تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۳۹۲ - ۲۳:۴۲
کد خبر: ۴۴۶۱۶
تعداد نظرات: ۱ نظر
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره

همه مقصریم!

حبيب اله بهرامي
بحث کشته شدن 12 نفر از زنان و کودکان روستایی و عشایر بختیاری در حادثه گدار شهپیر سد کارون 3 در شهرستان ایذه این روزها نه تنها در اين شهرستان که در استان و نیز در کل کشور بر سر زبان ها است.

شهرستان "زرخیز" یی که تنها "خیز" آن نصیب مردم شده و "زر" آن به دیگر استان ها رفته است.
مردمی که از کم ترین امکانات رفاهی برخوردار نیستند و در بسیاری از روستاهای شان از داشتن جاده ی دسترسی به شهر برای تامین مایحتاج خود در سختي و رنج اند.
مردمی که با ساخت سد کارون سه و آبگیری آن، به جای بهره بردن از مزایا و نعمت هایش، خانه و کاشانه و زمین های شان زیر آب رفت و آواره و حاشیه نشین شهرها و مناطق دیگراستان شدند!
 این در حالی است که شهرستان های ایذه، دهدز و باغملک دارای منابع طبیعی خدادادی و نیز بکر و دست نخورده ای است که می شود با همت مسوولان دلسوز و مشارکت مردم و تلاش سرمایه گذاران، جاذبه های تفریحی بسیاری برای گردشگران ایرانی و خارجی به ویژه با استفاده از دریاچه ی سد ایجاد کرد و ضمن رونق بازار، آفتاب گرمی بخش رفاه وآرامش را بر دل و جان آنان تاباند.
دریاچه ای که می بایست به تسخیر نگاه و دل دریایی مردم در می آمد و برای شان رفاه، تفریح، شادی و عشق به ارمغان می آورد نه این که امروزه بلای جان شان شود!
در طول انقلاب اسلامی، استان ها، شهرها، بخش ها و روستاهای بسیاری حتا در دورترین نقاط کشور رنگ عمران و آبادانی و توسعه ی همه جانبه به خود گرفتند و مردم شان از رفاه نسبی برخوردار شدند اما مردم استان خوزستان- که روی اقیانوسی از منابع طبیعی نفت و گاز و سد و نیروگاه و آب شرب قرار دارند- از مواهب داشته ها و زر شهرها و استان شان برخوردار نشدند و کسی هم پیگیر مشکل های آنان نشد و یقه ی خود را هم نزد دولتمردان پاره نکرد...
دولت هایی که در انجام کار عمرانی در شهرهایی مانند ایذه نه به آبادانی فکر می کردند نه به منافع مردم محل و نه برای آواره و دربه در شدن شهروندان، روستاییان و عشایر و از دست دادن کار و زندگی شان، چاره ی عاجلی اندیشيدند!
مصداق این سخن ما همین حادثه گدار شهپیر سد کارون 3 در شهرستان ایذه است که به کشته شدن 12 زن و کودک و نوجوان منجر شد. روستاییانی که بر اثر واژگون شدن مینی بوس در دریاچه ی پشت سد صدای مظلومانه شان را مسوولی نشنید.
مسوولاني که همواره خود را نوکر و خدمتگزار مردم می دانند اما سال تا سال چهره های تکیده و زرد روستاییان و عشایر را نمی بینند و پای درد دل شان نمی نشینند...
برخی روستاییان هم که مانند انسان های عصر حجر در غار زندگی می کردند و مسوولان خدمتگزارمان هم که گویا از وجود آن ها بی اطلاع بودند؛ در غیر این صورت با دادن چند شعار و وعده های دلگرم کننده، غارهای شان را یا به مسکن مهر پیوند می زدند و به رنگ زندگی امروزی در می آوردند یا مانند کشاورزانی که زمین های شان زیر آب رفت و به ناچار بار سفر بستند و به ناکجا آبادها رفتند، حتمن پس از رانده شدن از غارها، فکری برای سر پناه آنان و زن و بچه های شان می کردند!!   
به راستی! چرا تا پیش از این اتفاق، کسی از مسوولان شهرستان و استان و نیز اهالی رسانه های همگانی، صدای مردم محروم روستاها و عشایر مظلوم ایذه را نشنیدند و از فقر و محرومیت و نیز بی خیالی مسوولان ذی ربط در ساخت جاده برای رفت و آمد روستاییان و عشایر حرف و حدیثی نگفتند و چیزی قلمی نکردند؟!   
نگارنده با بیش از 30 سال سابقه ی کار در مطبوعات استان و کشور تا کنون مطلبی از سوی خبرنگاران در رسانه های همگانی درباره ی مشکل حمل و نقل مردم شهرستان ایذه به ویژه اهالی روستای میراحمد غریبی ها و دیگر روستاها- که به وسیله ی بارج طی طریق کرده اند- ندیدم و نشنیدم!
از سوی دیگر، چرا مسوولان استانی و کشوری تا کنون درباره ی مشکل حمل و نقل و جابه جایی مردم محروم شهرستان ایذه و اهالی روستاها و نیز ساخت جاده و پل  بر روی دریاچه- آن هم بعد از گذشت ده سال که هنوز اقدامی انجام نشده - انتقادی نکرده اند؟! آنان كه همواره دم از خدمتگزاري به مردم مي زنند چرا دم فرو بسته بودند و اين موارد را نديدند، اما هنوز هم دم شان گرم است؟!
گویا برخی از مردم و مسوولان ما عادت کرده اند که تا حادثه ای اتفاق نیفتد، از خواب غفلت بیدار نمی شوند و به تکاپو نمی افتند و کلن یادشان می رود که بسیاری از همشهریان و هموطنان شان از کم ترین امکانات برخوردار نیستند و به جای زندگی، دارند عمر و روزگار خود را تلف می کنند!
جالب تر این که همیشه عادت داریم علاج واقعه را بعد از وقوع بکنیم!! چرا که تا پیش از واقعه ی غرق شدن 12 نفر در دریاچه ی سد کارون سه، کسی از  نداشتن جاده و پل، آسایش، امنیت و کار و زمین های کشاورزی حرفی نزده بود. کسی نگفته بود: "کشاورزان ما مصرف کننده شده اند چون زمین های خود را از دست دادند و سد کارون ۳ آن ها را از چرخه تولید و اشتغال بیرون و آواره شهر کرده است تا مصرف گرا شوند!" شاید هم گفته بودند اما صدای شان به گوش ما نرسیده بود یا این که پنبه های فرو رفته در گوش های مان اجازه شنیدن مسایل و مشکل های مردم را به ما نمی داد. چرا که گوش های مان پر است از این گونه مشکل ها و نبودها و کمبودها و ...
کسی نگفته بود: "سد کارون ۳ جز بدبختی و بیکاری چیزی برای شهر و روستاییان بختیاری نداشت است."
شاید هم تا طفلی نگرید لبنی نخواهد نوشید!
طفل هایی که امروزه بزرگ شده اند و از دولت های گذشته تنها صدای آواز دهل مسوولان، سرداران و خدمتگزاران به ظاهر اصلاح طلب و سازندگی و عدالت محور و مهرورز را شنیده اند. مردمانی که حتا به امان خدا هم رها نشده اند و اشک های مظلومیت شان تنها چهره های شان را شستشو می دهد و دل های شان را آرام می کند...
به راستی! مظلومان و دردمندان شهرهایی مانند ایذه تا کی باید تاوان بی خیالی ها و بی توجهی هاي مسوولان به ظاهر خدمتگزار را بدهند؟!
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۱
اکبر
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۸:۵۳ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۰
0
0
شما که می گویید 30 سال فعالیت مطبوعات نتونستید خود شما در این باره چیزی بنویسید؟ اگر 30 سال فعالیت دارید حتما ارتباطات قوی باید داشته باشید و می توانستید از همکارانتان بخواهید که در این خصوص گزارش بنویسند نه اینکه خود را نماینده اهالی مطبوعات بدانید و به نقد آنها بپردازید.
:
:
:
آخرین اخبار