اول آب كارون تماما می تواند به منظور كشاورزى در خوزستان به كار گرفته شود. دوم اينكه انتقال از سرشاخه هاى كارون كسب انرژى برقابى از پنج نيروگاه بزرگ واقع در سدهاى ساخته در مسير را تحت تاثير قرار می دهد و از اين بابت به منافع ملى ضرر عمده اى وارد می كند. همچنين هزينه هاى انتقال بسيار زياد است. در يك مورد كه تونلى به طول 60 كيلومتر در عمق بين 300 مترى تا 1200 مترى زمين بايد ايجاد شود حداقل هزينه اى برابر هفت هزارميليارد تومان بايد صرف شود در حالى كه با اين سرمايه در استان خوزستان می توان نزديك به يك ميليون هكتار زمين را ...
خوزنیوز/ دکتر مهدی قمشی (استاد دانشگاه شهید چمران اهواز و مشاور استاندار خوزستان درامور مدیریت منابع آب و صیانت از رودخانه های استان خوزستان)كارون را از قديم به عنوان پر آبترين رود و تنها رودخانه قابل كشتيرانى ايران می شناسيم. اين رودخانه از كوههاى زاگرس سرچشمه می گيرد كه از نظر موقعيت جغرافيايى در استا نهاى چهارمحال بختيارى و كهگيلويه و بويراحمد قرار دارد و بعد از آن وارد خوزستان می شود.در استان خوزستان در محلى بنام بندقير با رودخانه دز كه خود از استان لرستان سرچشمه می گيرد و سپس وارد خوزستان می شود، يكى شده و كارون بزرگ را تشكيل می دهند. رودخانه كارون بزرگ با عبور از اهواز به سمت خرمشهر سرازير شده و در نزديكى خرمشهر به دو شاخه تقسيم می شود كه يكى از آ نها بهمنشير نام دارد و با عبور از آبادان در منطقه اروندكنار به خليج فارس می ريزد و ديگرى وارد اروند رود شده و از آن طريق وارد خليج فارس می شود.
مقدار آبى كه ساليانه از رودخانه كارون بزرگ عبور می كند، بسيار متغير است. در سا لهاى خشك اين مقدار به هشت ميليارد متر مكعب می رسد و در معدود سالهاى سيلابى به 27 ميليارد مترمكعب نيز می رسد. مقدار متوسط دراز مدت آب عبورى 17 ميليارد مترمكعب برآورد شده است. جهت ذخيره آب فصول پرآبى و استفاده از انرژى برقابى اين آب، پيش بينى شده كه تعداد يازده سد بر روى رودخانه كارون و تعداد پنج سد بر رودخانه دز ساخته شود.
از طرفى خوزستان داراى 3 ميليون هكتار زمين قابل كشت است كه حدود 2 ميليون هكتار آن اطراف رودخانه هاى كارون و دز است. علاوه بر اين شرايط آب و هوايى اين استان سبب شده است ضمن داشتن ظرفيت تنوع كشت، در چهار فصل سال نيز بتوان از زمين هاى استان بهره بردارى كرد. در حال حاضر تراكم كشت در 1 (يك و هفت دهم) است يعنى بطور متوسط / زمين هاى استان 7 هر زمين نزديك به دو بار در سال كشت می شود. ضمنا در كارهاى كشاورزى نمی توان بر مقدار آورد متوسط ساليانه حساب باز كرد زيرا اين مقدار آورد در نصف سال برآورده نمی شود بنابراين طورى بايد برنامه ريزى شود كه حداقل در 80 درصد سالها مشكل كم آبى نمود پيدا نكند.
با اين وضعيت مقدار آبى كه در حوزه كارون بزرگ می تواند مورد برنامه ريزى قرار گيرد عددى نزديك به 13 ميليارد مترمكعب خواهد بود. حتى اگر مبناى آورد آب ر ا همان 17 ميليارد مترمكعب متوسط آورد قرار دهيم و در شرايط راندمان بالاى استفاده از آب نيز هيچوقت نمی توان 2 ميليون هكتار زمين موجود در پيرامون رودخانه استان خوزستان را زيركشت برد و اين مقدار حداكثر در حد 1.2 (يك و دو دهم) ميليون هكتار باقى خواهد ماند.
با اين مقدمه نسبتا طولانى وارد اصل مطلب شويم و آن اين است كه چرا مردم خوزستان نسبت به آب كارون حساس شده اند و نسبت به انتقال آب كارون از سرشاخه ها عكس العمل نشان دادند؟ مساله در دو چيز می تواند خلاصه شود، كميت و كيفيت آب كارون در شرايط فعلى.
در سا لهاى اخير مقدار آورد رودخانه از نظر كميت دچار كاهش شديد شده است اين مساله به اين دليل است كه در سا لهاى گذشته چندين طرح انتقال آب از سرشاخه هاى كارون و دز به مناطق مركزى صورت ، گرفته است كه مهمترين آ نها تونل كوهرنگ 1، تونل كوهرنگ 2 تونل كوهرنگ 3، طرح چشمه لنگان و انتقال آب به قمرود است.
در مجموع در سا لهاى اخير حدود يك و نيم ميليارد مترمكعب در سال از بالادست كارون منتقل شده است. همچنين استانهاى كهگيلويه و بوير احمد، چهارمحال بختيارى و لرستان كه در حوضه اين رودخانه قرار دارند بيشتر از آ بهاى اين رودخانه استفاده می كنند. بنابراين در شرايط فعلى حداقل 2 ميليارد متر مكعب در سال از آب رودخانه در مناطق بالادست درون حوضه مورد استفاده قرار می گيرد و به دليل توسعه كشاورزى در آينده بيشتر نيز خواهد شد. متاسفانه در سا لهاى اخير نمود تغيير اقليم در كشور ما ايران به صورت كاهش ريزش نزولات جوى در نيمه غربى كشور به اثبات رسيده است به طورى كه مقدار آورد رودخانه ديگر هيچ وقت مانند گذشته نخواهد بود.
از نظر كيفيت آب، در دهه هاى 50 و 60 آب كارون از كيفيت مطلوبى برخوردار بوده است. مثلا از نظر شورى متوسط آن حدود 600 ميكروموس بوده است (كه از نظر شرب در محدوده مطلوب قرار دارد) اما در چند سال گذشته كيفيت آب شهرى نامطلوب شده است به طور نمونه، مقدار متوسط شورى به 2500 ميكروموس رسيده است يعنى بيش از چهار برابر گذشته شده است؛ به طورى كه هم اكنون در اغلب شهرهاى استان از جمله اهواز، آبادان و خرمشهر آب لوله كشى شهرى قابل استفاده جهت شرب و ساير نيازهاى خانگى نيست و مردم از دستگاههاى تصفيه خانگى استفاده می كنند يا آب تصفيه شده اصطلاحا بشكه اى استفاده می كنند اين شورى آب بر بخش كشاورزى نيز سبب خسارات زيادى شده است زيرا بالا بودن شورى آب افت شديدى در محصولات كشاورزى ايجاد كرده است.
متاسفانه هم اكنون زه كشهاى كشاورزى، خانگى و صنعتى به مقدار زياد بدون هيچ پالايشى وارد رودخانه كارون می شوند. كاهش ورود آب شيرين از بالادست به دلايل فوق الاشاره غلظت آلاينده ها را در خوزستان بيشتر كرده است و سد گتوند كه روى رودخانه كارون ساخته شده نيز مشكل سازند نمكى دارد كه انحلال اين نمك ها در آب مخزن مقدار شورى آب خروجى از سد را افزايش داده است.
در اين شرايط است كه تصميم به انتقالهاى بی رويه از بالادست به منظور فعاليتهاى كشاورزى هم مقدار كميت و هم كيفيت آب را تحت تاثير قرار خواهد داد. ناگفته نماند كه متخصصان آب كشور از جهت اقتصادى نيز با طرحهاى انتقال آب كه از بالادست كارون به منظور غير شرب انجام می شود موافق نيستند كه دلايل آن را به اختصار می توان به شرح زير دانست:
اول آب كارون تماما می تواند به منظور كشاورزى در خوزستان به كار گرفته شود. دوم اينكه انتقال از سرشاخه هاى كارون كسب انرژى برقابى از پنج نيروگاه بزرگ واقع در سدهاى ساخته در مسير را تحت تاثير قرار می دهد و از اين بابت به منافع ملى ضرر عمده اى وارد می كند. همچنين هزينه هاى انتقال بسيار زياد است. در يك مورد كه تونلى به طول 60 كيلومتر در عمق بين 300 مترى تا 1200 مترى زمين بايد ايجاد شود حداقل هزينه اى برابر هفت هزارميليارد تومان بايد صرف شود در حالى كه با اين سرمايه در استان خوزستان می توان نزديك به يك ميليون هكتار زمين را تحت آبيارى آن هم از نوع آبيارى تحت فشار قرار داد. از ديگر سوكاهش آورد رودخانه مسائل و مشكلات زيست محيطى جدى در پايين دست رودخانه كارون يعنى در خوزستان ايجاد می كند. علاوه براين بايد توجه داشت كه كشور عزيزمان ايران از نظر حجم آب شيرين قابل استحصال ساليانه جزو كشورهايى است كه با تنش آب روبروست يعنى مقدار آب شيرين موجود كفاف همه نيازهاى كشور را نمی دهد. بنابراين نمی توانيم همه زمينهاى قابل كشت موجود در كشور را با آب شيرين موجود به زير كشت ببريم
در اين صورت انتقال آب تنها می تواند محل كشاورزى را از منطقه اى به منطقه ديگر جابجا كند. بنظرمی رسد
مشكلات مناطق كم آب مركزى كشور بايد با رو شهاى غير از انتقال بين حوض هاى مانند مديريت تقاضا، بالا بردن راندمان آبيارى و استفاده از آبهاى غير متعارف (در صنعت) و... حل شود.
نكته آخر اينكه با توجه به محدوديت آبهاى شيرين در كشور مسئولان و دستگاه هاى متولى آب كشور بايد به وظيفه ذاتى خود توجه و به دقت نسبت به چگونگى استفاده از اين آ بها برنامه ريزى كنند تا با اعلام آن و دقت در استفاده بهينه از آن از ايجاد مشكلات احتمالى آينده جلوگيرى كرد.