نمیگویم نمیآیم این پاسخ آیتالله هاشمی رفسنجانی به گمانه زنیهای یکی دو ماه اخیر درباره حضورش در انتخابات 92 بود.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، در جمع تعدادی از خبرنگاران، نویسندگان، دانشجویان و طلاب اصلاح طلب اظهار داشت: نیاز هم نیست من بیایم. البته من نمی گویم که نمی آیم. ولی می گویم ضرورت نیست پیرمرد 80 ساله بیاید. به این تتیب او در مقابل تقاضای مهمانانش؛ نامزدیاش را نه تایید کرد و نه تکذیب. سیاستی که سال 84 نیز در پیش گرفته بود.
اگرچه هاشمی میزبان کسانی بود که او را «کلید حل مشکلات کشور» میخواندند اما خطا به آنها گفت: اینکه می گوئید در کشور تنها من هستم که میتوانم مشکلات را برطرف کنم برای من شرمندگی است. اگر حرفهای شما را بپذیرم یعنی اینکه در کشور دیگر مردی توانمند نیست و ما نتوانسته ایم در این 34 سال افرادی را برای مدیریت کشور تربیت کنیم.
گزیده سخنان وی به نقل از مهر از این قرار است:
دولت بعدی با بدهی های زیادی سرو کار دارد. هم اکنون دولت به مردم 500 هزار میلیارد تومان بدهکار است. همچنین 200 هزار میلیارد تومان به بانکها، 50 هزار میلیارد بابت اوراق مشارکت و 200 میلیارد هم حقوق عقب افتاده بنگاهها و پیمانکاران است.
سیاست دولت در این هشت سال این بوده است که نیروهای باسابقه را از میدان بدر کنند. بعد اعلام کردند نسل جدید می آوریم. به نظر آنها گذشته زیر سوال بود ولی از دوره امام حرف نمی زدند چون آن زمان رهبری رئیس جمهور بودند. آنها مدیرانی که سابقه درخشان داشتند را خانه نشین کردند و حالا نسل جدید مدیران ارزشی را نمی شناسد.
کشور در مرحله خطر قرار دارد. 2 سال قبل این حرف را زدم. رسانه های معلوم الحال از کلمه خطیر رنجیدند ولی برای اثبات حرفهایم مدرک دارم. ما در مجلس خبرگان رهبری کمیسیونی داریم به نام کمسیون تحقیق که 12 عضو با رای خبرگان مسئولیت بررسی نقاط ضعف دستگاه های زیر مجموعه رهبری را دارند تا موردی پیدا شد گزارش کنند. سال 87 آقایان این کمسیون به دفتر من آمدند که شما با آقای احمدی نژاد مشکل دارید بیایید مشکلات برطرف شود. البته اینها همان آقایانی بودند که از ایشان حمایت کرده و تائید تقدس سازی هم داشتند. به من گفتند مشکل شما چیست؟ من نشستم و به مدت 2 ساعت و نیم فهرست مشکلات گذشته و امروز و آینده را بازگو کردم. تا جایی که آنها گفتند اگر می دانستیم نمی گذاشتیم وضع اینطور رقم بخورد. می خواهم بگویم که من تمامی این جلسه را روی نوار ضبط کردم و یکی دست دبیرخانه شورای نگهبان است و یکی هم دست خودم که نمی خواهم فاش شود ولی همه را پیاده کرده و جزوه کرده ام. چون اهل وحدت هستم نه تفرقه اندازی. تمام حرفهایی که در مورد آینده گفتم و روی نوار ضبط شده محقق شد. اگر به نظرات بنده عمل می شد امروز گرفتار شرارت های سال 88 نمی شدیم چون برای من این اتفاقات روشن بود.
احمدی نژاد استاندار من بود، فرماندار من در خوی بود و بخشدار من در ماکو و می شناختمش ولی سیاستش این بود که نیروهای انقلابی حذف و بدنام شوند. و امروز می بینیم که سیاست ما بی برنامه و روز مره شده است.
سیاست کلی برنامه چهارم را مقام معظم رهبری امضا کرده و با تصویب مجلس و شورای نگهبان باید اجرایی می شد و اگر اجرا می شد تمامی مشکلات کنونی کشور وجود نداشت. سیاست خارجی اینگونه نبود. بعد از چند سال آقایان گفتند باید برنامه چهارم خمیر شود. سوال این است وقتی رهبری امضا کرده و مجلس و شورای نگهبان تائید کردند مگر می شود خمیر شود؟ بعد اعلام شد که 23 درصد برنامه چهارم توسعه اجرا شده است. خب اگر دولت هم نبود این 23 درصد اجرا می شد و شاید هم بیشتر چون کشاورز و کارمند و معلم و مردم به کار خودشان می پرداختند.
بانک مرکزی گفت که ارز مرجع به هیچ کالایی نمی دهیم. یعنی مردم مایوس شوند که واردات نداریم. بعد موج عظیمی بلند شد و معاون اول رئیس جمهور گفت: بانک مرکزی بیخود گفته است. اینجا دیگر دولت ترسید. آنهایی که حرفشان را به راحتی حذف می کنند آیا می شود به آنها اعتماد کرد. البته از این اتفاقات در این دولت بسیار رخ داده ولی این نمونه به روزش بود که گفتم.
در سیاست خارجی هم بد عمل شده است. ندای حل من مبارز می طلبند که بیایید دعوا کنیم. بعد می گویند قطعنامه ها کاغذ پاره است بروید آب زیرش را بخورید. عهدنامه شورای امنیت برای لغوش باید دوباره اجماع شود و این اجماع برای کشور هزینه زیادی دارد. باید کلی از ما باج بگیرند.
برای برون رفت از وضعیت فعلی کشور 2 راهکار دارم. که هر شخصی که رئیس جمهور شود اگر این دو راهکار را عمل کند قطعا موفق خواهد شد. اولین راهکار این است که باید بداند حکومت برای مردم است. این نمی شود که هر کس هرکاری دلش بخواهد بکند و به مردم اجازه ندهد اعتراض کنند. مردم صاحب حکومت هستند. خدا هم حق حکومت را تنها به 12 معصوم داد و بعد از آن هر فردی که مسئول حکومت شد به رای مردم آمد. اگر دولت بر مردم تحمیل شود مردم در شرایط خطر همکاری نمی کنند و هیچ دولت دیکتاتوری نمی تواند در دنیا موفق شود. راهکار دوم موضوع ترمیم سیاست خارجی است. ما با اسرائیل سر جنگ نداریم. حالا اگر عرب ها جنگ کردند ما کمک می کنیم. در زمان جنگ هم پیشنهاد پذیرش قطعنامه از سوی بنده بود. اگر امضا نمی شد تبریز و تهران و اصفهان مورد حمله شیمیایی با هواپیماهای اجاره ای فرانسه و روسیه انجام می شد و کلی تلفات می دادیم. بعد که صدام به کویت حمله کرد برخی آقایان گفتند برویم از صدام حمایت کنیم. ما از صدام حمایت نکردیم و حتی پناهندگان کویتی را پذیرفتیم و دنیا به ما اعتماد کرد و تحرمیها شکسته شد.
انتظار داریم کسانی که صلاحیت دارند بی جهت رد نشوند چرا که مردم خودشان اصلح را می شناسند و نمی گذارند کشور خراب شود.
من در کابینه ام از همه طیفهای سیاسی استفاده کردم. که این الان هم قابل پیاده کردن است.