ساریخانی یک سال پیش در گفتگویی حوادث تلخ زندگیش را بازگو کرده بود.بازخوانی آن گفتگو در ذیل:
دوشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۱
در اين سالها بسيار ديده شده كه ورزشكاران را تا زماني كه مدال آور هستند مدنظر قرار ميدهيم و به آنها توجه داريم، اما پس از كنار رفتن از دنياي قهرماني آنها را به دست فراموشي ميسپاريم.
اين بيوفاييها تاثيرات مختلفي روي قهرمانان داشته، اما شايد يكي از بدترين موارد اين بي توجهيها، به ورزشكاري شد كه به نوعي زندگياش را از بين برد. اين ورزشكار كاظم ساريخاني، قهرمان سال 2000 جودوي آسيا است.
كاظم ساريخاني كه در دوران قهرمانياش در جودوي جهان در اجراي فن "گهواره" تبحر داشت حدود پنج سال پيش (در زمان رياست محمد درخشان در جودو) پس از مذاكره فدراسيونهاي جودوي ايران و عربستان راهي رياض شد تا سرمربيگري اين تيم را بر عهده گيرد، اما به يك باره و در حادثهاي عجيب از سوي افرادي ناشناس بيمار شده و مدتها در بيمارستان بستري شد.
ساريخاني اكنون با گذشت مدتها از آن حوادث تلخ وقتي به محل صندوق حمايت از قهرمانان و ورزشكاران و پيشكسوتان ورزشي مراجعه كرد، با مسئولان اين صندوق به درگيري پرداخت و در نهايت با وساطت ماموران نيروي انتظامي اين مليپوش اسبق ايران دستگير شد. به منظور آگاهي بيشتر از شرايط اين ورزشكار و توضيح اين حادثه مصاحبهاي با او انجام داديم كه در زير ميخوانيد:
در مورد حادثه تلخ پنج سال پيش بگوييد.
ـ سال 86 و طبق توافقي كه شده بود من به رياض رفتم تا سرمربي تيم ملي عربستان شوم، اما چند نفر قصد جان من را كردند، هم غذايم را مسموم كردند و هم در يك درگيري ساختگي در يك لحظه به من آمپولي تزريق كردند كه بعد از آن ديگر نفهميدم چه شد. تنها چيزي كه از آن حادثه يادم مانده اين است كه آن مسايل باعث شد من حدود سه سال در بيمارستان رواني در تهران بستري باشم.
مقصر اصلي اتفاق كه بود؟
ـ مشخص نشد. تنها ميدانم كه هيچ يك از مسئولان كه در رفتن من به عربستان دخيل بودند به من نگفتند كه نبايد به آنجا بروم و يا اگر رفتم بيشتر مراقبت كنم. براي خودم متاسفم كه آنجا رفتم و اكنون هيچ يك از مسئولان آن حادثه تلخ را گردن نميگيرد و به من كمك نميكند.
در اين سالها كه از بيمارستان مرخص شديد چه كار كرديد؟
ـ هيچ شغلي نداشتم و اكنون هم بيكار هستم. هيچ درآمدي نداشتم و تنها با همان حقوق ناچيز صندوق حمايت از ورزشكاران و يارانه زندگيام را ميچرخانم. وقتي ديدم با اين حقوقها نميشود زندگي را چرخاند و هزينه زندگي در تهران بالا است و حتي پول نداشتم خانه اجاره كنم به يزد رفتم و پيش خويشاوندان همسرم زندگي ميكنم.
وضعيت شما در آنجا چطور است؟
شرايطم بهتر از تهران است، اما زندگي براي من سخت است حالا چه برسد براي خانوادهام كه اين سالها مرا تحمل ميكنند.
جريان درگيري در صندوق حمايت از پيشكسوتان و قهرمانان چه بود؟
حدود شش ماه بود كه براي ملاقات با مدير عامل اين صندوق و توضيح وضعيت خودم و احتمالا گرفتن كمك بيشتر دنبال گرفتن وقت بودم، اما وقت نميدادند. وقتي به محل صندوق رفتم و آن بيتوجهيها را ديدم اعصابم به هم ريخت و درگير شدم.
گويا پس از اين ماجرا بازداشت شديد؟
ـ بله، آنها به نيروي انتظامي زنگ زدند و من 24 ساعت در بازداشت بودم، اما پس از آن كه از بيمارستان نامه بردم كه من قرص اعصاب مصرف ميكنم، مسئولان پذيرفتند و آزاد شدم.
آيا در مورد مشكلاتت به مسئولان وزارت ورزش و جوانان اطلاع دادهاي و آنها در جريان هستند؟
چندين بار به وزير نامه دادهام و خواستهام كه وقت ملاقات به من بدهند، اما هنوز خبري نيست. دوست دارم كه با او صحبت كنم و شرايطم را بگويم تا به من كمك كند.
از خانوادهات بگو؟
چيزي ندارم بگويم. آنها هم در اين سالها به واسطه بيماري من، بيمار شدهاند. نه تنها همسر و فرزندم، بلكه پدر و مادرم و ديگر نزديكانم همه بيمار شدهاند. من 22 مدال براي اين كشور گرفتهام، اما متاسفانه كسي جوابگو نيست و به وضعيت من رسيدگي نميكند.
 	            خدایش بیامرزد 	             	        
 	            دولت مهر احمدی نژاد است دیگر انتظار بهتر از نداشته باشید 	             	        
 	            این بزرگ مرد هم مظلومانه رفت و نامردهای کوچک ... 	             	        
 	                            | 	                            
 	                    اين اقا زنده هستند شما كجا رو خونديد 			             	                
 	            لعنت به این دنیا و مردمان بی وفایش. 	             	        
 	            خدایا چقدر خبر تلخی بود.اشکم سرازیر شد 	             	        
 	            زمانی که روی تاتامی جودو می آمد حریفی نداشت...غریبانه رفت .روحش شاد. 	             	        
 	            متاسفم واقعا متاسفم برای ورزش ایران 	             	        
 	            دوست داریم کاظم 	             	        
 	            تکرار نشدنی روحت شاد افتخار شهرری دوست داریم همیشه 	             	        
 	            من نمیفهمم چرا اینکارو باهاش کردن؟ مگه قضیه سیاسی بوده؟ 	             	        
 	                            | 	                            
 	                    وقتی فدراسیون وقت توسط افراد سیاسی اداره میشده توقعی بیشترازاین نمی توان داشت 			             	                
 	            من آن گلبرگ مغرورم كه مي ميرم زبي آبي،ولي با خفت در پي شبنم نمي گردم 	             	        
 	                            | 	                            
 	                    من آن گلبرگ مغرورم که می میرم ز بی آبی ولی با منت و خواری پی شبنم نمی گردم 			             	                
 	            حیف این جوانها 	             	        
 	            خدارحمتش كند اورفت لااقل به خانواده او خودورزشكاران بصورتي كه ابرووارزش خانواده ايشان حفظ شودكمك كنند فرق نميكند همه ورزشكاران قدم پيش بگذارند يادمان باشد او براي سرافرازي ونام ايران زحمات بسياري كشيد اين اتفاق ممكن است براي همه است سعي كنيم ره روي خوبي براي امام عزيزمان علي ع    باشيم/ 	             	        
 	            انصافا حریف نداشت.
 	            سالها پيش وقتي در باشگاه مالك اشترشهرري جدوكار ميكردم، كاظم و پسرخاله بنده ... درهمان باشگاه كنگ فو كار ميكردند، يه روز به پسرخاله ام گفتم بيايد باشگاه ما و جودو كار كنيد و اونم قبول كرد و بهمراه كاظم ساريخاني عزيز جودكار شدند، من خودم تا چند وقت ديگه عضو باشگاه بودم و بعدش ادامه ندادم ،اما اون دوتا سال بعد قهرمان تهران شدند و مسير قهرماني كاظم هم از اونجا شروع شد.... الان وقتي فكر ميكنم ميبينم اگه به پسرخالم پيشنهاد نميدادم بيان جودو الان شايد اون خدابيامرز زنده بود و بالاي سر زن وبچه اش بود.... اينجا سرزمين قهرمان كشهاست.... بايد شهروند معمولي باشي تا زنده بموني ... خدابيامرزدت كاظم جان .. منو ببخش 	             	        
 	            ایرانیان مرده پرست دیروز توی تشییع جنازه ،همه مسئولین جودو بودنند ولی زمانی که این بنده خدا نیاز به حمایت داشت کسی جوابشو نمیداد حالا همه تسلیت میگن و لباس سیاه و عینک دودی میزنند دنبال کارهاشن ، روحش شاد 	             	        
 	            یاد زمان رندوری بخیر دوست عزیزم خدا رحمتت کند وبه خانواده ات صبر بدهد 	             	        
 	            کاش به جای مرده پرستی، مرد و جوانمرد پرست بودیم. 	             	        
 	            واقعا بعد از خوندن مطلب بالا خیلی اعصابم خرد شد  بی معرفتها ای مسئولین ورزشی ایران چطور میخوایین جوابش رو تو اون دنیا بدین 	             	        
 	            Hagho va hoghooghet to jib babak zanjanie baradar, khoda biamorzadet 	             	        
 	            خجالت آوره.....خوبه ادعای مسلمونی هم داریم 	             	        
 	            هیچی ندارم بگم جز اینکه صبر برای خانوادش و شرم برای مسئولین که روزی دهها و شاید صدها بی اخلاقی در فوتبال میبینن اما دوباره مورد حمایت مسئولین هستن اما این جواب پاداش های یک قهرمان نبود!!!!!!!!!!!! 	             	        
 	            سعید کوچولو بابات دیگه از بینمون رفته ....
 	            خیلی خیلی ناراحت شدم واقعا تاسف برانگیز بود . 	             	        
 	            سلام دوستان 
 	            من کاظم می شناختم باورم نمی شه .تمام عمرش ورزش کرد آخرش هم جونش پای ورزش داد .خدا به فرزندش و همسرش رحم کنه و ایمان دارم کسانی باعث مرگ این جوان شدن در این دنیا پس خواهن داد.در عجبم از این طایفه پست این زنده کشان مرده پرست. 	             	        
 	            روحش شاد 	             	        
 	            روحش شاد