روزنامه زنجيرهاي بهار که با مديرمسئولي سعيد پورعزيزي ( از اعضاي دفتر
خاتمي در دوران رياستجمهوري) منتشر ميشد، در مصاحبه با آذر منصوري، به
نامه چندي پيش شوراي مشاوران خاتمي ميپردازد و با لحني اعتراضي به وي
ميگويد: «خروجياي از آن شورا نديدم جز بيانيه بيم ها و اميدها که اسفند91
منتشر شد و بخش دومش همين دو سه روز پيش؛ آن بيانيه هم حرف جديدي نداشت.
نوشتهايد مثلا حق آزادي بيان خوب است؛ احترام به قوميتها خوب است؛ اقتصاد
بايد آزاد باشد. خب همه اينها در دوران اصلاحات هم گفته ميشد. بيانيه
شوراي مشاوران اگر حرف تازهاي داشت حتماً در افکار عمومي از آن استقبال
ميشد که در ظاهر اين اتفاق نيفتاده است. البته شايد بيشتر به ترکيب
ناکارآمد شوراي مشاوران خاتمي و البته تعيين هدف آن شورا مربوط باشد. آن
بيانيه بيشتر يک نطق سياسي بود که چندان بازخوردي هم نداشت.»
منصوري
با تأييد اظهارات خبرنگار ميگويد: اگر بيانيه شوراي مشاوران آقاي خاتمي
بازخورد درخور توجهي نداشت شايد به دليل اين است که زمان انتشارش با
تعطيلات عيد مصادف شد و آن تعطيلات فرصت کافي در اختيار صاحبنظران براي
بحث و گفتوگو نگذاشت. (خب چرا مشاوران خاتمي قادر به تشخيص زمان درست
انتشار بيانيه نبودند؟( البته پيشبيني ميشد بعد از تعطيلات به نوعي به آن
پرداخته شود که اين اتفاق هم نيفتاد. اما آن بيانيه جاي گفتوگوي بسياري
دارد.
به نوشته کیهان، خبرنگار آنگاه درباره اظهارات آذر منصوري
(معاون سياسي حزب منحله مشارکت) که ميگويد هاشمي در کنار خاتمي به عنوان
گزينه اصلاحطلبان مطرح است، به کنايه ميگويد «اين هم از برکات جنبش است
که هاشمي به عنوان گزينه اصلاحطلبان مطرح ميشود؛ «عاليجناب» دوران
اصلاحات و «اميد » دوران موجود» و منصوري در واکنش اظهار ميکند: بله!
بسياري ميگويند راهبرد يا خاتمي و هاشمي يا شرکت نکردن در انتخابات
نقطهضعف جنبش اصلاحات است ولي به اعتقاد من اين رويکرد که باز هم ميگويم
متناسب با شرايط آينده قابل تغيير است نقطه ضعف جنبش اصلاحات نيست.
مشاور
خاتمي همچنين در پاسخ اين پرسش که «اصلاً اصلاحطلبان فکر کردهاند اگر
خاتمي نباشد چه ميکنند؟» ميگويد: خود آقاي خاتمي هم اين سؤال را در جلسه
شوراي مشاوران بارها مطرح ميکنند. آقاي خاتمي بارها در جمع مشاورانش گفته
فرض کنيد اصلاً من نباشم شما ميخواهيد چه کنيد. يا دور از جانش گفته آمديم
و من مردم. واقعيت موجود اين است که خلأ نبود آقاي خاتمي و وابستگي ويژه
اصلاحطلبان به آقاي خاتمي اصلا انکار شدني نيست.
او در عين حال
ميگويد: دو رويکرد از جانب اصلاحطلبان درصورت نامزد نشدن آقايان خاتمي و
هاشمي وجود دارد؛ يکي اين که اصلاحطلبان بگويند در انتخابات گزينهاي به
عنوان نامزد اصلاحات معرفي نميکنيم؛ رويکرد دوم اين است که از ميان افرادي
که با پرچم اصلاحطلبي در انتخابات ثبتنام کردهاند با يک سازو کاري به
اجماع برسيم و نامزدي را معرفي کنيم. ولي در اينباره هنوز در شوراي
مشاوران خاتمي جمعبندي نشده است. به عنوان يکي از مشاوران آقاي خاتمي
ميگويم نظر بيشتر مشاوران آقاي خاتمي اين است که چنانچه شرايط براي حضور
ايشان و هاشمي مهيا نبود اصلاحطلبان در انتخابات نامزدي معرفي نکنند.
وي
آنگاه فاش ميکند که مشاوران خاتمي به بهانه حمايت از نامزدي وي در
انتخابات درصدد ايجاد يک حزب [بازسازي حزب منحله مشارکت و امکان فعاليت
مجدد آن] هستند. منصوري گفته است: از ابتدا هم قرار نبود ما اصلاحطلبان به
اين شکل وارد انتخابات شويم. اصلاً عمده نگاه ما اين بود که يک تشکل
فراگير با محوريت آقاي خاتمي شکل بگيرد. حالا اگر شرايط بهگونهاي شد که
اصلاحطلبان بتوانند با نامزد حداکثري در انتخابات شرکتکنند و قدرت را در
دست بگيرند که خيلي عالي، ولي اگر نشد حتماً گامهايمان را به جلو
برميداريم و نيروها را سازماندهي ميکنيم.
او توضيح نداد درحالي که
حزب مشارکت به اعتبار نقشآفريني در فتنه و آشوب سالهاي 78 و 88 منحل شده
و برخي اعضاي آن به خاطر جرايم امنيتي در بازداشت بهسر ميبرند و ازسوي
ديگر خاتمي نيز به خاطر شراکت در آن خيانتهاي بزرگ در معرض رد صلاحيت قرار
دارد، چگونه ميتوان صورت مسئله را پاک کرد و يک حزب خلقالساعه ايجاد کرد
و به فضاي داخل نظام و انتخابات بازگشت؟!