آراسته نیا از کاربران خوزنیوز، گفت و گویی را با یکی از رزمندگان دفاع مقدس انجام داده است که متن این گفت و گو را در زیر می خوانید:
قصدمان مصاحبه با "مهندس محمد علی بیگی نژاد" از فعالین عرصه ی مهندسی جنگ در سالهای دفاع مقدس بود. بعد از چندین بار تماس گرفتن و قرار گذاشتن بلاخره قرار شد خودشان راننده بفرستند و ببرندمان محل کارشان برای مصاحبه_ خیلی با کلاس_ !
چون نمی دانستیم کجا قرار است برویم از شیشه ی ماشین خیابانها را با کمی اضطراب نگاه می کردم تا بالاخره رسیدیم به محوطه شرکت مناطق نفت خیز جنوب.
معلوم شد که آن مرد فعال روزهای جنگ ، حالا رئیس نقشه برداری مناطق نفت خیز جنوب است.
همین عنوان و البته سروصداهایی که از اتاق جلساتشان می آمد و بحثهایی که معلوم بود دور یک برگ نقشه صورت می گرفت و ما اندکی از آنها را می شنیدیم، کمی ترسانده مان ... ولی سرشان که خلوت شد و وارد اتاق که شدیم لبخندشان آراممان کرد. لبخندی که هنوز هم رنگ مردان بی ادعا را داشت....
گفتیم تا حالا از معنویت دفاع مقدس زیاد برایمان گفته اند و حالا می خواهیم از مهندسی و دانایی مردان جنگ بدانیم ... برق چشمانشان نشان از کوه خاطراتی داشت که حتما حالا در ذهنشان تازه شده بودند.
با پل بعثت شروع کردند . همان که علمای ارتش دنیا با عبارت "شاه کار مهندسی جنگ در رودخانه ی وحشی دنیا" از آن یاد کرده اند....
شنیدن اینکه خودشان از مسئولین اجرایی ساخت آن پل عظیم بوده اند نشان از آن داشت که در خدمت یکی از بزرگان گمنام روزگار نشسته ایم.
برای فتح فاو نیاز به پل بود . از طرف قرارگاه مهندسی جنگ اعلام شده بود بیایید پل بزنید . به همین راحتی!
حالا این پل چطور قرار بود روی آبی زده شود که در طول روز 4 بار جزرومد داشت و هر بار سطح آب آن بیش از 3 متر بالا و پایین می آمد؟ چطور آواکس های دشمن باید آن را نمی دیدند؟ چطور نیروهای عراقی و آمریکایی و عربستانی که در جزیره ی بوبیان مستقر بودند باید چشم هایشان بسته می شد؟ خدا می داند.... این ها همه سوال بود. سوالهای مهمی هم بود اما پل "باید" زده می شد.....
پلی که شناور نبود! 1200 متر طول ، 12 متر عرض و بیش 15 متر ارتفاع آن هم درست از کف دهانه ی خلیج فارس!
اینجایش را با اندوهی خاص تعریف می کردند: " بی ادعا آزمایش کردند ، بی نام ماندند و انجام دادند کاری را که در دنیا بی نظیر بود."
- : عراق آبادان را دور زده بود ، سمت رودخانه اروند دوطرف اروند دستشان بود. اگر می توانستند پلی بزنند حتما این کار را می کردند و آن وقت سقوط آبادان حتمی بود . اما نمی توانستند همچین پلی بزنند...
ما این کار را کردیم. در بدترین نقطه و با کمترین امکانات پل زده شد. پل بعثت را پل دانه تسبیحی هم می گویند، چون از لوله های زیادی که مانند دانه های تسبیح منظم کنار هم چیده و بسته شده اند ساخته شده بود.هر روز بیش از 100 لوله را در کف آب می خواباندیم . آن هم لوله ی 56 اینچ به طول 1.72 متر و وزن 7 تن با ضخامت 17 میل! . این لوله ها کاملا در یک راستا کار گذاشته می شد . در ارتفاع بالا به خاطر تراز کردن سطح لوله ها از لوله های با اقطار کمتر استفاده شد. و در آخر هم روی آنها 70 تا 80 سانتی متر آسفالت ریخته شد. آن هم تنها در مدت دو ماه!!
حتی وقتی اولین ردیف لوله ها را هم زدیم، باز هم بعضی از مسئولین باورشان نمی شد که بتوانیم این کار را به اتمام برسانیم... عراق ابتدا فکر می کرد این هم یک پل شناور است و تنها از دو طرف محکم شده بنابر این چند بار طرفین پل را بمباران کرد اما دید تنها چند لوله صدمه دید و پل همچنان پابرجاست....
باید روی لوله ها گوشواره زده می شد تا بتوان به هم متصل شان کرد. این گوشواره ها ساخته شد و هلالی به قطر لوله روی گوشواره زده شد تا به لوله وصل شود. 500 شاخه لوله در لوله سازی اهواز درست کردیم . گوشواره ها به آنها جوش شد. 10000 ورق 30 میلی ، 40000 ورق 17 میلی ، 10000 پین 60 میلی با طول 15 سانت و ....
با 450 نیرو در اهواز کارهای جوشکاری جابه جایی لوله ها و کارهای جانبی پل انجام می شدند . روی لوه های 56 اینچ رینگ میل گرد 10 جوش می دادیم. بعد برزنت به صورت کلاه می گذاشتیم رویش و درب لوله ها را می گرفتیم، با همین تسمه ها که کارتون ها را می بندند! اما باز می شد. هر طرف لوله 2 رینگ یکی با فاصله 5 سانت از بالای لوله و بعدی 7 سانتی متر جلوتر روی آنها جوش شد بعد 2 یا 3 تسمه می زدیم تا باز نشوند....لوله ها را شناور و سپس غرق می کردیم که همین هم مهندسی خاصی لازم داشت. برای ساخت پل آزمایشات مختلفی انجام شد. 2 تا لوله را بردیم به هم وصل کنیم – هر لوله به وزن 7 تن- که غرق شدند. چنان موجی در آب ایجاد کردند که باورمان نمی شد. بنابراین از آن پس ابتدا در آکواریوم ستاد کربلا آزمایش کردیم و سپس در مقیاس واقعی در نهری که به اروند می ریزد و بعد دوباره به اروند آمدیم....
کاش بودید و هیجانشان را می دیدید وقتی که می گفتند: "قلم نمی تواند گویای آن زمان باشد. عظمت این تصمیم گیری چیزی نبود جز لطف خدا که در ذهن جوانان گذاشته بود. همانطور که الان جوانان کارهایی انجام می دهند که دول غربی را انگشت به دهان می گذارند. جوانان ما بهترین ابداعات و اختراعات را دارند. غربی ها اصلا مشکلشان مسئله ی هسته ای ایران نیست بلکه مشکل، مغز متفکر ایرانی ست.... امام فرمودند: اگر بخواهیم می توانیم....خواستیم و توانستیم. من در شغل الانم هم همین اعتقاد را دارم که هیچ کار فردایمان نباید مثل امروزمان باشد حتی اگر می خواهیم یک میز کوچک بسازیم...."
و داغ دلشان تازه می شود وقتی از علت برچیده شدن پلی با آن عظمت می پرسم... :وقتی به من زنگ زدند و گفتند بیا برای جمع کردن پل من گفتم سرم برود این کار را نمی کنم. اصلا نمی توانم!... گفتند مزاحم تردد کشتی هاست . قبول ولی لااقل می توانستند از آن کار عظیم به قدر یک اسکله باقی بگذارند...
گفتم حالا چرا دوباره بازسازی اش نمی کنند به عنوان یک نماد از دفاع مقدس؟ گفت: ما که دیگر دل این کار را نداریم . دیگر وظیفه آدمهای دیگر و ارگان های دیگر است و بیایند و اگر می خواهند نماد های دفاع مقدس را بازسازی و حفظ کنند. اندوهگین بودند از غربت فرزندان ایثار گران.... و چقدر دلم سوخت از بعضی ها که جنگ را دستی دستی به موزه ها می سپارند و مردان جنگ را با این بغض ها رها می کنند.....
ابداع کننده پل را خواستیم، از شهید پور شریف برایمان گفت. مردی که اینگونه توصیفشان کرد:" مرد خالص خدا " .روحشان شاد.
ان شاءالله که در راه حفظ و دفاع از انقلاب و آرمان هایش، شرمنده ی این مردان مرد نباشیم....