مساله فرهنگ باتمام ابعاد وگستره پهناور فلسفی و معنایی اش خصوصا در سرزمین ما که متشکل ازپیشینه تمدن پارسی و فرهنگ عمیق اسلامی است متاسفانه همچنان در بند سیاستهای دولتی است. دراین روزها همه در انتظارند تا دست جدیدی از آستین دولت جدید برآید و کاری بکند. جالب است که همگان می دانند امر فرهنگ درجامعه و توسعه مبانی ان با دستورالعمل و مصوبه موثر نمی افتد.
آنچه که تجربه نشانگران بوده این واقعیت است که هرزمان توسعه فرهنگی رویکرد دولتی یافت اثر معکوس هویدا گشت.
عرصه دفاع مقدس وسالهای جنگ مثال مناسبی است از یک فرهنگ اجتماعی شکوهمند در نهاد ملت و برامده ازشور فرهنگ جهادی و این امر با بخشنامه وزرا و نمایندگان فقط میسور نبود و اگر چنین بود قطعا چنین صحنه های شگفت آوری درقلب تاریخ ما آفریده نمی شد. تاسف آنجاست که بجای عبرت ازچنین تجربه گرانسنگی ما راه راگم کرده و مدیران فرهنگی ما بسوی بخشنامه ای نمودن عرصه فرهنگ تاختند مثلا آن هنگام که می بایست حجاب وعفاف رادرمیان نسل پس ازجنگ تحمیلی تبیین ونهادینه کنند گروهی درپی صدوربخشنامه مد و لباس قانونی رفتند و عاقبتش بر اهل نظر روشن است.
امروزمجددا فرصتی پدید آمده بیایید بهره گیریم و این دم پیشامد را غنیمت جوییم و بجای انتظارات ریز و درشت ازمتولیان آینده فرهنگی دولت آنها راهشیارکنیم که شمات ولیت فرهنگ ملی واسلامی جامعه را به اهلش بسپارید اما دولت این اهالی خانه فرهنگ راحمایت کند شما امکانات وموانع رابرطرف کنید مسیرفرهنگی هموار می گردد.
اکنون فرصت بدست امده رادرک کنیم نه اینکه منتظرگزینه دولت بمانیم تاچه کسی آید وچه بکند؟
بایددرمدیریت فرهنگی طرحی نو بیندازیم.