عبدالله ویسی که به تیم خود بسیار امیدوار است اعتقاد دارد در خوزستان افرادی هستند که خوشحالی و شادی را برای فوتبال این استان نمی خواهند و به همین دلیل می خواهد با آن ها مقابله و جنگ کند.
سرمربی تیم فوتبال استقلال خوزستان به عملکرد تیمش در رقابت های لیگ برتر و رضایت مندی اش از روند رو به رشد آن اشاره کرد. او همچنین درخصوص ناپاکی های موجود در فوتبال ایران به صحبت پرداخت و تاکید کرد که در این زمینه باید وزارت اطلاعات ورود پیدا کند. ویسی همچنین پیش بینی کرد که تیم ملی ایران در جام جهانی برزیل عملکرد قابل قبولی خواهد داشت. مشروح گفت و گوی ایسنا با این مربی جوان را در ادامه می خوانید:
* طی سال های اخیر تجربه نشان داه است که تیم های صعود کننده به لیگ برتر در همان سال، بار دیگر به دسته یک سقوط می کنند، باتوجه به این موضوع و تجربه شما در تیم پیکان، چه شد که هدایت تیم تازه راه یافته به لیگ برترِ استقلال خوزستان را قبول کردید؟
باید از این جا شروع کنم و بگویم زمانی که در تیم باتجربه صبا بودم، دوست داشتم آن را تغییر دهم و بازیکنان جدیدی را به لیگ اضافه کنم که توانستم این کار را در صبا انجام دهم. زمانی که به این تیم رفتم با 17 بازیکنی که من از لیگ های پایین تر به لیگ برتر کشور آوردم، 29 بازیکن دیگر هم از لیگ های پایین تر به لیگ برتر کشور اضافه شدند و سال بعد هم نزدیک به 101 بازیکن دیگر به لیگ برتر اضافه شدند؛ یعنی کاری که من در صبا انجام دادم باعث شد که سایر مربیان هم آن را در سال های بعد انجام دهند که خوشبختانه کار بسیار خوبی هم بود. سال بعد هم که به پیکان رفتم، 131 بازیکن از لیگ های پایین تر به لیگ برتر اضافه شدند. امسال هم هنوز آمار نگرفته ام که ببینم وضعیت به چه صورت است و آیا این اقدام هنوز ادامه دارد یا خیر.
زمانی که در صبا بودم، موفق بودم. سال گذشته هم در تیم پیکان تا هفته هشتم و البته با یک بازی کمتر در رده هشتم قرار گرفته بودیم که وضعیت بسیار مناسبی داشتیم و چهار هفته متوالی پیروز شده بودیم که تا آن هفته، هیچ تیمی به اندازه تیم ما برد نداشت. حتی فولاد هم که سال گذشته توانست آسیایی شود تا هفته هشتم با شش امتیاز در مکان سیزدهم جای داشت در حالی که تیم پیکان 13 امتیاز داشت ولی به هر حال اتفاقاتی افتاد و مسایلی دست به دست هم داد که آن اتفاقات ناگوار پیش آمد که البته خود من هم در آن مقصر بودم. تحمل خود من هم زیاد نبود و دو، سه بار هم قصد داشتم استعفا دهم که البته نشد و مسوولان باشگاه قبول نکردند.
به هر حال پس از این که از تیم پیکان اخراج شدم، منتظر بودم که هدایت تیم دیگری را بر عهده بگیرم که نشان دهم که می توان با تیم هایی که به تازگی از لیگ دسته یک به لیگ برتر آمده اند هم کار و آن ها را در لیگ برتر حفظ کرد. من دو پیشنهاد از تیم های صبای قم و استقلال خوزستان داشتم که روی هر دو گزینه بسیار فکر و مشورت کردم. همه به من گفتند که به تیم صبا برگرد ولی من برخلاف مشورت هایی که در این زمینه داشتم، استقلال خوزستان را انتخاب کردم.
می دانستم که شرایط در اهواز نسبت به قم بسیار سخت است؛ چرا که در قم هیچ کس ادعا نداشت که مربی است و حداقل هم به من کمک می کردند ولی در اهواز همه ادعای مربیگری دارند و دوست دارند که مربی باشند. علاوه بر این موضوع تماشاگران هم نظر می دهند، تیم را ارنج می کنند و تحمل شان هم کم است. به هر حال شرایط سختی بود ولی من دوست داشتم که در چالش بیفتم؛ چرا که شاید یک روزی هدایت تیم بزرگتر و با تماشاگران بیشتری را بر عهده گرفتم که این موضوع می تواند در بالا بردن تجربه ام به من کمک کند.
* اوایل فصل نسبت به بازیکنانی که جذب کردید انتقادهای تندی به شما شد، در این خصوص توضیح می دهید؟
مردم خوزستان انتظار دارند که تیم ما آسیایی شود، عالی بازی کند و نتایج متفاوتی هم کسب کند. در این جا نفراتی که انگشت شمار هم هستند، تیم ما را اذیت کرده اند. تیم ما تیمی است که 90 درصد بازیکنان آن بومی می باشد. وقتی می گویم بومی، یعنی از ترکیب 11نفره تیم ما برای بازی، 10 نفر بومی هستند. می گویند تیم ما 9 بازیکن غیربومی دارد و این گفته در حالی است که ما می توانیم سه بازیکن خارجی داشته باشیم که در حال حاضر هم دو بازیکن خارجی داریم. به هر حال تمام تیم های دنیا سهمیه دارند که تیم ما هم دارد. من ناسیونالیسم نیستم که بگویم تیمم بومی است، خود من هم می روم در تهران و قم مربیگری می کنم که برای آن ها غیربومی محسوب می شوم. به نظرم اگر بخواهیم برای فوتبال مان حد و مرز بگذاریم، نمی توانیم هیچ پیشرفتی داشته باشیم.
خوزستان مهد فوتبال ایران است و بازیکنان و استعدادهای بسیاری دارد که من هم دوست داشتم، بازیکنان خوزستانی را به این جا برگردانم که این کار را هم کردم. بعد از این اقدام، ایرادی که به من گرفتند این بود که می گفتند سن تیم ما بالا است، در حالی که میانگین سنی تیم ما 27 سال است و تیم های دیگری را در لیگ داریم که میانگین سنی شان 28، 29 و 30 سال است. باید بگویم از این نظر تیم ما تیم دوم لیگ است.
افرادی که ایراد می گیرند، فقط سن سهراب بختیاری زاده و حسین کعبی را در نظر می گیرند در حالی که این بازیکنان هم عالی بازی می کنند. آن ها بازیکنان جوان ما ازجمله حسن معاوی که 19 سال سن دارد، شاهرخ شمس و خلف زاده را نمی بینند. به هر حال این ایرادها و بهانه ها همیشه وجود دارد. به نظرم آدم هایی که همیشه بهانه می گیرند، آدم هایی هستند که خوشحالی و شادی را در فوتبال خوزستان نمی خواهند که من هم به خاطر این موضوع با آن ها جنگ و مقابله می کنم. من به تیمم بسیار امیدوار هستم و امیدوارم که امسال استقلال خوزستان نتیجه بگیرد تا دشمنان مان شاد نشوند. در این راستا از خبرنگاران هم انتظار دارم که به تیم ما کمک کنند تا تیم مان روز به روز بهتر شود.
* در چند وقت اخیر انتقادهایی که بعضا ناروا هم بوده است به شخص شما شده است، انتقادهایی که فنی نبوده و بیشتر شخصی بوده اند، در این خصوص هم صحبت می کنید؟
من گفتهام که همیشه انتقاد وجود دارد. به هر حال کسانی که از فوتبال بیرون میمانند، دست به انتقاد میزنند. اکنون کسانی از من انتقاد میکنند که 20، 25 سال است فوتبال بازی نمیکنند. شاید آنها جزو بهترینهای ایران هم بودهاند ولی اکنون یک تیم لیگ استانی هم به آنها ندادهاند، پس این افراد نمیتوانند به من انتقاد داشته باشند بلکه مربیانی میتوانند نسبت به عملکرد من انتقاد کنند که در خوزستان و لیگ برتر کشور کار کردهاند. به نظرم آن عدهای که نسبت به من انتقاد میکنند، ایرادهایشان شخصی است. اینکه میگویند من از دهات آمدهام، ایرادی شخصی میباشد. اگر انتقاد آنها فنی باشد، من آن را میپذیرم و مخلصشان هم هستم. درست است که من از دهات آمدهام ولی اینکه یک فرد از دهات میآید و در فوتبال بزرگی میکند، مهم است. آیا اگر من خواسته این افراد را در تیم برآورده میکردم، بازهم به من ایراد میگرفتند؟ مطمئنا به این صورت نبود.
* نتایجی که تاکنون به دست آورده اید، راضی کننده بوده است؟
فکر می کنم تا این جا تیم ما نتایج بدی را به دست نیاورده است؛ عالی نبوده ایم ولی بد هم نبوده ایم. به هر حال تیمی که به تازگی از لیگ دسته یک به لیگ برتر آمده است، اگر تا پایان فصل در هر بازی یک امتیاز، به علاوه دو امتیاز بگیرد، می تواند در لیگ بماند. اگر تیم ما هم تا پایان فصل 32 امتیاز بگیرد، می تواند در لیگ باقی بماند.
اکنون فولادی که صدرنشین است، سه باخت دارد و تیم ما هم که به تازگی از لیگ یک به لیگ برتر آمده است، پنج شکست دارد. به هر حال این موضوع مهم نیست بلکه مهم این است که روندمان خوب باشد. سال گذشته که با پیکان بودم، دفاع بازی داشتیم و هر تیمی که رو به روی ما قرار می گرفت، چهار، پنج گل می زد ولی امسال دو بازی متوالی است که تیم ما گل دریافت نکرده است که این موضوع برای ما مهم می باشد. ما در دیدارهایی پیروز شده ایم که توانسته ایم بر تیم های با شخصیتی ازجمله ذوب آهن، صبا و استقلال تهران غلیه کنیم. علاوه بر این در سه بازی خارج از خانه در حالی به تساوی رسیده ایم که در دو دیدار آن تا دقیقه 90 از حریف مان پیش بوده ایم. به نظرم در ادامه اگر تیم ما بتواند به یک برد خارج از خانه هم دست پیدا کند، شرایطش می تواند بهتر شود.
واقعا از نتایج به دست آمده راضی نیستم ولی از روند تیم مان راضی هستم. به نظرم اگر ما یک برد به دست آوریم، به یکی از جایگاه های هفتم و یا هشتم جدول می رسیم و جایگاه مان هم تک رقمی می شود که مطمئنا آن موقع می توانیم در آن جایگاه بمانیم. به هر حال امیدوارم مقابل راه آهن در هفته سیزدهم این اتفاق بیفتد.
* در بازی هایی که انجام می دهید این طور به نظر می رسد که تیم تان تاحدودی ناهماهنگ است؟
چند روز پیش در حال آنالیز 12 بازی گذشته مان بودم که متوجه شدم، راندمان کاری بازیکنان باتجربه ام بسیار بیشتر از بازیکنان جوانم است. جوانان تیم، آن طور که می خواهم به ما کمکی نکرده اند. آن ها خوب نبوده اند و من انتظار بسیار بیشتری از آن ها داشتم اما به قول آقایان، بازیکنان پا به سن گذاشته تیم ما بسیار به ما کمک کرده اند و عالی بوده اند. تیم ما ناهماهنگ نیست، بلکه به دلیل این که هنوز جوان ترهای تیم با بزرگترهای تیم هماهنگ نشده اند، این گونه بازی می کنیم. به نظرم این ناهماهنگی ذهنی بوده است و تاکتیکی نمی باشد که امیدوارم ذهن بازیکنان جوانم تا نیم فصل با ذهن بازیکنان بزرگتر تیم، هماهنگ شود تا بتوانیم تیم خوبی داشته باشیم.
* در میان این بازیکنان باتجربه هم اعتقاد خاصی به سهراب بختیاری زاده دارید و حتی گفته اید او خودش یک مربی است و زمانی که او در زمین است، خیالتان راحت است؟
بله، سهراب یک بازیکن بزرگ است که اکنون می تواند مربیگری کند. من او را به زمین می فرستم تا یک بازیکن بزرگ در زمین داشته باشم و بتواند با سایر بازیکنان صحبت کند. بعد از او نیز بازیکنان دیگری داریم که می توانند کاپیتان تیم باشند ولی زمانی که سهراب در زمین با بازیکنان صحبت می کند، تاثیر صحبت های او بیشتر است. اگر او بتواند از هر سه مسابقه، یک دیدار را هم برای ما بازی کند، این برای من کافی است. او در دو هفته اخیر عملکرد بسیار خوبی داشته است که این کار مربی نیست. او باتجربه است و به تیم ما کمک می کند. امیدوارم سهراب پس از پایان دوره بازی اش، بتواند یک مربی بزرگ در فوتبال ایران شود.
* آمدن کولیبالی، به کجا رسید؟ گويا باشگاه برای گرفتن رضایتنامهاش 35 هزار دلار به مدیر برنامههای او داده است ولی هنوز خبری از او نیست.
من برای جذب بازیکن داخلی به صورت مستقیم با خود بازيكن صحبت میکنم ولی بازیکن خارجی باید مدیر برنامه داشته باشد. مدیر برنامه کولیبالی هم، عیسی ترائوره است. من خودم مستقیما برای جذب او و یک بازیکن دیگر به مالی رفتم و از نزدیک شرایط زندگی و کاری آنها را دیدم. آنها از نظر کیفی شرایط خوبی داشتند و درنهايت جذبشان کردیم. ما برای جذب کولیبالی به ترائوره پول دادیم تا رضایتنامه او را بگیرد اما اکنون ترائوره میگوید من پولی نگرفتهام در حالی که امضا هم کرده که این پول را دريافت کرده است. او میگوید پول پیش دوست شما در ایران است.
یک ماه از این جریان گذشت که من با عیسی ترائوره تماس گرفتم و گفتم پول را گرفتی؟ که او گفت بله دریافت کردم و ممنون. اکنون هم می روم و کارهای کولیبالی را انجام میدهم و برمیگردم. یک هفته بعد هم با او تماس گرفتم و گفتم که کارها به کجا رسید؟ که او گفت پول در ایران و در سفارت مالی است و به دليل اينكه نمیشد پول زیادی را از ایران خارج کنم، فقط 10 هزار دلار آن را برده ام. 20 روز بعد نیز با او تماس گرفتم که عیسی پول چه شد؟ که گفت پول در ایران و پیش نفر دیگری میباشد. در تماس بعدی هم او چیز دیگری به من گفت. به هر حال به صورتی این پول جابهجا شد اما رضایتنامه كوليبالي را به ما ندادند. اكنون هم نمیدانم چه میشود؛ او میآید یا خیر.
* باتوجه به شرایطي که تیمتان دارد چه آیندهای را برای آن متصور هستید؟
آینده تیم ما بسیار روشن و خوب است و جایگاهی را در پایان فصل به دست میآوریم که لایق فوتبال خوزستان و بالاتر از حد انتظار مردم از یک تیم تازه راه یافته به لیگ برتر است. همه فکر می کنند به دلیل اینکه تیم ما از لیگ دسته یك به ليگ برتر آمده است، سقوط میکند ولی تیم ما نه تنها سقوط نمیکند، بلکه جایگاه بسیار مناسبی را هم کسب میکند تا مردم از آن لذت ببرند. تلاش ما رسیدن به این مهم است. ضمن اینکه نیمفصل نيز سه، چهار بازیکن به تیم اضافه خواهيم کرد تا دیگر دغدغه بازیکن هم نداشته باشیم.
* به نظرتان تا اين جاي رقابتها، ليگ کیفیت لازم را داشته است؟
از نظر فنی کیفیت لیگ نسبت به سال گذشته خوب نبوده و ضعیفتر هم شده است. فکر میکردیم با جابهجاییهایی که در بازیکنان به وجود آمده است و آنها بین تیمهای لیگ پخش شدهاند، کیفیت بازیها بهتر شود اما تا این جا به این صورت نبوده است. به نظرم هیچ تیمی، فوتبال بازی نمیکند و فوتبال زیبایی را هم ارایه نداده است. این موضوع زنگ خطری برای فوتبال کشور و تیمملی است که به نظرم دلیل آن به مربیان و مدیران باشگاه ها بر میگردد که فقط نتیجهگرا شدهاند.
مربی دوست دارد، تيمش گل بزند و کارهای دیگر را در زمین انجام دهد. به نظرم ساختار تیمی هیچ تیمی چه در دفاع و چه در حمله درست نیست که متاسفانه این موضوع به تیمملی آسیب میرساند و کی روش را مجبور میکند تا یعقوب کریمیاي را به تيمملي دعوت كند که تاکنون در لیگ برتر کشور بازی نکرده است؛ چرا که از بازیکنانی که در ليگ بازی کردهاند، چیزی ندیده است. این اقدام كيروش برای ما قابل احترام است. متاسفانه فوتبال ما از نظر کیفیت خوب نبوده است که امیدوارم در نیمفصل دوم وضعیت بهتر شود.
* لیگ 16 تیمی چه تفاوتی با لیگ 18 تیمی داشته و اصلا کاهش تعداد تیم ها اقدام خوبي بوده است؟
به نظرم کار بسیار خوبی بود که صورت گرفت و شاید من جزو معدود مربیانی بودم که گفتم این کار، بسیار شایسته است. به نظر من وقتی تعداد تیمها زیاد شود، کارهای ناپاك هم بیشتر شده و بازیکنان بيکیفیت بیشتري به لیگ اضافه میشوند. من با 16 تیمی شدن لیگ موافق بودم به ویژه این که امسال سال منتهی به جامجهانی است که به نظرم باید این کار انجام میشد.
* نکته ای که در جدول رده بندی لیگ هم کاملا مشخص است این است که امسال تعداد تیمهای مدعی نسبت به سال های گذشته بیشتر شده اند؛ در حال حاضر علاوه بر فولاد صدرنشین تيمهايي همچون سپاهان، تراكتور، نفتتهران، استقلال و پرسپوليس هم مدعي هستند و اختلاف اين تيمها در امتياز بسيار كم است.
به نظرم این جرقهای است که از تیم صبا زده شد؛ چرا که وقتی این تیم آسیایی شد، تمام تیمها فکر کردند که میتوانند آسیایی شوند، پس بیشتر هزینه و کار کردند. به نظر من به همین دلیل است که تیم های شهرستانی نسبت به ایدهها و اهدافی که دارند، بسیار خوب کار میکنند. در گذشته هر تیمی که برای بازی به آزادی میرفت، مقابل استقلال و پرسپولیس دست و پا بسته بود و آسیب میدید اما اکنون آنها مقابل آن همه تماشاگر در آزادی پیروز هم میشوند. اینکه تیمهای شهرستانی اعتماد به نفسشان بالا رفته است و بسیار خوب کار میکنند، برای فوتبال کشورمان قابل احترام است که این میتواند کیفیت کارمان را بالاتر ببرد. اینکه اکنون تراکتورسازی، فولادخوزستان و نفتتهران هم به دنبال آسیایی شدن هستند، قابل احترام است. البته تیمهای ديگري هم هستند که میخواهند به این تیمها برسند.
* اخیرا انتقادهای بسیاری به داوری شده است كه اين موضوع باعث ایجاد حواشیاي هم شده است، نظر شما در این باره چیست؟
این درست نیست وقتی تیمم برنده است، همه چیز را عالی جلو دهم و وقتی که تیمم شکست میخورد، زمین و زمان را مقصر بدانم. هیچ جای دنیا به این صورت که مربیان ما به داوری اعتراض میکنند، نیست. البته گاهی اوقات مربیان هم حق دارند؛ به طور مثال تیم ما در اهواز در دقیقه 47 گل سالمي را وارد دروازه ذوب آهن كرد ولي کمک داور پرچم زد و موردهای دیگر... كه اين موارد باعث شد، هشت امتیاز تيم ما بسوزد ولی هیچ چیزی هم نگفتیم. جاهایی هم هست که داور به سود ما در قضاوتش اشتباه میکند. بايد بگويم اگر این اشتباهات زیاد شود، سوء ظن ایجاد می شود. به هر حال اگر در دیداری که انتظار ندارم تیمم شکست بخورد ولی داوری در نتیجه باخت تیمم تاثیرگذار باشد، صدای من در میآید.
به نظرم اگر مربیانی که اعتراض میکنند این کار را انجام ندهند، احترامشان بیشتر است. به هر حال داور جوان و خسته است و اشتباه میکند، اگر اشتباه آن به صورتی است که بهانه دست مربی دهد، باید آن را بررسی کرد. بالای 90 درصد داوران ما در سلامت کاری به سر میبرند. البته هفت، هشت درصد از داوران هستند که کارهایی را انجام میدهند كه بايد از اقدامات آنها جلوگیری کرد. متاسفانه ما میگویم که مانع از اقدامات این عده افراد میشویم اما آن ها مسايل خود را با پارتی بازی حل میکنند که این به فوتبال ما و آن عده داوران با شرافتی که داریم، آسیب میرساند و با حیثیت آنها نیز بازی میشود.
* اخیرا هم مجلس برای بررسی ناپاکی ها و تبانی در فوتبال ایران، به این موضوع ورود کرده است.
من جزو اولین نفراتی بودم که گفتم دلالی در فوتبال باید نابود شود. به همین دلیل هم بود که برای جذب بازیکن به صورت مستقیم با بازیکن مورد نظر صحبت می کردم و قرارداد می بستیم. چرا باید در این بین مبلغی را به دلال داد در حالی که می توان این مبلغ را برای کمک، به ایتام داد؟ صد درصد در فوتبال ما ناپاکی است و البته از دست فدراسیون و یا هر کس دیگر هم کاری بر نمی آید، بلکه باید وزارت اطلاعات به این قضیه ورود پیدا کند تا پاکی و زیبایی فوتبال ما بیشتر جلو داده شود. اگر وزارت اطلاعات به این قضیه ورود کند، به نظرم می توان ناپاکی را ریشه کن کرد.
معتقدم اشتباه کوچک در فوتبال نداریم. به طور مثال اگر من ویسی به فلانی 100 میلیون دادم و سه امتیاز بازی را گرفتم، نباید بگوییم این اولین اشتباه او است و نادیده بگیریم، بلکه باید از همین جا کنار گذاشته شوم. اگر بگویند این اولین اشتباه ویسی است، پس آخرین اشتباه من هم نخواهد بود. اشتباه کوچک باعث جرقه و به وجود آمدن آتش سوزی بزرگی می شود، پس باید جلوی این قضیه گرفته شود که توانایی انجام این کار هم است ولی متاسفانه با پارتی بازی، این اقدامات صورت نمی گیرد. ما مربیان بسیاری داریم که بسیار افتضاح به بار آوردند ولی اجازه می دهند که آن ها در لیگ یک مربیگری کنند در حالی که اصلا نباید این مربیان باشند. من به آقای علیپور و عزیز محمدی هم گفته ام اگر می بینید چیزی بد است جلوی آن را بگیرید اما متاسفانه به این صورت نیست.
* نظرتان درباره نتیجه گرا شدن فوتبال ایران چیست؟
یک مربی خارجی مانند فرگوسن 25 سال مربیگری می کند و یکی مثل من باید تنش بلرزد؛ چرا که به طور مثال خبرنگاری به کنفرانس می آید و می گوید این هفته هستی؟ من نمی دانم اگر من بروم چه سودی به او می رسد؟ یا آن فردی که من را تخریب می کند مگر با رفتن من، او جایگزینم می شود؟
به هر حال اولتیماتوم و تغییرات هیچ تاثیر مثبتی در فوتبال ما و هیچ جای دیگر نداشته است و نخواهد داشت. شاید از 100 درصد این تغییرات، 10 درصد آن خوب باشد که آن هم به مسایل پشت پرده فوتبال بر می گردد که این مسایل هم بسیار بالا می باشد. پس با این شرایط یا باید از نظر فنی بسیار قوی باشی و یا این که باید آن وری باشی! و اگر هم به این صورت نباشی، مافیای فوتبال اذیتت می کنند.
به هر حال این موارد باعث به وجود آمدن مشکلاتی می شود که البته باید صبر مدیران ما هم بالاتر برود و به دنبال نتیجه گرایی نباشند. درست است که نتیجه خوب است و تیم باید بالای جدول باشد ولی آیا این موضوع به فوتبال ما کمکی می کند؟ آیا زمانی که من از تیم پیکان رفتم، این تیم در لیگ برتر ماند؟ چهار تیمی که سال گذشته مربیان آن ها در لیگ برتر تغییر کردند، تیم های شان در لیگ برتر نماندند. متاسفانه فکر می کنند با تغییر مربی، اتفاق دیگری به وجود می آید. البته به نظرم گاهی اوقات دادن یک شوک به تیم لازم است و جایی هم می رسد که واقعا مربی دیگر نمی تواند، کار کند و خود او هم می گوید که دیگر نمی توانم. پس در این شرایط است که لازم است به تیم شوک وارد شود.
* باتوجه به صحبت هایی که داشتید، چقدر نتیجه گرایی را در بداخلاقی های فوتبال تاثیرگذار می دانید؟
نتیجه گرایی باعث تحریک مربی کنار زمین می شود و هم چنین احتمال دارد که بازیکن به هر کاری دست بزند. به نظرم این موضوع تنها به مربی آسیب نمی رساند، بلکه به تمام حواشی فوتبال، زیبایی، پاکی و صداقت فوتبال هم آسیب می رساند. مربی باید حاشیه امنیت داشته باشد و با تمام وجود کار کند تا بتواند زیبایی ها را وارد فوتبال کند.
یک روز دلالی به من لیستی را برای جذب بازیکن داد و گفت اگر این بازیکنان را جذب کردی می توانی در تیم بمانی و اگر این کار را انجام ندادی باید به شهرت برگردی. من هم به او گفتم خدا من را به این جا آورده است و خدا هم من را بر می گرداند و بعد هم کاغذ او را پاره کردم. به نظرم مدیران ما باید با این افراد مقابله کنند و شهامت داشته باشیم که این افراد را کات کنیم.
من این اتفاقات را دیده ام و به خود من هم پیشنهاد داده اند. به هر حال این افراد هستند که فوتبال ما را به بیراهه کشانده و نابود می کنند. جایگاه هر کس با تلاش او مشخص می شود و به نظرم دلال ها آفت فوتبال هستند که باید از بین بروند. باشگاه استقلال خوزستان مدیرعاملی دارد که فردی بسیار خوب است و به نظر من اگر ما 10 مدیر مثل او داشته باشیم، برای فوتبال ما بسیار خوب است.
* این روزها تماشاگران خیلی به ورزشگاه ها نمی آیند، فکر می کنید چه چیزی باعث استقبال کم آن ها از بازی ها شده است؟
ما تماشاگران با شعوری داریم و اگر آمدن آن ها به ورزشگاه توام با برد تیم مورد نظرشان هم باشد، به طور حتم بازهم به ورزشگاه خواهند آمد. به هر حال ممکن است آن ها به دلایل بسیاری به ورزشگاه نیایند که یکی از این دلایل می تواند گرانی بلیت باشد و شاید آن هوادار 10 ساله برای تهیه یک بلیت پنچ هزار تومانی، پول نداشته باشد و درنهایت برای تماشای یک بازی، ممکن است از نرده های ورزشگاه بالا برود یا کارهای دیگری را انجام دهد.
همچنین پدری که فرزندش را به همراه خود به ورزشگاه می آورد، وقتی می بیند افرادی در ورزشگاه ناسزا می گویند، دفعه بعد اجازه نمی دهد که فرزندش به ورزشگاه بیاید. به نظرم ما باید فرهنگ سکونشینی مان را درست کنیم تا پدری که فرزندش را به ورزشگاه می آورد، دفعه بعد هم او را بیاورد و علاوه بر آن، فرزندش را تشویق کند که به همراه دوستش به ورزشگاه بیاید. تماشاگران به ورزشگاه می آیند تا از تیم خود حمایت کنند ولی از طرف دیگر امکانات ورزشگاه های مان هم مناسب نمی باشد. به نظرم این موارد دست به دست هم می دهند تا ورزشگاه ها روز به روز خالی شوند.
* اخیرا باشگاه فولاد نسبت به لیست تیم ملی و دعوت نشدن بازیکنی از این تیم به تیم ملی معترض شده و این اعتراض را کتبا هم اعلام کرده است، شما نظری در این خصوص دارید؟
لیست تیم ملی یا هر تیم دیگری باید با تفکرات مربی آن تیم سازگار باشد. اگر من مربی تیم ملی باشم، یکی، دو بازیکن فولاد را انتخاب می کنم. به هر حال کی روش بازی ها را دیده است و دستیاران او نیز در این خصوص به او کمک کرده اند. نباید ما به تفکرات کی روش آسیب برسانیم و یا این که بگوییم به فوتبال خوزستان و یا صدرنشین لیگ برتر بی احترامی کرده است.
این نظر کی روش است و باید برای من مربی قابل احترام باشد. لیست تیم ملی تا جام جهانی باز است و فکر می کنم کی روش 16، 17 بازیکن را در ذهن خود دارد و می تواند پنج، شش بازیکن را هم جا به جا کند که از این تعداد، بازیکنان استقلال خوزستان، فولادخوزستان و یا تیم های دیگر هم می توانند جزو لیست کی روش باشند. من هم با تفکرات خودم می گویم باید یکی، دو بازیکنم به تیم ملی دعوت شوند که به این صورت نشده است. به هر حال بازیکنان باید برای رسیدن به تیم ملی تلاش کنند.
* باتوجه به این که در سال منتهی به جام جهانی هستیم، برنامه های تیم ملی را چگونه ارزیابی می کنید و به نظرتان چگونه باید به آن کمک کرد؟
اگر من بخواهم به کی روش برنامه بدهم خنده دار است. او مربی بزرگی است که در دنیا برای تیم های بزرگ برنامه ریزی کرده و کنار تیم هایی بوده که برنامه ریزی شان عالی بوده است. نمی توانیم از برنامه های کی روش ایراد بگیریم ولی او هم باید لیگ ما را درک کند. به هر حال ما هم بازی داریم و لیگ ما هم باید برای او قابل احترام باشد و به صورتی باید کار کنیم که دو طرف ضرر نکنند. باید توجه داشته باشیم اگر به تیم ملی ما ضرر نرسد، این به نفع فوتبال کشور است.
* طبیعی است برای این که دو طرف ضرر نکنند باید بین مربیان لیگ برتر و کی روش تعامل و سازش وجود داشته باشد.
بله، باید به همین صورت باشد ولی برخی مربیان ما نمی خواهند با کی روش تعامل داشته باشند و به گونه ای صحبت می کنند که انگار بزرگتر از کی روش هستند. این غرور کاذب به فوتبال ما آسیب می رساند. نباید با کی روش بحث کنیم بلکه باید به او نظر دهیم و انتقاد هم کنیم تا به نفع فوتبال کشورمان کار کرده باشیم.
* فکر می کنید با شرایط فعلی، تیم ملی بتواند در جام جهانی عملکرد قابل قبولی داشته باشد؟
زمانی که تیم ملی از لبنان شکست خورد، تمام کارشناسان و مردم گفتند که تیم ملی به جام جهانی نمی رود ولی من باتوجه به این که به این تیم ایمان داشتم، گفتم که تیم ملی به صورت مستقیم به جام جهانی صعود می کند که آن موقع همه به من خندیدند اما خوشبختانه همین صورت هم شد. اکنون هم می گویم تیم ملی ایران شاید جزو آن تیم هایی باشد که در جام جهانی بدرخشد؛ چرا که لیاقت، ارزش، امکانات و مربی بزرگی دارد. مطمئن باشید تیم ملی حرف هایی خواهد داشت و زنگ تفریح نخواهد بود.
البته بدبختی ما این است که فکر می کنیم به دلیل این که به جام جهانی صعود کرده ایم، همه چیز تمام شده است در حالی که تازه همه چیز شروع شده است. چرا تیم هایی که از لیگ دسته یک به لیگ برتر می آیند سقوط می کنند؟ چون می گویند به لیگ برتر رسیده ایم و همه چیز را تمام شده می دانند. به هر حال اگر تفکر ما درست باشد، در جام جهانی حداقل می توانیم در گروه خودمان عالی باشیم.
* به ساليان قبل بر گردیم، زمانی که تیم ملی برای انجام دیداری با آمریکا عازم لس آنجلس بود، آن زمان باید یک نفر از تیم ملی خط می خورد و آن یک نفر شما بودید و بعد از آن اشک هایی ریختید که در خاطر خیلی ها ماند.
آن موقع تیم ملی شرایط خاصی داشت و اگر شش بازیکن استقلالی در تیم ملی بودند، باید شش بازیکن از پرسپولیس هم در تیم می بودند. آن زمان من تنها بازیکن شهرستانی، بین این نفرات بودم و تنها کسی هم که باید خط می خورد من بودم که پارتی نداشتم و فقط خدا را داشتم. از آن موقع شد که قسم خوردم هر زمانی که مربی شدم، حق کسی را نخورم، برای همین هم است که در فوتبال از کسی خط نمی گیرم و هیچ دلالی نمی تواند به من بازیکن بدهد. به هر حال با تمام تلاشم کار کردم و شاید اگر هر کس دیگری جای من بود، دیگر اصلا فوتبال بازی نمی کرد. همین سیاوش بختیاری زاده هم که مصاحبه او را هنوز دارم، آن موقع گفت این اشک ویسی نبود، بلکه اشک تمام مردم خوزستان بود. پس اگر من بد بودم، آن زمان سیاوش از من طرفداری نمی کرد. هر چند اکنون او چیزهایی درباره من می گوید ولی دوست من است و حرف هایش برایم قابل احترام می باشد.
به هر حال آن شرایط برای من پیش آمد و از تیم ملی خط خوردم ولی بلند شدم و کار کردم و سرپا ایستادم. شاید من یک روز مربی تیم ملی شوم که آن موقع نمی گذارم حق کسی ضایع شود و تمام تلاشم را می کنم تا اتفاقی که برای من افتاد، برای بازیکن دیگری نیفتد. من آن زمان بازیکن خوزستانی تیم سپاهان اصفهان بودم و هر دو استان طرفدار من بودند. شاید آن موقع همراه با تیم ملی به آمریکا می رفتم و یک بازی هم انجام می دادم و بر می گشتم و شاید کسی من را دیگر نمی شناخت ولی با آن اشک ها در ایران معروف شدم.
یک روز که همراه با تیم ملی به جام جهانی آلمان رفته بودم، آقایی از پشت سر به شانه من زد و گفت آقای ویسی سلام، اشک های تو یادمان نمی رود که من از شنیدن این حرف او تعجب کردم. این برای من خوب است چرا که خدا کاری کرد تا من به صورت دیگری معروف شوم که جای شکرش باقی است. هر چند آن زمان حق من خط خوردن از تیم ملی نبود.
* ریختن همین اشک ها بعد از خط خوردن از تیم ملی و استعفا از سرمربیگری تیم پیکان بعد از باخت سنگین برابر پرسپولیس در فصل گذشته، مصداق هایی هستند که برخی ها را به این نتیجه رسانده است که ویسی تحمل فشارهای فوتبال را ندارد؛ خود شما چقدر به این موضوع اعتقاد دارید؟
من آدمی احساسی هستم و با قلبم صحبت می کنم. وقتی مغز به آدم دستور می دهد، یعنی پشت آن سیاستی هم است، پس کلکی هم پشت آن وجود دارد ولی من با قلبم حرف می زنم. بارها هم به من گفته اند که به این صورت رفتار نکن و باید سیاست داشته باشی. اگر با من بدرفتاری شود به دلیل این که این گونه با من رفتار شده است، اذیت می شوم. البته اگر قرار است من مربی بزرگی شوم باید تحملم را بالا ببرم که برای این کار از یک روانشناس هم کمک گرفته ام تا صبرم را بالا ببرم تا سنگ هایی که به سمتم پرتاپ می شوند، پس از برخورد به من، آرام به زمین بیفتند و به من آسیبی نرسانند.
* چه شد که لقب "گواردیولا" را به شما دادند؟
اولین بار زمانی که همراه با تیم صبا در آزادی با پرسپولیس بازی داشتم، عادل فردوسی پور و خبر ورزشی این لقب را به من دادند. به هر حال لباس های من به صورتی بود که گواردیولا هم می پوشید. اوایل از این که این لقب را به من می دادند، بدم نمی آمد ولی زمانی که این موضوع لوث شد، دیگر خوشم نمی آمد و دوست داشتم همان عبدالله ویسی باشم.
من از تمام مربیانی که در دنیا سبک دارند، نت برداری می کنم که به نظرم این کار هیچ مشکلی ندارد. خوشحال می شوم که مربی ای بتواند چیزی به من یاد بدهد. من تمرینات تیم های بسیاری را دیده ام و دوست داشتم، تمرینات گواردیولا را هم از نزدیک ببینم. من چند بازی تیم گواردیولا را دیدم و از آن، تمرین هم طراحی کردم و سعی می کردم در حد لیگ خودمان کارهایی را انجام دهم.
* چرا دیگر پوشش تان شبیه گواردیولا نیست؟
آن زمان زمستان بود و کت و شلوار و پالتو می پوشیدم و تیپم مثل او بود ولی اکنون هوا گرم است اما زمستان که شد بازهم آن لباس ها را خواهم پوشید.