مصاحبه را از وضعیت خودت شروع کنیم که خیلی زود نیمکتنشین میشوی و یا از شرایط بد راهآهن؟
خودم هم نمیدانم از کجا شروع کنم. فقط اول این را بگویم که از وضعیت راهآهن خیلی ناراحتم و فکر نمیکنم بازیکنی در تیم ما باشد که از این شرایط راضی باشد و یا تعصبی نسبت به این شرایط نداشته باشد. اما در مورد خودم باید بگویم همه آنهایی که فعالیت من را پیگیری میکنند به خوبی آگاه هستند که نیمکتنشینیهای من فنی نیست و اگر زمانی میگفتم که انتخاب بازیکنان به سلیقه مربی ربط دارد در مورد خودم به این یقین رسیدهام که کجسلیقگی باعث شده تا اکثر بازیها روی نیمکت باشم.
این کجسلیقگی از چه چیزی نشأت میگیرد؟
شخص ابراهیمزاده باعث بوجود آمدن این شرایط شده است. هیچ بازیکنی نیست که از بازی نکردن ناراحت نشود اما بحث من این است که اینقدر که از توهین به شخصیتم در این فصل ناراحتم از بازی نکردنم ناراحت نیستم و همه در تیم شاهد هستند با وجودی که برایم خیلی سخت است اما این نیمکتنشینیها را پذیرفتهام و صبوری میکنم. ولی دیگر توهین به شخصیتم را نمیتوانم تحمل کنم.من خودم دوست ندارم راجع به سرمربی مصاحبه کنم ولی به قدری به شخصیتم توهین شد که تحمل تخریب شخصیت خودم را ندارم.
باید بپذیریم که در تیم راهآهن همه این مشکل را دارند یا فقط شخص شما با چنین مسئلهای روبرو هست؟
صراحتا باید بگویم تنها من نبودم که در طول این فصل با شخص ابراهیمزاده اختلاف نظر داشتم. به جز چند بازیکن که شرایط خاص داشتند از تدارکات گرفته تا ماساژور با سرمربی تیم به نوعی مشکل داشتند.
نیمکتنشینیهای تو آیا تا به حال از سوی کادر فنی توجیه فنی داشته است؟
ببینید کادر فنی با توجه به اختیاراتی که دارد خیی راحت میتواند با جمله «دوست دارم از فلانی استفاده کنم» قضیه را حل میکند. اما چیزی که من را اذیت میکند حتی این مسئله نیست. این است که آنها هر موقع به من نیاز داشته باشند رفتارشان تغییر میکند و با من مهربان میشوند. ولی هر موقع کارشان با من تمام میشود بار دیگر شرایط به قبل بازمیگردد و حتی به زور با هم سلام و علیک میکنیم و این چنین رفتارهایی برای من سخت است. فصل در حال تمام شدن است و چنین رفتارهایی آزاردهنده. رقیب من که سه کارته میشود رفتارها با من عوض میشود. البته من هر بازی که برای راهاهن به میدان رفتم با تمام وجودم بازی کردم و نمیدانم از خوشاقبالی یا بداقبالی من است که همیشه هم بازیهای سخت به من افتاده است. همیشه به این فکر میکنم که آقای ابراهیمزاده میتوانست مربیای باشد که در فوتبال من تاثیرگذاری داشته باشد. ولی این تاثیرگذاری منفی بوده است. من اکنون شرایط خوبی دارم ولی میتوانستم خیلی سریعتر به شرایط ایدهآلتر برسم. اما این کم بازی کردن به من ضربه زده است.
شاید رقیب تو در راهآهن به لحاظ فنی باعث شده تا ابراهیمزاده نظر بیشتری به او داشته باشد؟
من اختلافم با رقیبم خیلی زیاد است. البته من هیچ وقت راجع به هیچ کسی صحبت نمیکنم. هر کسی شرایط خاص خود را دارد. به هر حال این اتفاق افتاده است و من به نظر مربیان همیشه احترام گذاشتم. اما از اینکه بیاحترامی ببینم ناراحت میشوم. راهآهن مثل پرسپولیس و استقلال در کانون توجه خبرنگاران نیست که اگر هر روز فقط یک خبرنگار سر تمرین میآمد متوجه میشد که رقابت بین من و رقیبم فنی نیست. بازیکنان تیم شاهد هستند که من امسال بمب انگیزه بودم و البته هنوز هم هستم و همیشه هم در طول فصل تاکید کردم راهآهن از همه پتانسیل خود برای بهبود شرایطش استفاده نمیکند. شب گذشته که 5 گل خوردیم خیلی ناراحت بودم و بیشتر از اینکه از این باخت ناراحت باشم تاسف خوردم به حال یک سری جوانها که اشک میریختند چون واقعا در این شرایط ما با چنگ و دندان این تیم را حفظ کردیم. شما فکرش را بکنید مجموعه راهآهن اکنون تحت فشار است. من نگران آن دسته از بازیکنان و نونهالانی هستم که در این مجموعه سرمایهگذاری کردند یا ناراحت آن دسته از بازیکنان قدیمی تیم هستم که در سالهای گذشته چه فنی و چه مالی شرایط خوبی نداشتند. مسئلهای که کمتر کسی روی آن زوم میکند این است که باشگاه راهآهن به معنای واقعی از پایه تا بزرگسال به سمت حرفهای شدن در حال حرکت است و واقعا حیف است که این تیم با چنین امکاناتی این شرایط را دارد.
به نظر میرسد بازداشت بابک زنجانی هم به خرابتر شدن این شرایط ربط داشته باشد.
من اصلا آدم سیاسی نیستم کاری به این مسائل ندارم. فقط این را میدانم که مجموعه هلدینگ سورینت 17 هزار کارمند دارد که از این مجموعه رزق و روزی میبرند. باشگاه ما حداقل 300 بازیکن و پرسنل دارد و دوست داشتیم که در این شرایط سخت با عملکردمان بتوانیم دلگرمی این کارمندان را به وجود آوریم.
شب گذشته پس از شکست مقابل گسترش فولاد ابراهیمزاده در نشست خبری اعلام کرد که بازیکنان باید متعصبتر بازی کنند.
مگر این بازیکنان فعلی راهآهن همان بازیکنان سالهای گذشته در تیمهای دیگر نبودند. شما نگاه کنید چه بلایی سر میلاد نوری آمده است. بازیکنانی در تیم داشتهایم که اگر 50 یا 60 بودهاند به 20 و 30 رسیدهاند. نتیجه نگرفتن از یک طرف نوع برخورد آقایان فشار مضاعفی به آنها وارد کرده است. من یک بازیکن سرد و گرم چشیدهام و شاید این نوع برخوردها را بتوانم تحمل کنم. اما بازیکن جوان طاقت ندارد و شکننده میشود. فوتبال یک ورزش روحی است. این خاصیت جنگندگی باید از سرمربی به تیم برسد. ناگفته نماند اگر هر اتفاقی در راهآهن بیفتد باید اینقدر جرات داشته باشیم که بگوییم همه مقصریم و همه در این ناکامی شریک هستیم. من از اینکه آقای ابراهیمزاده گفته راهآهن باید به خودش بیاید، ناراحتم. مگر خودش جزو این تیم نیست. همه باید بگوییم ما اینجا با هم به این نقطه رسیدهایم. چطور جای دیگر باید گفته شود ابراهیمزاده تیم را نجات داد؟ برد و باخت برای همه است و به اندازه مسئولیتی که هر کس در این تیم دارد، مقصر است. مهمترین چیزی که از ابراهیمزاده دیدم این است که کلام و قلبش با هم یکی نیست. اشتباه من در ابتدای فصل این بود که فریب مصاحبه ابراهیمزاده را خوردم که گفته بود وحید طالبلو را میخواهم. شاید اگر من از کانال این آقا به باشگاه میآمدم شرایطم فرق میکرد. چون هر کسی که از کانال او به این تیم آمد حمایت شد. اما در مورد من این اتفاق نیفتاد. در حالی که ابراهیمزاده میتوانست من را به تیم ملی برگرداند. ولی با کارهایی که کرد سنگ بزرگی جلوی پایم انداخت. همه یک چیز را بدانند که اگر نظرات ایشان درست بود تیم ما باید نتیجه میگرفت. پس همین عدم موفقیت نشانگر این بوده که ما راه را اشتباه رفتهایم و حرفهای من تائید میشود. ابراهیم زاده قطعا مربی خوبی است ولی در تیم راهآهن نتوانسته نتیجه بگیرد و از همان ابتدای فصل مشخص بود که مشکلاتی وجود دارد.