در فیلم برف روی کاجها سرسپردگی فیلمساز به تفکر فمینیسم باعث سقوط و تنزل فیلم گشته، دست وی را از همان ابتدا برای مخاطب رو کرده است. این نقص در فیلمسازی تهمینه میلانی نیز در حد وافر دیده میشود و مخاطب از همان ابتدا میفهمد که نظر کارگردان با کدام شخصیت است و با کدام شخصیت دیگر دشمنی میورزد. در مثنوی مولوی در خصوص پیشداوری و غرضمندی اینچنین آمده است: چون غرض آمد هنر پوشیده شد/ صد حجاب از دل به سوی دیده شد.
برف روی کاجها نخستین ساخته پیمان معادی، یکی از نزاعانگیزترین فیلمهای
جشنوارۀ سیام فجر بود، فیلمی که با یک سال تأخیر از چهارشنبه 4 اردیبهشت
به نمایش درآمد. حوزه هنری طبق اعلام قبلی، این فیلم را در سینماهای خود
اکران نکرده است. فروش برف روی کاجها پس از پنجاه روز نمایش در سینماهای
کشور، از مرز یک میلیارد تومان گذشت.
برف
روی کاجها نخستین فیلم سینمایی پیمان معادی در زمستان 1389 فیلمبرداری شد
و در بهمن 1390 در سیامین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. این فیلم،
موضوع خیانت مردان در زندگی زناشویی را دستمایه خود قرار داده است. مهناز
افشار در این فیلم یک معلم پیانو است که به ناگاه متوجه میشود شوهرش با
یکی از شاگردانش به خارجه رفته است. برف روی کاجها یکی از شش فیلمی است که
حوزه هنری در شهریور 1391 به دلیل موضوعات غیراخلاقیشان با اکران آنها در
سینماهای زیرمجموعه خود مخالفت کرده بود.
***خلاصه داستانرؤیا
(مهناز افشار) و علی (حسین پاکدل) که دندانپزشک است یک زندگی معمولی
دارند. رؤیا در خانه پیانو تعلیم میدهد. او یک شاگرد بیست ساله به نام
نسیم (آناهیتا افشار) دارد که ناگاه ناپدید میشود. رؤیا شماره پرهام
(زانیار خسروی) دوست نسیم را مییابد و از وی میشنود که نسیم مدتی است
رابطه خود را با او بر هم زده و با شوهر شما ارتباط دارد. علی در این اوقات
برای یک سفر کاری به خارجه رفته و رؤیا با پیگیری مطلع میشود که نسیم نیز
با او همراه است. او دکتر بهروز (حسن معجونی) دوست شوهرش را ملامت میکند
که چرا خانهاش را در اختیار آنها قرار میداده است. بهروز شوهر سابق مریم
(ویشکا آسایش) است که از دوستان نزدیک رؤیا به حساب میآید. مریم اعتراف
میکند که از ماجرا خبر داشته ولی نتوانسته او را مطلع کند. علی از خارجه
زنگ میزند، پیغام میگذارد و عذرخواهی میکند.
رؤیا در میانه این حوادث
با پسر جوانی در همسایگیشان به نام نریمان (صابر ابر) آشنا میشود و با
او به تماشای یک کنسرت میرود. علی به خانه بازمیگردد و عذرخواهی میکند.
رؤیا نیز ماجرای عشق جدید خود را برای علی بازمیگوید.
***مختصری درباره کارگردان و تهیهکنندهپیمان
معادی، فرزند دکتر حسن معادی (وفات: اردیبهشت 1391) یکی از وکلای دادگستری
است. او در تیر 1349 وقتی که والدینش در نیویورک اقامت داشتند متولد شد و
پنج سال بعد به همراه خانوادهاش به ایران بازگشت. معادی در رشته متالوژی
در دانشگاه آزاد (شعبه کرج) تحصیل کرد و پنج فیلمنامه برای سینما نوشت که
اغلب به فیلمهای پرفروشی تبدیل شدند: آواز قو (1379)، عطش (1381)، کما
(1382)، کافه ستاره (1384) و شام عروسی (1385). تهیهکننده سه فیلم نخست،
محمدحسین فرحبخش بوده است، لکن کافه ستاره در «هدایت فیلم» تولید شد.
فیلمنامه کافه ستاره اقتباسگونهای است از رمان کوچه مَدَق نوشته نجیب
محفوظ، کتابی که در سال 1378 توسط محمدرضا مرعشیپور به فارسی ترجمه شده
بود.
معادی
در سال 1386 در جلسه نمایش فیلم کوتاهی که ساخته بود با اصغر فرهادی آشنا
شد. سپس توسط او برای بازی در فیلم درباره الی (1387) دعوت شد. موفقیت این
فیلم ادامه همکاری این دو را سبب گشت. معادی با قبول نقش اصلی در فیلم
جدایی نادر از سیمین (1389) موفق به کسب جایزه خرس نقرهای از جشنواره
برلین (2011) شد.
طبق اطلاعات موجود در سایت IMDb پیمان معادی اخیراً در
دو اثر خارجی بازی کرده که هنوز پخش نشدهاند. نخست در سریال عدالت کیفری
(2013) محصول امریکا و سپس در فیلم آخرین شوالیهها (2013) در نقش
امپراطور ژاپن که در آن با مورگان فریمن، کلیوْ اُوِن و شهره آغداشلو
همبازی بوده است. معادی به تازگی بازی در فیلم ملبورن نخستین ساخته نیما
جاویدی را به اتمام رسانده است.
سید جمال ساداتیان تهیه کننده این فیلم،
متولد 1335 در تهران است. او در سال 1378 با تأسیس مؤسسه «بشرا فیلم» تهیه
کنندگی را با فیلم به من نگاه کن (شهرام اسدی) آغاز کرد و تاکنون هشت فیلم
سینمایی تولید نموده که مشهورترینشان اینها هستند: به رنگ ارغوان (1382)،
چهارشنبه سوری (1384)، دایره زنگی (1386)، شبانهروز (1387)، هفت دقیقه تا
پاییز (1388)، انتهای خیابان هشتم (1389).
***نقد و نظردر
سکانس افتتاحیه، علی و رؤیا را در یکی از فروشگاههای هایپر استار
میبینیم (که از فرط شلوغی، صدای بازیگران به درستی شنیده نمیشود). علی
(حسین پاکدل) زنی از آشنایان را با مردی غریبه میبیند و به رؤیا (مهناز
افشار) میگوید به آنها نگاه نکن شاید نخواهند ما را ببینند. لحظاتی بعد،
آن زن جلو میآید و برادرش را که در خارجه بوده به این دو معرفی میکند.
گفتوگوها ادامه دارد و تیتراژ شروع میشود. با این سکانس، کارگردان به
خوبی به موضوع فیلم خود اشاره کرده است.
اما متأسفانه برف روی کاجها یک
فیلم فمینیستی است که خود را فقط به دفاع از حقوق زنان متعهد میداند.
جناب فیلمساز به گمان خود، کلید یکی از مشکلات زنان را که خیانت مردان در
ازدواج است را یافته و برای زنان نسخه پیچیده است. فیلم به ایشان اینطور
توصیه میکند که در پاسخ شوهر خائن باید به او خیانت کرد. اما راه حل
فیلمساز واضحاً غیراخلاقی است. زیرا خیانت اگر بد است تفاوتی نمیکند که
بدوی باشد یا ثانوی. حافظ علیه الرحمه میفرماید:
عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است/ کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم
الف. خیانت مرد و زن، یکسان نیست
آیا
خطای همسر باید مجوزی باشد تا طرف دیگر نیز همان خطا را مرتکب شود؟!
صهیونیستها فلسطینیها را میکشند و در جواب منتقدان، به مظلومیت خودشان
در واقعه هولوکاست استناد میکنند. واضح است که چنین استدلالی پذیرفته
نیست، زیرا که ظلم دیگران مجوزی برای ظلم کردن ما نخواهد شد. در شرع مقدس
بجز در مبحث قصاص نفس و عضو، فقط در پاسخ متکبر است که میتوان مقابله به
مثل کرد. لذا چنانچه کسی به شما ناسزا گفت یا به اموال شما آسیب رساند
رفتار او مجوزی نخواهد شد تا شما نیز به وی دشنام دهید یا اموالش را تضییع
کنید.
در خصوص دو شریک زندگی نیز واضحاً نباید اینگونه
باشد چون در این صورت خطاها تشدید میشود و راه جبران و بازگشت مسدود خواهد
شد. لذا آنچه که در انتهای فیلم نشان داده میشود غیرواقعی و غیرمنطقی
است. زیرا خیانت مرد و زن معادل یکدیگر نیستند. به عبارت دیگر، خیانت زن
شوهردار به هیچ عنوان نمیتواند مشروع و قانونی شود، در حالیکه چیزی را که
فیلم «خیانت شوهر» مینامد، عملاً میتواند قانونی و شرعی باشد. زیرا تعدّد
زوجات در ادیان اسلام و یهود، شرعی و قانونی است (در انتهای مقال به این
مبحث پرداختهایم).
یکی دو دیالوگ در فیلم هست که از طلاق غیابی
رؤیا خبر میدهد ولی از اظهارات تهیه کننده و قرائن دیگر پیدا است که این
از موارد اصلاحیِ فیلم است و در فیلمنامۀ اولیه وجود نداشته. جناب فیلمساز
همچون فمینیستها درباره تفاوتهای فیزیولوژیک مرد و زن، تغافل کرده حقوق
مساوی آنها را پیشفرض گرفته است و عملاً درباره آن سخن نمیگوید. حال اگر
کسی این فرض را قبول نداشته باشد ارتباط خود را با فیلم از دست خواهد داد.
آخرین
جملات فیلم، سخنان رؤیا به علی است در وقتی که او را شرمنده در خانه
میبیند: «من دیشب با یک آقایی آشنا شدم و دیشب با هم رفتیم کنسرت. وقتی
آمد دنبالم، یک حس عجیبی داشتم که خیلی وقت بود نداشتم». فیلم در همینجا
تمام میشود و ما پاسخ علی را نمیشنویم. ظاهراً فیلمساز میخواهد به
شرمندگی علی استدلال کند و بگوید: چشمت کور! جزای خائن همین است! در حالیکه
اگر علی از حقوق قانونی خویش مطلع میبود میتوانست از خود دفاع کند و
رفتار رؤیا را نکوهش نماید و این البته آغاز یک ماجرای جدید است. اما جناب
معادی که فیلمنامه را نیز نوشته در خصوص این حقوق جاهل بوده است، یا اصلاً
تغافل کرده است.
ب. عدم سنخیت در ازدواجایراد
دیگر فیلم، در ناهمگونی این زوج است. علی (حسین پاکدل) با ریش و موی
کاملاً سفید، شصت تا هفتاد ساله مینماید و بایست از رؤیا (مهناز افشار)
حدود سی سال بزرگتر باشد. فیلم برای این ازدواج نامتجانس توضیحی نمیدهد،
گوئیا چنین سؤالی اصلاً نباید به ذهن مخاطب خطور کند.
جالب اینکه علی
برای ازدواج دومش، دختری هجده تا بیست ساله (آناهیتا افشار) را برمیگزیند.
این ازدواج نیز اغراقشده است و کارگردان به این ترتیب میخواسته بر
هوسرانی این مرد تأکید کرده باشد. اما آیا مخاطب نباید بپرسد که این دو زن
چرا باید از علی تمکین کنند و همسرانِ پیدا و پنهان او شوند؟
سه مطلب در
این خصوص قابل ذکر است. آخرین دیالوگ فیلم که از زبان رؤیا بیان میشود
حاکی از آن است که رؤیا و علی سابقاً روابط عاطفی خوبی داشتهاند، که فیلم
اصلاً به آن نپرداخته است. ثانیاً، یکی از مطالبات فمینیستها جلوگیری از
ازدواج اجباری دختران در سنین پایین و دفاع از همسن بودن زوجین است. برای
نمونه میتوان به سخنان شخصیت زیبا (لادن مستوفی) در فیلم تسویه حساب/
تهمینه میلانی (1388) اشاره کرد که در یکی از دیالوگهایش علت دشمنی با جنس
مرد را ازدواج در سن پایین عنوان میکند (از قضا، خانم مهناز افشار در
«تسویه حساب» نیز به طور غیراتفاقی بازی کرده است). جناب معادی در فیلم برف
از جناح فمینیستها سخن میگوید. پس چگونه است که سنخیت در ازدواج برای او
مهم نیست؟ ثالثاً که نریمان (صابر ابر) که رؤیا با او دوست میشود و با وی
به کنسرت میرود نیز در حدود ده سال از رؤیا کوچکتر مینماید.
سنخیت در ازدواج نهتنها یک مسئله عقلی و عرفی، بلکه جزو قوانین تکوینی خداوند است که در قرآن بر آن تأکید شده است:
﴿الْخَبِيثاتُ
لِلْخَبِيثِينَ وَ الْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثاتِ وَ الطَّيِّباتُ
لِلطَّيِّبِينَ وَ الطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبات (نور/ 26). زنان ناپاك نصیب
مردان ناپاك میشوند و مردان ناپاك نیز بهره زنان ناپاك خواهند شد، زنان
پاك برای مردان پاك خواهند بود و مردان پاك نیز روزی زنان پاك میگردند﴾.
ما
به تجربه هم دیدهایم که یک مرد از زنان غیرهمجنس خود کراهت دارد؛ چه آنها
از او بهتر باشند یا بدتر. طبق این قاعده تکوینی، هر مردی به خواستگاری هر
زنی نخواهد رفت. لذا جناب فیلمساز یا تهیه کننده نمیتوانند مدعی شوند که
ما فیلم اجتماعی ساختهایم و به مسائل شرعی کاری نداریم. زیرا سنخیت در
ازدواج جزو مسائل تکوینی و قوانین جبری خداوند است، قوانینی که بشر طبعاً
از آنها تخطی نمیکند.
فیلمساز برای واقعیتر شدن ماجرا میتوانست قصه
را بالعکس کند و خانوادهای را نشان دهد که در آن، مرد از زنش جوانتر
باشد؛ مانند آنچه در فیلم شام آخر ساخته فریدون جیرانی نشان داده شد که
محمدرضا گلزار از کتایون ریاحی خواستگاری کرد. در این صورت، بهتر میشد
تصور کرد که این مرد جوان پس از مدتی از همسر مسن خود رویگردان شده و با یک
دختر جوان ازدواج کرده است.
ج. روابط حلال یا حرامبه
نظر فیلمساز، روابط قبل از ازدواج نسیم با پرهام ایرادی ندارد اما ازدواج
علی با نسیم مانع دارد. این موضوع منظر غربی جناب فیلمساز را نشان میدهد.
زیرا پرهام علیرغم آنکه شوهر نسیم نیست در اینجا مظلوم و صاحب حق دانسته
شده. در قانون مدنی در این خصوص اینچنین آمده است:
ماده 1034 ـ هر زني را كه خالي از موانع نكاح باشد ميتوان خواستگاري نمود.
ماده
1035 ـ وعده ازدواج ايجاد علقه زوجيت نميكند، اگرچه تمام يا قسمتي از
مهريه كه بين طرفين براي موقع ازدواج مقرر گرديده پرداخته شده باشد.
بنابراين هر يك از زن و مرد مادام كه عقد نكاح جاري نشده، میتواند از وصلت
امتناع كند و طرف ديگر نميتواند به هيچ وجه او را مجبور به ازدواج كرده و
يا از جهت صرف امتناع از وصلت، مطالبه خسارتي نمايد.
لذا باید گفت چیزی را که قانون خداوند و قانون مدنی جواز داده شما چه کسی هستید که منع کنید و خلاف آن را مجاز بدارید.
***محاسن فیلم1.
از فیلمبرداری خوب محمود کلاری نباید گذشت. فیلمبرداری آگاهانۀ سیاه و
سفید، حسّ خوبی به تماشاگر میدهد و این ابتکار خوبی برای این فیلم بوده
است.
2. استفاده از صدا در مکالمات تلفنی خیلی واقعنما و بدیع بود.
دوربین همچون یک ناظر نزدیک به واقع، مکالمات را دنبال میکرد و صداهای آن
طرف خط نیز با همان فاصله شنیده میشد، که اغلب مسموع و گاهی نیز مبهم
بودند.
3. سکانس افتتاحیه که در آن فیلمساز به موضوع فیلم خود اشاره
میکند خوب و بدیع بود، گرچه فیلمبرداری در فروشگاههای هایپر استار را به
دو دلیل نپسندیدم: اول به جهت تبلیغ کننده بودنش برای این فروشگاه خارجی، و
ثانیاً برای سروصدای آزار دهندهای که بر صدای بازیگران غلبه کرده است.
***ایرادها و نوقص1. تعهد آشکار فیلمساز به تفکر فمینیسم، فیلم را از موضع اعتدال خارج کرده، درام قصه را نیز به سطحی نازل افول داده است.
2. در ازدواجهای علی با رؤیا و نسیم، سنخیتی وجود ندارد. و البته در دوستی رؤیا با نریمان نیز تجانسی دیده نمیشود.
3.
ما از نظرگاه علی خبری نداریم و بجز چند جمله کوتاه از عذرخواهیهای
تلفنی و حضوری او، علت ازدواج مجدد و رفتارهایش را نمیفهمیم. انسانهایی
که مرتکب خطاهای فاحش میشوند بسیار اندکاند. لذا اینکه ما همیشه در جانب
رؤیا ایستاده باشیم و بخواهیم درباره علی قضاوت کنیم از نابخردی فیلمساز
است که مخاطبانش را نیز مانند خود، سادهلوح پنداشته است.
4. زمینه
فکری فیلم، مسیحیت رایج در غرب (تکهمسری) است. کارگردان اصولاً با شریعت
اسلام بیگانه است و مسائل مبتلابه زنان مسلمان را مطرح نمیکند.
***جدایی نادر از اصغربگذارید
از فیلم جدایی نادر از سیمین که اغلب شهرت معادی مدیون اوست، یادی بکنم.
اینجانب یکی از طرفداران فیلم جدایی نادر از سیمین هستم و دو نقد مبسوط در
دفاع از آن نوشتهام. به نظر بنده قوت فیلم جدایی نادر اولاً در اعتدال
فیلمساز در نشان دادن صحیح زن مدرن و سنتی و رفتارهای آنها است، خصوصاً
اینکه مشکلات خانواده نادر با خروج سیمین شکل میگیرد که میخواهد به دنبال
آرزوها-یش به خارجه برود. اما درست در میانه فیلم ترمه فاش میکند که
مادرش نمیخواسته به خارج برود. اعتدال فیلمساز در نشان دادن صحیح طرفهای
ماجرا و سعی در یافتن یکی از علل بحرانهای خانواده، فیلم جدایی نادر را
نمونه و مثال زدنی کرده است.
اما در فیلم برف روی کاجها سرسپردگی
فیلمساز به تفکر فمینیسم باعث سقوط و تنزل فیلم گشته و دست او را از همان
ابتدا برای مخاطب رو کرده است. این نقص در فیلمسازی تهمینه میلانی نیز در
حد وافر دیده میشود و مخاطب از همان ابتدا میداند و میفهمد که نظر
کارگردان با کدام شخصیت است و با چه شخصیت دیگری، دشمنی میورزد. در مثنوی
مولوی در خصوص پیشداوری و غرضمندی اینچنین آمده است: چون غرض آمد هنر
پوشیده شد/ صد حجاب از دل به سوی دیده شد.
***جواز تعدّد زوجاتبسیارند
کسانی که همچون متجددان از غربیشدن دفاع میکنند و نتیجتاً حرامهای خدا
را حلال میشمارند. اما عجیب اینجا است که کسانی نیز پیدا میشوند که برخی
حلالها مانند تعدد زوجات و مُتعه (عقد موقت) را حرام میکنند. این افراد
را مانند فمینیستها بنده در طبقۀ انبیاء کذبه قرار میدهم، کسانی که مردم
را به عقل و فکر ناقص خودشان دعوت میکنند.
تعدّد زوجات در دین اسلام و
یهود تشریع شده است و بسیاری از پیامبران خدا به این کار اقدام کردهاند،
که از مشهورترین آنها حضرات ابراهیم، یعقوب، داوود و پیامبر اکرم ــ علیهم
السلام ــ هستند. در دین اسلام جواز این مسئله در آیه سوم از سوره نساء
آمده است که به مردان اجازه میدهد تا چهار زن را به عقد خود درآورند لکن
مرد باید در نفقه آنها، عدالت را رعایت کند. محبت یکسان داشتن به همسران
عملاً غیرممکن است و خداوند این تکلیف را از دوش مردان برداشته است (نساء/
129). زیرا یکی از نیازهایی که موجب ازدواج مجدد مرد میشود عدم تمکین زن
در ازدواج است. لذا نمیتوان از چنین مردی توقع داشت که میان زن ناشزه و زن
مطیع به یکسان محبت کند.
مطابق آنچه که امام خمینی(ره) در کتاب
تحریر الوسیله مرقوم فرموده تعدّد زوجات از حقوق مسلّم مرد است و به کسی
دیگر واگذار نمیشود حتی اگر در ضمن عقد از سوی زوجه شرط شده باشد (تحریر
الوسیله، ترجمه علی اسلامی، ج 3، ص 539، مبحث نکاح، شرطهای مذکور در عقد
ازدواج).
قانون تکهمسری (monogamy) در مسیحیت امروزی عملاً ربطی به
حضرت عیسی(ع) ندارد. زیرا که آن حضرت خود را یکی از انبیاء بنیاسرائیل
مینامید (انجیل متی 15/ 24) که تورات موسی(ع) را قبول دارد و مطابق آن نیز
حکم میکند (متی 5/ 17 تا 20 ـ متی 8/ 4). ریشه این بدعتها به پولس
بازمیگردد که در باب هفتم از نامه خود به مسیحیان قرنتیه آنها را از
ازدواج منع میکرد و سفارش مینمود که «بعد از این آنانی که زن دارند مثل
بیزن باشند»! (1قرنتیان 7/ 29) همین تجویزهای غیر شرعی پولس است که کشیشان
کاتولیک را به نفی ازدواج کشانید.
جالب توجه این است که پولس در باب
نهم از همین نامه به ایرادهای برخی از همین مسیحیان ساکن در قرنتیه که او
را هر نوبت با زنی جدید میدیدند پاسخ داده و اینچنین نوشته است: «آیا
اختیار نداریم که خواهر دینی را به زنی گرفته همراه خود ببریم مثل سایر
رسولان [= حواریون]؟ ... چون ما روحانیها را برای شما کاشتیم آیا امر
بزرگی است که جسمانیهای شما را درو کنیم؟» (1قرنتیان 9/ 5 و 11). این
افراط و تفریطها نشانه دور افتادن از اعتدال و صراط مستقیم است.
لذا
باز هم خاطر نشان میکنیم که پشتوانه تفکر فیلمساز، مسیحیت رایج در دنیای
غرب است. او یا از مسائل اسلامی و شرعی خبر ندارد یا در این خصوص تجاهل
میکند. در هر دو صورت او نباید قبل از تحقیق و پژوهش کافی به ساخت این
فیلم اقدام میکرد.
***وقایع جشنواره سیام فیلم فجرفیلم
برف روی کاجها نامزد سه جایزه از بخش نگاه نو (فیلمهای اول) در جشنواره
فیلم فجر بود: بهترین فیلمنامه، بهترین کارگردانی، و بهترین بازیگر نقش اول
زن (مهناز افشار)، که فقط دیپلم افتخار همین مورد آخر را برد. این فیلم
همچنین در بخش سودای سیمرغ (مسابقه سینمای ایران) نامزد بهترین بازیگر نقش
دوم زن (ویشکا آسایش) بود. اما برف روی کاجها بر حسب آراء تماشاگران
توانست سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را نصیب تهیه کننده (ساداتیان)
کند که ایشان نیز فیالمجلس آن را به پیمان معادی اهداء کرد.
بیشترین
موضوع مشترک در جشنواره سیام فیلم فجر، مسئلۀ خیانت زناشویی بود. جناب
معادی در جلسه نقد و بررسی فیلمش این خبر را از یکی از منتقدان شنید، گفت:
«اگر من این مسئله را میدانستم باز هم این فیلم را میساختم، چون خبرهایی
از این دست در اطرافم زیاد میشنوم.»
به
نظر میرسد که مقصود جناب معادی به طبقه روشنفکران است. لهذا امید میرود
که مواعظ پیامبران این طبقه در آنها اثر کند. هرچند باید متذکر شد که این
مسائل در طبقۀ دیندار و مسلمان وجود ندارد.
جناب معادی در توضیح انتخاب
نام «برف روی کاجها» برای فیلمش، سخنانی به این مضمون گفت که باید برف را
از روی کاجها تکاند یعنی بارها را باید از روی دوش برداشت. ایشان در
ادامه توضیح داد که در بسیاری از اوقات شرم و حیا مانع است که انسان
کارهایی را که صلاح میبیند انجام دهد. لذا من میگویم که باید خود را
سبکبال کرد و به آن کارهای ممنوع دست یازید. مقصود ایشان رفتار رؤیا در این
فیلم است که قبل از جدایی از علی، دوستی با نریمان را آغاز کرده بود!
با
توجه به آنچه درباره محتوای مغشوش این فیلم مذکور آمد بار دیگر تأکید
میکنیم که نسخهای که فیلمساز برای علاج بیماریِ به اصطلاح «خیانت شوهر»
پیچیده درد این خانواده را عملاً دوا نخواهد کرد بلکه جدایی آنها را تشدید
خواهد نمود. درام ماجرا نیز شکل نگرفته است و کسانی که پیشفرض فمینیستی
نداشته باشند با فیلم ارتباط نخواهند گرفت. به این ترتیب بنده این فیلم را
که قصهاش به کلی مغشوش و معکوس است را مایلم سروته بخوانم: «کاج روی
برفها».