ریحانه طباطبایی در روزنامه بهار نوشت:
در حالیکه رییسجمهوری اصلاحات و
رییسجمهوری سازندگی بارها تکرار کردهاند که هنوز تصمیمی برای حضور یا
عدم حضور در انتخابات نگرفتهاند، آتش توپخانه تندروها شروع به باریدن
کرده است.
حسین شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه کیهان، در سرمقاله
دیروز این روزنامه نوشت: «این روزها بعضی از کسانی که بهگونهای آشکار و
به گواهی صدها سند غیرقابل انکار در جریان فتنه88 نقش ستون پنجم مثلث
آمریکا، اسراییل و انگلیس را برعهده داشتهاند و «مفسد فیالارض» گویاترین
واژه برای نشاندادن وطنفروشی و خیانت آنان است، به ظاهر- تاکید میشود که
به ظاهر- برای نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری پیشروی خیز برداشتهاند و
با سازی که به وضوح از آن سوی مرزها کوک شده است، ترانه بازگشت به
مسئولیتهای کلیدی نظام را زمزمه میکنند.»
حسین شریعتمداری چون
همیشه از صدها سندی نوشته است که تاکنون منتشر نشده و کسی آنها را ندیده.
اسنادی که مشخص نیست در اختیار کدام نهاد و سازمان است و اگر واقعیت دارد
چرا براساس آن مسئولان قضایی تصمیم نمیگیرند و چرا اصلا این اسناد دست
نهادهای قضایی نیست؟ شریعتمداری در ادامه یادداشت خود با «ستون پنجم»
خواندن خاتمی بهعنوان کسی که در حال حاضر از او به عنوان نامزد انتخاباتی
مورد اجماع اصلاحطلبان یاد میشود، مینویسد: «... آیا سران و عوامل فتنه
آمریکایی-اسراییلی 88 میتوانند فقط یک نمونه- تاکید میشود فقط یک
نمونه- از اقدامات پلشت خویش را آدرس بدهند که با توصیه مستقیم مثلث
آمریکا، اسراییل و انگلیس انجام نشده باشد؟! آیا، ادعای تقلب در انتخابات،
با هدف مشخص حمله به جمهوریت نظام و به توصیه جرج سوروس صهیونیست مطرح
نشده بود؟! آیا شعار نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران! خواسته رژیم
صهیونیستی برای روز قدس نبود؟! و آیا شعار به نفع آمریکا در روز جهانی
مبارزه با استکبار، حذف قید اسلام از جمهوری اسلامی ایران، دریافت کمک مالی
از ملکعبدالله سعودی و چند کشور اروپایی، ائتلاف آشکار و اعلامشده با
منافقان و بهاییها و سلطنتطلبها و مارکسیستها و کومله و عبدالمالک
ریگی... و صدها جنایت دیگر از سوی سران و عوامل فتنه انجام نشده بود؟ و
آیا این همه، مصداق بارز خیانت و جنایت نیست؟! و... .»
حسین
شریعتمداری بارهاوبارها از جورج سوروس و دیدارهایش با سیدمحمد خاتمی
نوشته و در مجالهای متعددی که صداوسیما در اختیارش قرار داده نام جورج
سوروس را تکرار کرده است. دیدارهایی که کیهان بر صحت آن و اصلاحطلبان بر
کذببودنش تاکید دارد؛ ابراهیم اصغرزاده نیز در مناظره با حسین شریعتمداری
از او خواست تا درباره این دیدارها و مذاکرات سند رو کند، سندی که هیچگاه
وجود نداشته است و دریافت کمکهای مالی از عربستان که یکبار نیز آیتالله
جنتی درباره آن سخن گفت و با موجی از انتقادها و پاسخها مواجه شد نیز
یکی دیگر از اتهامهای همیشگی به اصلاحطلبان خصوصا اکبر هاشمیرفسنجانی
است. او همیشه متهم به تبانی و ارتباط با عربستان علیه اصولگرایان است.
در
حالیکه شریعتمداری از خاتمی میخواهد که توبه کند اصلاحطلبان بارها
اعلام کردهاند که از چه باید توبه کنند و چه جرمی رخ داده است؟ «توبه از
اصلاحطلبی؟» و یا «از حقی که از آن دفاع میکنند؟» شریعتمداری همه اینها
را گفت تا نتیجهای که میخواهد را بگیرد؛ ردصلاحیت رییسجمهور دوران
اصلاحات در انتخابات ریاستجمهوری سال 92. شریعتمداری در این سرمقاله خبر
از ردصلاحیت خاتمی و آنهایی که او ستون پنجم خوانده، داده است: «برخی از
کسانی که خود در فتنه آمریکایی-اسراییلی 88 از آتشبیاران معرکه
بودهاند، به این سخن رهبر معظم انقلاب که میفرمایند «همه سلیقهها
میتوانند در انتخابات حضور داشته و نامزد معرفی کنند» استناد کرده و زمینه
را برای حضور و نامزدی یکی از سران فتنه مساعد معرفی میکنند و حال آنکه
اولا؛ حضرت آقا بلافاصله پس از تاکید بر حضور همه سلیقهها، بر ضرورت تایید
صلاحیتها از سوی شورای نگهبان اشاره میفرمایند و بدیهی است که عوامل و
سران فتنه نه فقط کمترین صلاحیتی برای حضور در کماهمیتترین پستهای کلیدی
نیز ندارند، بلکه باید در انتظار محاکمه و مجازات هم باشند و... . اصحاب
فتنه و حلقه انحراف که این روزها با یکدیگر گره خوردهاند کمترین تردیدی
ندارند که صلاحیت آنها برای نامزدی در انتخابات پیشروی رد خواهد شد... .»
البته
این اظهارنظر شریعتمداری بیپاسخ نماند و محسن اسماعیلی، عضو حقوقدان
شورای نگهبان، در پاسخ به پرسش خبرنگاری مبنی بر اینکه مدیر مسئول روزنامه
کیهان در روزنامهاش نوشته که سران فتنه و محمد خاتمی حق شرکت در انتخابات
را ندارند، گفت: «هیچکس نمیتواند از طرف شورای نگهبان قضاوت کند، شورای
نگهبان پس از ثبتنام نامزدها حتما صلاحیتها را مورد رسیدگی قرار خواهد
داد و اعلام میکند، اینکه گمانهزنی کنند هیچ مبنای حقوقی و اثری بر
شورای نگهبان ندارد و شاید برای فضای سیاسی کشور هم خیلی مناسب نباشد.»
و
درنهایت شریعتمداری اصلاحطلبان را «هیچ» میخواند که بودونبودشان در
انتخابات تاثیری ندارد: قمپز درمیکنند که انتخابات بدون حضور ما-
فتنهگران- پرشور نخواهد بود! که باید پرسید مگر انتخابات مجلس نهم را با
صراحت تحریم نکرده بودید؟ نتیجه چه بود؟! برخلاف توهم شما و انتظار
اعلامشده مدیران بیرونی فتنه، نزدیک به 65درصد واجدان شرایط در آن شرکت
کردند، بسیار بیشتر از چند انتخابات مشابه قبلی... آیا باز هم تصور میکنید
که چیزی بیشتر از «هیچ» هستید؟!» اما به نظر میرسد این «هیچ» میتواند
عصبانیت مدیر مسئول کیهان را به همراه داشته باشد. خاتمی هنوز نامزد
انتخابات نشده، اعلام حضور هم نکرده، فقط دوستداران و طرفدارانش از او
خواستهاند در انتخابات حضور پیدا کند و او هم درباره آمدن یا نیامدنش سکوت
اختیار کرده است.
اما همین سکوت هم مدیر مسئول کیهان را خشمگین و
وادار به واکنش کرده، واکنشی که بیشتر از بوی ترس برای حضور یک نامزد
جریانساز در انتخابات میدهد. سال 76 سیدمحمد خاتمی از گوشه کتابخانه ملی
پا به عرصه رقابتهای انتخاباتی گذاشت و 20میلیون رای را از آن خود کرد و
برخلاف خیلی از روسای جمهوری دنیا که در چهارسال دوم رای کمتری کسب میکنند
در سال 80 آرایش بیشتر شد. او از دوم خرداد به بعد تبدیل به یکی از
محبوبترین سیاستمداران جمهوری اسلامی شد. اگرچه بعدها به کمکاری و
تحققنیافتن مطالبات متهم شدو حتی در آخرین دیدار 16آذر از سوی دانشجویان
مورد نقد جدی گرفت اما باز هم در بین تودههای مردم از محبوبیتش کم نشد.
سال
88 بسیاری از او خواستند تا در انتخابات حضور پیدا کند. همان سال هم حسین
شریعتمداری از حضور سیدمحمد خاتمی بهشدت عصبانی شد و در یادداشتی او را
به بینظیر بوتو تشبیه کرد. مدیر مسئول کیهان در بهمنماه 87 خاتمی را
ابزار دست تندروهایی دانست که قصد دارند هزینه انتخابات را برای نظام بالا
ببرند.
در این سرمقاله، ضمن دفاع و تمجید از میرحسین موسوی، تصمیم
خاتمی به حضور در انتخابات، نتیجه صلاح دید و اجبار اصلاحطلبان تندرو
دانسته شده و پیشبینی شده است که آنها، خاتمی را اواخر انتخابات رها
خواهند کرد. او در سرمقاله خود نسبت به ترور خاتمی هشدار داد: «در این بین
یک سوال اساسی وجود دارد؛ آیا کار جریان تندرو در مواجهه با نامزد خاص به
ترور شخصیت محدود میشود؟ هدف تندروها از حضور در عرصه انتخابات بالابردن
هزینه نظام است نه سودرساندن به روند آن و بهرسمیتشناختن نتایج
انتخابات. آیا آنان وقتی در یک روش به بنبست میرسند به روش دیگر روی
نمیآورند؟ آمریکاییها در پاکستان ابتدا تلاش وافری کردند تا از طریق
تبلیغاتی و دیپلماتیک بینظیر بوتو را به قدرت برسانند و از طریق او
پاکستان را بدوشند ولی زمانی که دریافتند به هیچ قیمتی حزب او توان
بهدستآوردن اکثریت کرسیها را ندارد به روش دیگری متوسل شدند. این یک
عبرت است. بعضی از اصلاحطلبان سابقه روشنی! در اینباره دارند.»
و
حالا پس از چهارسال حسین شریعتمداری باز از حضور سیدمحمد خاتمی در
انتخابات نگران شده است. او به خوبی میداند رییسجمهوری دوره اصلاحات به
همراه اصلاحطلبان حامیاش میتواند موج جدیدی در انتخابات به وجود آورد و
مانع از بهپیروزیرسیدن نامزد مورد حمایت کیهان شود. هرچند که هیچکس
نمیتواند همیشه مورد حمایت کیهان باقی بماند و حتی محمود احمدینژاد که یک
روز کیهان تمامقد از او حمایت میکرد امروز به یکی از چالشهای پیشروی
این روزنامه تبدیل شده است. بعید نیست که این سرمقالهها به سوی
هاشمیرفسنجانی نیز بازگردد. او مدتهاست که مورد لطف مدیر مسئول کیهان
قرار میگیرد و دیگر خبری از یار قدیمی امام (ره) و چشم و چراغ انقلاب
نیست. حضور هاشمیرفسنجانی هم برای تمامیتخواهان خطرناک است و میتواند
تمامی برنامههایشان را بر هم زند.
با وجود آنکه محسن
هاشمیبهرمانی گفته که پدرش 99درصد نمیآید و یاسر هاشمی هم در ستاد حسن
روحانی فعالیت میکند. او دوروز پیش در دیدار با حدود بیش از 200نفر از
روزنامهنگاران، فعالان سیاسی و احزاب و اصناف مختلف گفت که نمیگویم
نمیآیم. او کشور را در مرحله خطر توصیف کرد و بیش از گذشته نسبت به آینده
هشدار داد. هم از این روست که به گزارش عصر ایران از دوروز پیش، در ستادها
و تیمهای انتخاباتی نامزدهای ریاستجمهوری کنونی، به طور اعلامنشدهای
حالت فوقالعاده برقرار شده و بازخوانی نقشه راه تبلیغات و تغییر در
راهبردها و تاکتیکهای انتخاباتی، به مهمترین دستورکار این ستادها و
گروهها تبدیل شده است.
پیش از این کامران باقریلنکرانی از شکست
سنگین رییس مجمع تشخیص مصحلت نظام در انتخابات 92 خبر داد و دیروز نیز
روحالله حسینیان با اشاره به اظهارات اخیر هاشمیرفسنجانی مبنی قطعینبودن
حضورش در انتخابات، به فارس گفت: «دوران پیری و 80سالگی دوران بازنشستگی،
عزلت، بازگشت به سوی خدا و توبه از گذشتهها است و بعید است فردی در این
دوران بتواند برای امور اجرایی کشور موثر باشد.» اما این قبیل اظهارات
همیشه از سوی جریان اصولگرایی مورد تایید قرار نگرفته و بعضا با واکنشهایی
مواجه شده است.
محمدرضا باهنر دیروز در سخنرانی در مازندران تاکید
کرد که خاتمی را از سران فتنه نمیداند و محمدنبی حبیبی نیز تاکید بر حضور
اصلاحطلبان در انتخابات میکند و این حضور را حق طبیعی آنان میداند. از
آن طرف نیز خوانندگان یک سایت نزدیک به جریان اصولگرایی یعنی فرارو نسبت به
یادداشت مدیر مسئول کیهان واکنش نشان دادهاند و از او خواستهاند که
«برادر من! ! چطوره یکبار هم که شده نامزد شی و محکی به مقبولیت
اجتماعیات بزنی. شاید متوجه بشی که جایگاهت تو افکار عمومی کجاست!! هان؟؟
بد میگم برادر حسین شریعتمداری؟؟»
یکی از این خوانندگان که فرزند
شهید است نیز تاکید کرده که «سیدمحمد خاتمی تو قلب اکثر ایرانیها هست» و
از شریعتمداری خواسته تا 20میلیون ایرانی را برانداز و منافق نخواند.
درواقع
شاید نتوان این جریان تندرو و افراطی را منتسب به اصولگرایان خواند و
باید از آنان بهعنوان جریان تمامیتخواه جامعه سیاسی ایران نام برد.
جریانی که سعی میکند فضای سیاسی بهسمت عقلانیت و تعادل نرود و کشور از
چالشهایی که این چندسال خصوصا چهارسال اخیر دچارش شده رهایی نیابد.
جریانی که بقای خود را در تندروی و استفاده از ادبیات تند علیه منتقدانش
میداند و از همین راه به حیاتش در سیاست ادامه میدهد. اکنون باید دید که
کدام جریان در این انتخابات پیروز میشود؛ جریانی که میخواهد اصلاح طلبان
به صحنه سیاستورزی بازگردند و یا جریانی که میخواهد کشور را در تنش نگه
دارد؟