در
حالی شاهد حمله و فحاشی شماری از کاربران ایرانی در فضای مجازی به بازیکن
آرژانتین بودیم که این اتفاق برای اولین بار نیست که روی داده است.
احتمال قریب به یقین خبر را شنیده اید. وقنی قرعه کشی مرحله نهایی جام
جهانی 2014 هنوز به پایان نرسیده بود، اتفاقی در صفحه فیس بوک لیونل مسی
روی داد که موجب شگفتی بسیاری شد.
شماری از کاربران ایرانی به این
صفحه رفته و علیه این بازیکن آرژانتینی مواضعی گرفتند که انتقاد بسیاری از
ناظران را نیز به همراه داشت. ادبیات به کار رفته نسبت به این بازیکن به
قدری زننده و رکیک بود که باورش کمی دشوار بود که چرا باید علیه بازیکنی که
مشهور به خوش رفتاری است، چنین واکنشی نشان داده شود. البته، این را نیز
در نظر داشته باشید که هواداران قابل توجهی نیز در ایران و جهان دارد.
ادبیات به کار رفته نسبت به این بازیکن به قدری زننده و رکیک بود که باورش
کمی دشوار که چرا باید علیه شخصی که مشهور به خوش رفتاری است، چنین
واکنشی نشان داده شود. البته، این را نیز در نظر داشته باشید که هواداران
قابل توجهی نیز در ایران و جهان دارد ... *** آیا این اتفاق بود؟در
نگاه اول، این پرسش به وجود می آید که باید چنین رفتاری از سوی شمار قابل
توجهی کاربر که تعداد بیش از سی هزار نفر را نشان می داد، را یک اتفاق
بدانیم؟ مروری بر رفتارهای ایرانیان در سال های اخیر دلالت بر این دارد که
برای نخستین بار نیست که چنین حملاتی علیه یک شخصیت روی می دهد. کافی است
کمی به عقب برگردیم تا وقایع المپیک لندن را مرور کنیم؛ جایی که مشابه آنچه
بر مسی رفت، برای مارتینتی نیز روی داد.
وقتی یکی از داوری ها در
یکی از مسابقات کشتی المپیک علیه سعید عبدولی نماینده کشورمان شد، موجی از
اعتراض ها علیه رئیس سوییسی فدراسیون بین المللی (فیلا) شکل گرفت که به شکل
فحاشی و توهین به وی درآمد. این موضوع تا بدانجا پیش رفت که موجب عصبانیت و
واکنش مارتینتی شد. این اتفاق در حالی روی داد که بیشترین مدال طلا در
تاریخ کشتی المپیک برای ایران، در دوران مدیریت وی بر فیلا کسب شد. اما آن
روز واکنشی نشان داده نشد تا کار به امروز بکشد و شاهد چنین اتفاقی باشیم.
در تیرماه امسال هم وقتی شادیهای ملت ایران پس از انتخابات پرشور، صعود تیم ملی فوتبال به جام جهانی و پیروزی تیم ملی
والیبال برابر صربستان قهرمان اروپا در خردادماه تداوم یافت و والیبالیستهای پرافتخار ایران، ایتالیا را در خاک
خودش شکست دادند و شادی را بار دیگر در دلهای مردم جای دادند با
اتفاقی ناگوار، شیرینی این شادی و افتخار تاریخی به تلخی گرایید!
ایرانی، به
ادبش معروف است؛ این جمله یک شعار نیست چون بارها و بارها در طول تاریخ چند
هزار ساله جهان، بیگانگانی که پای به ایران گذاشتهاند یا با ایرانیان
ارتباطی داشتهاند به این واقعیت اعتراف کردهاند اما ایرانی را چه میشود
که "بیادبی" عادتش میشود و کاری میکند که در چشم بیگانه، بیادبی، خصلت
ایرانی معرفی میشود؟
داستان از آنجا شروع شد که در ست سوم بازی
ایران و ایتالیا، ایوان زایتسف، ستاره میزبان – با وجود مصدومیت – به زمین
آمد و در دو ست متوالی 19 امتیاز برای تیمش گرفت و نزدیک بود که با درخشش
خود، تیمش را از یک شکست تاریخی نجات دهد. زایتسف، جمعه شب نتوانست ایتالیا
را به پیروزی برساند و در نهایت تیمش برابر ایران باخت اما خاطرهای که پس
از آن بازی از ایرانیان در ذهن او باقی ماند، تلختر از شکست ناباورانه
تیمش بود.
دقایقی پس از پیروزی خاطرهانگیز ایران برابر ایتالیا،
صفحه شخصی زایتسف در یکی از شبکههای اجتماعی آماج حملات کاربران ایرانی
قرار گرفت و در عرض چند ساعت، 1900 نظر، که بیشترشان حاوی دشنام و ناسزاهای
رکیک بود، در آن صفحه جای گرفت. مایه تاسف این است که زایتسف در همان صفحه
– پس از اطلاع از محتوای نظرات ایرانیان – نوشت:" متاسفم که بزرگترین
تفریح ایرانیان، توهین به دیگران است!"
"ما به دلیل این که در مجامع بین المللی ورزش صاحب کرسی و جایگاه نیستیم،
همواره فکر می کنیم حقمان خورده شده است. واقعیت ها را نمی بینیم ..." غلامحسین
شعبانی که در المپیک لندن حضور داشت، در گفت و گو با مشرق می گوید: "رفتار
کنونی ما در المپیک نیز صورت گرفت که غیرطبیعی است. این عادت بدی است که
هر از چند گاهی شاهد تکرارش در جامعه ورزش هستیم." اما چه چیز موجب می شود
تا شاهد چنین رفتاری از سوی مردم باشیم؟ "ما به دلیل این که در مجامع بین
المللی ورزش صاحب کرسی و جایگاه نیستیم، همواره فکر می کنیم حقمان خورده
شده است. واقعیت ها را نمی بینیم. فکر می کنیم در راه صعودمان به مرحله بعد
جام جهانی، فقط مسی قرار دارد. چنین حسی باعث می شود تا این رفتارها شکل
بگیرد."
***لطمه بین المللی از یک رفتار غلطاما
این تمام ماجرا نیست چرا که موجب شکل گیری حسی منفی از ایران در عرصه
خارجی نیز می شود. به هر حال، واقعیت این است که بازیکنی مانند مسی
هواداران قابل توجهی در جهان دارد که این حرکت را دیده و به دیده منفی به
ما می نگرند؛ به خصوص آرژانتینی ها که باید در دیدار دوم با آنها مصاف
دهیم. این نیز منجر به شکل گیری حالتی ضد ایرانی در جام جهانی می شود.
"چنین رفتارهایی موجب می شود تا یک حس انتقام گیری نیز به وجود آید که قطعا
به سود ما نیست. نباید فضای ورزش را به صحنه مبارزه و جدال تبدیل کنیم ..." "ما
نه تنها ارتباط جغرافیایی خاصی با آرژانتین نداریم که دارای فاصله فرهنگی و
ارزشی هستیم. یک عدم درک متقابل موجب می شود تا این رفتارها شکل بگیرد که
قطعا اثری منفی در روابط دو طرف خواهد داشت. امیدوارم ماجرا به زودی به
پایان رسیده و ادامه نداشته باشد چرا که برای دو طرف سودی ندارد." وحید
مرادی که سابقه طولانی در امور بین الملل دارد، تحلیل می کند که این مسائل
دارای بازتاب های منفی برای کشورمان خواهد بود.
وی البته زاویه ای
دیگر را نیز مورد تحلیل قرار می دهد که جالب توجه است. "چنین رفتارهایی
موجب می شود تا یک حس انتقام گیری نیز به وجود آید که قطعا به سود ما نیست.
نباید فضای ورزش را به صحنه مبارزه و جدال تبدیل کنیم. این رفتارها که از
سوی برخی صورت گرفت، نتایج نامطلوبی را در جهان ورزش در پی خواهد داشت."
اتفاقی که برای مسی، مارتینتی و زایتسف افتاد؛ هشداری برای همه
کسانی که مدعیاند، ایرانیان بهترین تماشاگران دنیا هستند و ورزش در ایران
با روح جوانمردی و اخلاق عجین است. همچنین این مساله هشداری جدی برای کسانی
است که میخواهند جو ورزشگاههای ایران را برای حضور بانوان مطلوب کنند.
***این بار نیز تماشاگرنماها!اما
واقعیت دیگری در این ماجرا نهفته که در جای خود نیز باید بدان توجه داشت.
در خبرها مطرح شد که "تماشاگرنماها" یا "ایرانی نماها" به مسی توهین داشته
اند؛ اما چرا به تناوب شاهد روی دادن چنین رفتارهایی هستیم. آیا این عنوان
ها فرار رو به جلو نیست تا وضعیت نامطلوب فرهنگی را توجیه کنیم؟ "بار دیگر
می خواهیم رفتار زشت خود را توجیه کنیم. نباید خودمان را فریب دهیم. وضع
فرهنگی ما خراب است. این واقعیتی است که همیشه از آن فرار می کنیم." اینها
را شعبانی بر زبان آورده و این رفتار را نقد می کند.
اکنون باید دید مسی که این روزها انواع توهین ها را از ایرانی ها شنیده، چه واکنشی در قبال این رفتارها خواهد داشت.