من آموختند، تشکر و قدردانی می کنم.