حسین، محسن و محمد سه برادر سه قلوی همسان هستند که هرسه دانشجوی
کارشناسی ارشد رشته شیمی آلی هستند و از پایاننامههای کارشناسی ارشد خود
با نمره 18 و با امتیاز بسیار خوب دفاع کردند.
محسن زکریازاده یکی از
سه قلوها که به همراه برادرش برای تسویه به دانشگاه مراجعه کرده بود با
حضور در دفتر روابط عمومی و اطلاع رسانی دانشگاه به سوالات ما پاسخ گفت، وی
گفت: از مهد کودک تا پایان کارشناسی ارشد هر سه با هم در یک کلاس و در یک
مدرسه درس خوانده و تقریباً معدلشان نیز با چند صدم با هم فاصله داشتند.
وی،
میگوید هر سه متولد سوم فروردین 1367 هستیم و تحصیلات ابتدایی را در
مدرسه نور سیدالشهدا، راهنمایی در مدرسه صف و دبیرستان را در ابوذر و پیش
دانشگاهی را در دبیرستان علوی به پایان رساندیم و در سال 1385 از دانشگاه
آزاد اسلامی تبریز در از کارشناسی شیمی قبول شده و پس از اتمام مقاطع
کارشناسی سال 1389 در رشته کارشناسی ارشد شیمی عالی دانشگاه آزاد اسلامی
واحد اهر قبول و به یاری خداوند متعال امروز داریم تسویه میکنیم.
وی
از خصایص مشابه خود با برادرانش میگوید: تقریباً هر سه خصوصیات مشابه
داریم، خیلی به یکدیگر علاقمندیم و حتی برخی وقتها خوابهایمان هم یکی
است.
محسن در پاسخ به اینکه در خانواده، کلاس و جایی دیگر چگونه شما
را از یکدیگر تشخیص میدهند، گفت: مادر، پدر و خانواده از تن صدا و
رفتارمان کاملاً ما را از یکدیگر تشخیص میدهند ولی در بیرون حتی اساتید و
دوستان نیز در تشخیصشان دچار اشتباه میشوند.
محسن در پاسخ به این
سئوال که آیا تا به حال یکی به جای دیگری امتحان داده و یا اینکه خودت را
به جای دیگر برادرانت جا بزنی و یا به جای آنها بروی امتحان بدهی، میگوید:
نه اصلاً چون تا به حال این کار را نکردیم و اکثر جاها با هم میرویم و
چون هر سه از مهد کودک تا دانشگاه باهم بودیم در امتحانات هم باهم بودیم و
هرسه باهم درس خوانده و امتحان دادیم.
وی در پاسخ به این سئوال که
آیا اساتید شما را اشتباه نمیگیرند، میگوید: چرا در دانشگاه اهر هرسه که
باهم اول سالتحصیلی در کلاس بودیم استاد حاضر و غایب میکرد اول نام من را
خواند حاضر گفتم دوم حسین نام برادرم را صدا کرد او حاضر گفت، اما استاد
نام برادرم محمد را صدا نکرد و روی نامش خط زد محمد دستشو بالا برد و گفت:
استاد منو صدا نکردید، استاد گفت: مگر دوبار شما را صدا نزدم اینجا سه بار
تکرار شده است. محمد گفت، نه استاد ما سه قلو هستیم که استاد با دیدن هر سه
ما تعجب کرد و معذرت خواهی کرد.
محمد نیز یکی دیگر از سه
قلوهاست که از خاطرات خود میگوید: در دانشکده فنی محسن طبقه همکف و حسین
در پلههای مابین طبقه هم کف و اول و من در طبقه دوم بودم دو نفر از
دانشجویان یک لحظه به من با تعجب نگاه کردند و گفتند: مگه شما در طبقه همکف
نبودید و بعد در پله و الان هم طبقه دوم هستی چطور اومدی؟ گفتم تعجب نکنید
ما سه قلو هستیم و آنهایی که دیدید برادران همسان من بودند.
محمد
زکریازاده به یکی از سفرهای خود که اخیراً برای آزمون دکتری به ترکیه رفته
بودند نیز اشاره میکند و میگوید: هنگام ورود به ترکیه از اداره گذرنامه
اعلام میکنند که یک نفر با سه گذرنامه به ترکیه وارد شده است که پلیس
دنبال ما بود، ما رفتیم امتحان دکتری را بدیم پلیس آمد ما را دستگیر کند
اما در بازجویی پی بردند که ما سه قلو هستیم و هر یک پاسپورت جداگانه داریم
و هر سه پاسپورت مال یک نفر نیست که عذرخواهی نموده و ما را آزاد کردند.
همچنین
در ترکیه رفته بودیم برای خرید از یک فروشگاه زنجیرهای مردم ما را
میدیدند خیلی تعجب میکردند میآمدند در کنار ما ایستاده و عکس
میانداختند. به هرجا که میرفتیم مسلمانان ترکیه با دیدن سه قلوهای همسان
ایرانی دعا میخواندند و آن را نشانه عنایت خداوند متعال میدانستند.
این
سه قلوها در پایان ضمن تشکر از مسئولین و دست اندرکاران دانشگاه آزاد
اسلامی واحد اهر به علت رشد و توسعه دانشگاه با امکانات و تجهیزات در حوزه
پژوهش و آزمایشگاهی در رشته شیمی اظهار امیدواری کرد که دکترای این رشته
نیز در این دانشگاه راهاندازی شود تا به جای عزیمت به دیار غربت در این
دانشگاه ادامه تحصیل در مقطع دکترا فراهم شود.
وی
از خصایص مشابه خود با برادرانش میگوید: تقریباً هر سه خصوصیات مشابه
داریم، خیلی به یکدیگر علاقمندیم و حتی برخی وقتها خوابهایمان هم یکی
است.
محسن در پاسخ به
اینکه در خانواده، کلاس و جایی دیگر چگونه شما را از یکدیگر تشخیص میدهند،
گفت: مادر، پدر و خانواده از تن صدا و رفتارمان کاملاً ما را از یکدیگر
تشخیص میدهند ولی در بیرون حتی اساتید و دوستان نیز در تشخیصشان دچار
اشتباه میشوند.
محسن
در پاسخ به این سئوال که آیا تا به حال یکی به جای دیگری امتحان داده و یا
اینکه خودت را به جای دیگر برادرانت جا بزنی و یا به جای آنها بروی امتحان
بدهی، میگوید: نه اصلاً چون تا به حال این کار را نکردیم و اکثر جاها با
هم میرویم و چون هر سه از مهد کودک تا دانشگاه باهم بودیم در امتحانات هم
باهم بودیم و هرسه باهم درس خوانده و امتحان دادیم.
وی
در پاسخ به این سئوال که آیا اساتید شما را اشتباه نمیگیرند، میگوید:
چرا در دانشگاه اهر هرسه که باهم اول سالتحصیلی در کلاس بودیم استاد حاضر و
غایب میکرد اول نام من را خواند حاضر گفتم دوم حسین نام برادرم را صدا
کرد او حاضر گفت، اما استاد نام برادرم محمد را صدا نکرد و روی نامش خط زد
محمد دستشو بالا برد و گفت: استاد منو صدا نکردید، استاد گفت: مگر دوبار
شما را صدا نزدم اینجا سه بار تکرار شده است. محمد گفت، نه استاد ما سه قلو
هستیم که استاد با دیدن هر سه ما تعجب کرد و معذرت خواهی کرد.