میترا شکری:حجتالاسلام «جعفر اردبیلی» صاحب این
موسسه و بنیانگذار طرح همسریابی در ایران است. اردبیلی حدود 10 سال قبل
زمانی که مشغول تدریس در دانشگاه تهران بود واسطه ازدواج دو جوان شد. در آن
زمان یکی از دانشجویان او خاطرخواه دانشجوی دیگری شده بود، بنابراین
حجتالاسلام اردبیلی ترتیب ملاقات این دو نفر را فراهم کرد و چند ماه بعد
آن دو با هم ازدواج کردند. اردبیلی بعد از مدتی تصمیم گرفت با همکاری همسرش
«موسسه بینالمللی فرهنگی امین خانواده» را پایهگذاری کند که اصلیترین
فعالیتش این است که جوانان را در یافتن همسر مناسب یاری کند. گفتوگوی ما
را با اردبیلی در خصوص تمام مسائل مربوط به موسسه همسریابی و وضعیت این
سایتها بخوانید.
شما چرا لباس روحانیت به تن ندارید؟
حدس میزدم که
اولین سوالتان این باشد. معمولا همه کسانی که به اینجا میآیند همین را
میپرسند. جوانها اینجا مراجعه میکنند برای مشاوره و من برای مشاوره لباس
روحانیت نمیپوشم.
چه شد که این طرح به ذهنتان رسید و دست به اجرایی کردن آن زدید؟
اولینبار
این فکر در دانشگاه تهران به ذهنم رسید و دلیل اصلیاش هم دانشجویانی
بودند که در همان دانشگاه درس میخواندند. بچههای پزشکی در آن دانشکده
خیلی درس میخواندند. دوره عمومی و تخصصی را که حساب کنید، میبینید که شخص
15 سال تمام را صرف درس خواندن کرده. این باعث میشد عدهای از آنها از
ازدواج جا بمانند. نه وقت ازدواج برایشان فراهم میشود، نه بخت آن. من آن
زمان مسئول فرهنگی دانشکده علوم پزشکی بودم که این احساس به من دست داد
دانشجویان میتوانند از بین خودشان زوج انتخاب کنند.
حالا خودشان وقت نداشتند، خانوادههایشان که وقت داشتند؟
دانشجویان
به دلیل حجب و حیایی که دارند خصوصا در آن برهه از زمان که جامعه بستهتر
بود، از انتخاب همسر سرباز میزدند و این کار را به خانوادهها میسپردند.
در حالی که انتخاب فیس تو فیس، بهترین انتخاب است. براساس این مسئله ما در
دانشگاه کانونی به نام کانون پیوند دانشجویی را تشکیل دادیم که افراد با
مراجعه به آن، میتوانستند همسر مورد علاقهشان را بیابند. آنجا کارمان فقط
ازدواج بود. ریاست دانشگاه هم بسیار کمک میکرد. مدتی طول کشید تا من کارم
را وسعت دادم. از دانشگاه بیرون آمدم و سال 79 استارت راهاندازی یک موسسه
را زدم.
چطور مجوزهای لازم را دریافت کردید؟
کار راحتی
نبود. نزدیک به 3 سال دنبال این بودیم تا نظر مساعد مسئولان را جلب کنیم.
بالاخره توانستیم این کار را انجام بدهیم و سال 82 موسسه ما افتتاح و به
شکل رسمی راهاندازی شد.
مجوز این موسسات را وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صادر میکند؟
هنوز
مجوزی برای این موسسات صادر نشده، اما برای دریافت آن طبق قانونی که به
تازگی اعلام کردهاند، ثبتنام کردهایم تا مجوزهای مختص سایت همسریابی را
دریافت کنیم. در خصوص مجوز باید بگویم مسائلی در اطراف ما وجود دارد که
برای آنها قانونی نوشته نشده. سایت همسریابی هم همین است. در قانونی
نیامده، برای همین الان برایش تمهیداتی در نظر گرفتهاند که خب ما هم تابع
آن هستیم. چون تا قبل از این چیزی به اسم سایت همسریابی نبوده، قطعا کسی هم
برای آن قانونی در نظر نگرفته بود.
چرا تا بهحال برای این کار مجوزی در نظر گرفته نشده؟
این
کار از خیلی سال قبل در کشور ما انجام شده، قبلا «خدیجه خانم» و «صدیقه
خانم» واسطه ازدواج بودند، الان منِ اردبیلی واسطه هستم. اگر الان یک نفر
بیاید به شما بگوید مثلا پسر اصغر آقا شما را میخواهد، ناراحت میشوید؟
کار ما هم همین است دیگر؛ فقط شیوهمان مدرن و امروزی است. درک نکردن این
نکته توسط بعضیها برای من بسیار عجیب است.
چرا مردم نسبت به این مسئله گارد دارند؟
خانوادهها
برایشان خیلی غریب است که یک زن بتواند دست به انتخاب بزند و شریک
زندگیاش را انتخاب کند، در حالیکه ما این امکان را فراهم کردهایم. مسئله
دیگر نگاهی است که مردم دیگر حتی بعضی از اقشار تحصیلکرده به مراجعان ما
دارند. مثلا فکر میکنند آدمهای سالخورده و بیسواد که قطعا دارای مشکلات
عدیدهای هستند به این سایتها مراجعه میکنند، در حالیکه اینگونه نیست.
هیچ آدم دارای مشکلی به شما مراجعه نمیکند؟
چرا،
قطعا در بین مراجعان انسانهایی وجود دارند که درگیر یکسری مشکلات هستند
اما خب این در همه جا اتفاق میافتد و مخصوص سایت ما نیست. ممکن است تعدادی
از این افراد سختگیر بوده یا به دلایلی از ازدواج جامانده باشند، اما
مشکل خاص دیگری ندارند.
سیستمی که شما در اینجا به کار میگیرید، چه سیستمی است؟
مراحلی
که مراجعان اینجا میگذرانند، برحسب ضریب خطاست که طی این سالها شاهد آن
بودهام. این سیستم را خودم ساختهام و با توجه به تجربیاتی که دارم به
نظرم عیب و نقصی ندارد.در موسسه ما در کنار هر چیزی مشاوره نقش اول را
دارد. در روند آشنایی، انتخاب، صحبت و هر اتفاق دیگری که بین مراجعان رخ
میدهد باید مشاوره صورت بگیرد.
شما در اینجا مشاور تخصصی هم دارید؟
بنده بهعنوان
مشاور عمومی، دکتر شیخالاسلام به عنوان روانپزشک و خانم دکتر حسینپور،
تیمی هستیم که در اینجا فعالیت میکنیم؛ در حالیکه هیچکدام از موسسههای
فعال دیگر قسمت مشاوره روانشناسی و جنسی ندارند.
یعنی این را برای خودتان یک نقطهقوت میدانید؟ چرا؟
بعد
از آشنایی زوجین، ما نمیگذاریم کار به عشق برسد و افراد منطق خود را از
دست بدهند. تمام ملاقاتهای آنها زیر نظر موسسه است و اگر زمانی متوجه شویم
که آنها قرارهای خارج از نظارت ما گذاشته یا تماسی رد و بدل کردهاند
قطعا از سیستم ما خارج خواهند شد. مثلث ما را شناخت و پسند، مشاوره و دست
آخر تحقیقات تشکیل میدهند. به نظر من این فرمول بسیار کارآمد است و این
تنها دلیلی است که ما در بین 2269 ازدواج ثبتشدهمان، تنها یک طلاق داشتیم
که آن هم مربوط به شخصی است که خارج از سیستم ما عمل کرده و از موسسه کنار
گذاشته شده بود.
چرا فکر میکنید سیستم شما بهتر از نوع سنتیاش جواب میدهد؟
چون
قبلا این مثلث فقط دو یا سه ضلع داشت. یا به این شکل بود که خانوادهها
زوج را برای هم انتخاب میکردند و مراسم برگزار میشد یا اینکه علاوه بر
خانواده اشخاص هم یکدیگر را میپسندیدند؛ اما در این بین مشاوره هیچ جایی
نداشت.
به نظر من گنجاندن مشاوره در این بخش توانسته طلاق را کاهش دهد.
طبق آماری که من دارم هر طلاق بیش از 70 میلیون برای دولت و مردم آب
میخورد. شما خرج جهیزیه، عروسی، خرید وسایل و تمامی اینها را در نظر بگیری
رقمی حدودا همینقدر میشود. من تا الان توانستهام به نوبه خودم 2268
مورد ازدواج بدون طلاق را ثبت کنم. به نظر شما کجای این کار غیرقانونی است؟
شما دارای یک موسسه دارای مجوز هستید. بحث جمعآوری سایتهای
همسریابی غیرقانونی دوباره داغ شده. شما موافق نیستید که این سایتها باید
جمعآوری شوند؟
من هم اعتقاد دارم که برخی از این سایتها
عملکرد درستی ندارند. خودم موسسهای را میشناسم که در ازای گرفتن 200 هزار
تومان 5 شماره تماس افرادی که قصد ازدواج دارند را به شخص میدهند و دیگر
کاری ندارند چه اتفاقی رخ میدهد. بحث من این است که دولت برای ما
اتحادیهای تشکیل دهد که آن اتحادیه روی ما نظارت کند و ما هم توسط اتحادیه
و رئیس آن ساماندهی شویم.
اینجا پول هم دریافت میکنید؟
بله. ما زمانی این کار را خیریه انجام میدادیم، اما الان با توجه به مسائلی که وجود دارد هزینهای برای ثبتنام در نظر گرفتهایم.
چه مسائلی؟
شخص زمانی که این موسسه رایگان کار میکرد، پیگیر مسائلش نبود. اما الان در ازای پولی که پرداخت کرده، خودش را مسئول پیگیری میداند.
بدترین و بهترین خاطرهای که در این سالها دارید، چه بوده؟
بدترین
خاطرهای که دارم به روزی برمیگردد که یک آقایی برای ملاقات با خانمی به
دفتر آمده بودند. با اینکه از قبل خانم را تایید کرده بودند، اما زمانی که
وارد موسسه شدند، با صدای بلند و بدون در نظر گرفتن روحیات آن خانم گفتند
من با ایشان ملاقات نمیکنم. آنقدر لحن ایشان زشت و دور از ذهن بود که
واقعا شوکه شدم. من هم از در آمدم و علاوه بر خارج کردن آن شخص از سیستم،
برخورد تندی از خودم نشان دادم. این بدترین خاطرهای بود که من از این
سالها دارم.
خاطره خوب هم به خانم و آقایی برمیگردد که قصد ازدواج با
هم را داشتند. خانم دانشجوی یکی از شهرستانها بود. من خودم به آن شهرستان
سفر کردم تا نظر مساعدشان را جلب کنم. آن دو اولین زوجی بودند که توسط
موسسه ما ازدواج کردند و الان منتظر به دنیا آمدن سومین فرزندشان هستند.