مجید عبودی*: چندی پیش استاد دانشگاه شهیدچمران اهواز
و مشاور استاندارخوزستان در امور مدیریت منابع آب و صیانت از رودخانه های
استان خوزستان در مطلبی تحت عنوان
«کارون باید تاوان کدام ندانم کاری را
بدهد؟» عدم رعایت تعهدحرفه ای بعضی متخصصان و همچنین ندانم کاری و یا سیاسی
کاری بعضی مدیران را در زمینه خشک شدن رودخانه زاینده رود و دریاچه ارومیه
را مورد نکوهش قرار داده است. نکوهش، نکو که اگر چه در تنویر افکارعموم
موثر است. ولی به نظرنمی رسد در زمینه تغییر رفتار و رویه مدیران اجرایی
بنا به دلایلی که معلوم است، مثمرثمر واقع گردد و برای همین است که این
روال ادامه پیدا کند، خشک شدن رودخانه کارون هم در آینده ای نه چندان دور،
دور از انتظار نیست.
جالب تر از نظریات دکترقمشی در مطلبی که ذکر آن
رفت و در خوزنیوز آمده است، اظهارنظر
معاون برنامه ریزی آب منطقه ای استان اصفهان است که اظهارکرده «خشک شدن
کارون و زمین های کشاورزی این منظقه به رودخانه های دجله و فرات بر می گردد
و هیچ ارتباطی به انتقال آب به اصفهان ندارد
(روزنامه دنیای اقتصاد 5/12/92
ص 18)، اظهارنظری هم وزن کلام زیبا و صادق عزیزی که گفته بود،
«دریاچه
ارومیه در آمریکاست و کارون در فرانسه است، زایندهرود در انگلستان است، و
دریاچه هامون در استرالیاست».
در این نوشته اگر چه قصد پرداختن به چرا
و چگونگی خشک شدن زاینده رود و دریاچه ارومیه و آینده کارون نیست؛ که بی
شک این اتفاقات ناگوار برآیند طبیعی افعالی بانام اقدامات توسعه ای حاکم در
این سرزمین است که در جای جای این مملکت پهناور از هامون تا کارون و
گاوخونی تا ارومیه و هورالعظیم تا شادگان مشهود و درجریان است و اگر غیر از
این می بود، جای سوال داشت. اتفاقاتی که علاوه بر ستم کاری بر منابع طبیعی
و محیط زیست، جامعه انسانی را نیز مورد ظلم قرار داده است. ظلمی نابخشودنی
که بی شک زاییده فقر ظالم و مظلوم است. و برای همین است که این حقیر
بعنوان یک روستایی این فرصت را مغتنم شمرده و از مشکلات جامعه خود که در
قبال آن احساس مسؤلیت می کنم با نگارنده مطلب
«کارون باید تاوان کدام ندانم
کاری را بدهد؟» با توجه به مسؤلیتی که دارند، به درد دل می نشینم.
جناب
آقای مشاور! حال که قرار است با توجه به پیشینه ای که در بستر لایه های
ذهنی خود از شما دارم با جنابعالی درددل کنم، امیدوارم شما از آن دسته
مدیرانی نباشید که برای گرفتن حق مشاوره، اشغال یک پست خالی مشاوره، اتصال
به قدرت و یا سهم خواهی کرسی مهم و تأثیرگذار مشاوراستاندار استان خوزستان
را آنهم در امورمدیریت منابع آب و صیانت از رودخانه های استان را در بحرانی
ترین زمان و مکان پذیرفته باشید. که اگر اینچنین نباشد اشکال بر من و
امثال من وارد است که در این زمینه تنها امید ما در راهبری این مهم شما
هستید. چرا که برهمگان روشن است که در شرایط حاکم بر کشور دولت در سطح ملی
بیشتر گرفتار مسائل بین المللی و یافتن راه حلهای خرد و کلان اقتصادی برای
مهار تورم، بیکاری و گرانی است و در سطح محلی خود دانید که چه خبر است.
استادگرامی! حال که جنابعالی بقول معروف دستی بر آتش دارید و علاوه بر حیف
و دریغ خوردن برخی قصور را هم می شناسید و مسئولیت خطیر و بی نظیر صیانت
از رودخانه های استان را قبول کردید. آیا به اندازه کافی از وضع اجتماعی،
اقتصادی و فرهنگی بهره برداران منابع آب رودخانه های استان مطلعید؟
آیا
برای مدیریت و صیانت از منابع آب استان راهی عملی یافته اید که ضمن
بهره مندی جامعه استانی به افزایش رفاه عمومی بیانجامد و اندیشه مردم و
مسئولین دیگر استانها را در زمینه تصاحب این منابع خاموش نماید؟
آیا به
عنوان استادی صاحب نظر قبول دارید برای رسیدن به اهداف توسعه ای پایدار می
بایست در ابتدا تسلط بر خویشتن را فرا گرفت و با بسیج امکانات و توانمندی
ها در رفع نقائص مدیریتی خویش در استان خوزستان در تمام سطوح و بخصوص در
بخش کشاورزی که عمده متقاضی آب است، کوشید؟
در آخر ضمن تقدیر صمیمانه
از حٌسن توجه و احساس مسؤلیتی که در قبال کارون، زاینده رود، دریاچه ارومیه
و ... به عنوان منابع طبیعی کشورعزیزمان که هر انسان متوجه را در این
دهکده جهانی نگران می کند، دارید. امیدوارم در اندیشه ناب و انسانی خود به
فکر جامعه انسانی روستاهای تحت مسؤلیت خویش نیز باشید. چرا که هم اکنون در
همین سرزمینی که جنابعالی نگران آینده آن هستید، روستاهایی هستند که منابع
آب کشاورزی آنها بر خلاف عرف و قانون و شرع فقط به دلیل برخی توهمات و
مماشات و بی مبالاتی در اختیار عدهء افرادی خاص، آنهم بصورت غیر بهره ورانه
و برای استفاده در مزارع پرورش ماهی و شلتوک در حبس است.
روستاهایی که
زمانی نه چندان دور، بهره مندی از منابع آب و خاک و نیروی انسانی به تولید
ثروت می انجامید و در خیابانهای این روستاهای مولد دورگردهایش «طلا و نقر»
می فروختند و چند سالی است که در همان کوچه ها صدای «آب تصفیه فروش» آنهم
بصورت نسیه گوش ساکنان را ناامیدتر می کند.
روستائیانی که در نتیجه عدم
رعایت تعهدحرفه ای بعضی متخصصان و همچنین ندانم کاری و یا سیاسی کاری بعضی
مدیران نابلد و بعضاً بیمناک با وجود منابع طبیعی فراوان و نیروی انسانی
بسیار با ترکیب جهنمی فقر و بیکاری دست و پنجه نرم می کنند.
روستاهایی که به عنوان ختم کلام حال و روز یک نمونه اش را در زیر باهم مرور می کنیم.
در میان دو رود کرخـــــه و کــــارون میهن ما
روستایی هست بنام «گمبــوعه» افتاده در چاه بلا
مردمانش با عــــشق خیـار و گوجـه می کاشتند
گاه گاهی کنجـد و ماش و عــدس بر می داشتند
زمستان سبــــــز این دیار پر بود از باقـــــــلا
چه لوبیاهای سحرآمیزی که نمی شد سبـــز آنجا
سبزیش خوشبــــو، معــروف و پر مشتـــــری
از نعـــناع، ریحـــان، گشنیـــز تا جــــــعفری
چند سالی است که در آن ورق زندگی برگشتـــه
آب کشتش درحصر عده ای خاص به سد نشسته
با مدیرانی که بعضاً خوابند یا وامانده از کارجهان
که در عمل بی نقش، فقـــــط دارند نام و نشان
مرگ تدریـــــجی اهالی زحمت کش این آبادی
درکنارمقابـر بزرگ جــهادعشایـــر و سیدهادی
چندسالی است که آغازشده و وضعیت بحرانیست
چون که جریان آب قطع و جریان تملق باب شده و این غیر جبرانیست.
* اسفند 1392 / روستای گمبوعه بزرگ
از نوشته شما که خطاب به اینجانب نگاشته اید تشکر می نمایم. جهت اطلاع جنابعالی اینجانب از دوازده سال پیش که مسئله انتقال های جدید از کارون مطرح شده و از جهت علمی به ناصحیح بودن آنها پی برده ام همواره سعی در ارایه نطرات خود در قالب مقاله یا سخنرانی در سمینارها و یا نوشتن یادداشت در سایت های خبری و یا روزنامه ها نموده ام. لذا در طی دوازده سال گذشته در جهت حمایت از حقوق هم استانی های عزیزم تلاش خود را نموده ام. چون اهل مطالعه اید حتما بعضی از آنها را دیده اید اما اگر ندیده اید با جستجوی اینترنتی می توانید آنها را ملاحظه نمایید. علاوه بر این تا جایی که توانسته ام در جلسات مرتبط با موضوع و یا با افراد موثر در این زمینه رایزنی نیز کرده ام. چون در بستر ذهنی خود پیش زمینه هایی دارید لذا مجبورم ابتدا آن موارد را توضیح دهم تا بستر ذهنیتان روشن شود. اولاً اینجانب از بابت مشاورت هیچ حق مشاوره ای دریافت نمی کنم و نه تنها من که هیچ یک از مشاوران استاندار تا کنون اصطلاحاً پشیزی دریافت ننموده و نخواهند کرد و خیالتان از بابت راحت راحت باشد. ثانیاً پست مشاور "امورمدیریت منابع آب و صیانت از رودخانه های استان" یک پست سازمانی نیست که به واسطه آن جای کسی یا کرسی خاصی اشغال شده باشد. همانطور که هیچ کدام از استانداران قبلی استان، مشاوری با چنین عنوانی نداشته اند و استاندار فعلی جناب آقای دکتر مقتدایی اگر حساسیتی در خصوص مسئله آبهای استان نداشتند می توانستند مانند گذشته در این خصوص بی تفاوت باقی بمانند و مشاوری منصوب ننمایند. ثالثاً اینکه یادداشتی که در این سایت خبری درج کرده ام با عنوان استاد دانشگاه بوده است نه مشاور استاندار، می خواهم بگویم اگر عنوان مشاور به قول شما از جهت "اتصال به قدرت و یا سهم خواهی" برایم اهمیتی داشت به این سادگی آن را از کنار عنوانم برنمی داشتم ، به هر صورت از جواب به مقدمات بحث شما که بیش از این می طلبد بگذرم و بروم روی اصل مطلب شما. صادقانه و بدون تعصب خدمتتان باید عرض کنم که استاندار فعلی در همین مدت کم نیز در مقایسه با استانداران پیشین، بیشترین تلاش خود را معطوف به مسئله جلوگیری از انتقال آب از سرچشمه های کارون و دفاع از منافع کشاورزان استان نموده اند. به عنوان نمونه می توان به حمایت ایشان از زنجیره انسانی، دعوت از خانم دکتر ابتکار رییس سازمان محیط زیست کشور به استان و صدور نامه مشترک در خصوص آب استان به رییس جمهور، مخالفت با انتقال آب در شورای عالی آب کشور و گنجاندن مسئله آب در مصوبات سفر استانی رییس جمهور به استان، اشاره کرد. به نظرم از انصاف به دور است اگر در پیگیری های انجام شده تردید نماییم. در خصوص وضع اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بهره برداران منابع آب حق با جنابعالی است. واقعاً وضع عمومی روستاییان و کشاورزان استان در حدی نیست که شایسته آنند. قطعاً رفع این عقب ماندگی ها وظیفه یک مشاور نیست و تلاش همه دست اندرکاران و مدیران را می طلبد. البته از دولت فعلی انتظار نیست که در مدت کوتاه استقرار همه چیز را به سامان برساند اما با تلاشی که در مسئولان می بینم امیدوارم اوضاع معیشتی و عمومی قشر زحمت کش ما در آینده نزدیک بهتر از این شود. در خصوص تقسیم منابع آب کشاورزی اگر در روستایتان مشکلی وجود دارد و یا اعتراضی دارید حتماً برایم با ذکر جزییات به آدرس استانداری خوزستان ارسال نمایید. خوشحال می شوم اکر بتوانم در این خصوص کمک نموده و رفع معضل نمایم.
موفق باشید، ارادتمند شما
مهدی قمشی