مردی که به دلیل اختلاف با همسرش دختر ۸ ماهه خود را در وان خفه کرده بود به جنایت خود اعتراف کرد.

 

روز دهم دی سال گذشته از طریق درمانگاه پیامبر وقوع یک فقره فوت مشکوک به کلانتری140 باغ فیض اعلام شد.

با حضور مأموران کلانتری و بررسی‌های اولیه مشخص شد دختر بچه 8 ماهه‌ای به نام هلیا توسط پدرش به نام پیام متولد 1359 به درمانگاه منتقل شده و حسب اظهارات وی، به علت خفگی در وان حمام فوت کرده است.

با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع فوت مشکوک و به دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای ناحیه 27 تهران، پرونده جهت رسیدگی تخصصی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

پدر هلیا پس از حضور در اداره دهم، در اظهارات اولیه خود به کارآگاهان گفت: دخترم را جهت استحمام به حمام برده و در داخل وان گذاشتم؛ ناگهان دچار سرگیجه شده و بیهوش شدم.

این در حالی بود که هلیا همچنان در داخل وان مانده بود؛ زمانیکه به هوش آمدم، متوجه شدم که هلیا در داخل وان خفه شده که بلافاصله او را به درمانگاه منتقل کردم.

در ادامه رسیدگی به پرونده، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که هلیا نتیجه ازدواج دوباره پیام بوده و او از ازدواج اولش پسری 6 ساله به نام عرشیا دارد که پس از متارکه از همسر اولش، مسئولیت نگهداری از عرشیا نیز بر عهده وی قرار گرفته و هلیا نتیجه ازدواج مجدد وی است.

همچنین در تحقیقات تکمیلی و بر اساس نظریه پزشکی قانونی، هیچگونه سابقه و یا علائم بیماری منتج به بیهوشی در پیام ثابت نشد.

با مراجعه مادر هلیا به اداره دهم و طرح شکایت از همسرش پیام، در اظهارات خود به کارآگاهان عنوان کرد:  از چندی پیش با همسرم دچار اختلاف شدم تا اینکه در روز دهم دی سال گذشته و با شدت پیدا کردن اختلافات، تصمیم به متارکه گرفتم.

با توجه به دلایل بدست آمده، کارآگاهان با در نظر گرفتن این احتمال که هلیا قربانی اختلافات میان پدر و مادر خود شده، به بررسی فرضیه قتل عمد توسط پیام پرداختند.

با آغاز تحقیقات دوباره، پدر هلیا همچنان منکر هرگونه ارتکاب جنایت شده و اظهارات اولیه خود را تکرار می‌کرد اما سرانجام و با ارائه دلایل و مدارک از سوی کارآگاهان، به ناچار لب به اعتراف گشود و به ارتکاب جنایت اعتراف کرد.

همزمان با خارج شدن مادر هلیا از خانه، هلیا نیاز به استحمام داشت و به همین علت او را به حمام بردم؛ ابتدا وان پلاستیکی بچه را پر از آب کرده تا هلیا را شستشو دهم؛ در حالیکه به خاطر درگیری با همسرم بسیار عصبانی شده و هلیا نیز همچنان گریه می‌کرد، به یاد صحبت‌های مادر هلیا در خصوص بزرگ نکردن هلیا و همچنین مشکلات حاصل از  ازدواج اول خود افتادم و این در حالی بود که هلیا در داخل وان پلاستیکی دست و پا می زد؛ در یک لحظه دستم را روی سینه هلیا گذاشته و او را به زیر آب فشار دادم و پس از مدتی دست و پا زدن هلیا قطع شد.