رییس جمهور توجه ندارد که بازی مبتذل و نخ نما شده «نگذاشتند کار کنیم»که دوم خردادی ها مبدع آن بودند نیز دیگر کارایی ندارد . بنابراین فرافکنی درباره اینکه لولوهایی باعث شده اند که بازار ارز قریب به یک سال و نیم سال ملتهب باشد و دولت هم قدرت مدیریت نداشته محلی از اعراب ندارد . ملت در این خصوص یقه دولت را می گیرد که با مشاهده مکالمات روزمره مدم در کوی و برزن می بینیم که گرفته است! بنابراین باید مشفقانه به ایشان انذار داد که بازی تمام شده است...
اکنون دیگر می توان به روشنی حکم داد که رییس جمهور در همان «توهم شبه
راهبردی» دچار شده است که در پایان دولت های هاشمی و خاتمی در روسای جمهور
وقت دیده می شد. روسای جمهور گذشته نیز گمان می کردند چون 8 سال بر مسند
امور بوده اند، جامعه به حرف و کنش آنها«عادت» کرده است و از سر همین
عادت، به استمرار دولت نظر مثبت دارد. احمدی نژاد نیز اکنون متاسفانه در
همین دام شبه راهبردی دجار شده است.
اما
این همه داستان نیست . او به مانند یک نامزد ریاست جمهوری که گویا تازه از
گرد راه رسیده و سابقه ای در مدیریت اجرایی کشور نداشته سخن می گوید و هل
من مبارز می طلبد و وعده مبارزه با فساد می دهد و از همه جالب تر با
استفاده از تاکتیک سوخته و مندرس شده «فرافکنی» بزرگترین افتضاح تاریخ
اقتصاد ایران (نابسامانی بازار ارز و سکه) را که معلول «ضعیف ترین مدیریت
اقتصاد تاریخ کشور» بوده است ،به دیگران منتسب می کند!
به این سخنان که دیروز رییس دولت که در خوزستان بیان شده است، توجه کنید؛
-تعدادی
با همکاری دشمن باعث ایجاد مشکلاتی در بازار طلا و ارز در کشور شدند،
خیال نکنید می توانید از دست ملت به این راحتی فرار کنید. همین ملت یقه شما
را می گیرد و هر آنچه را که از بیت المال به جیب زده اید را پس می گیرد.
-این ملت لیاقت بیشتر از اینها را دارد به همین دلیل کشور باید در بخش های
سیاسی و اقتصادی خط مشی های عادلانه داشته باشد تا آحاد ملت از آن بهره
مند شوند. اگر در اقتصاد، سیاست یا فرهنگ تبعیض و انحصارگری ایجاد شود و
عده ای خود را بالاتر و محق تر بدانند، آنگاه ظرفیت عمومی ملت فعال نمی
شود.
-عدالت پایه پیشرفت و توسعه برای هر ملتی به شمار می
رود اگر عده ای بخواهند بدون عدالت به جایی برسند بی شک موفق نخواهند شد.
اگر ثروتی است باید در کل کشور پخش شود و اگر نیاز به تصمیم گیری در خصوص
مسائل مهم کشور است، باید آحاد مردم در آن شرکت کنند.
حال این سخنان را با وعده های سال 84 مقایسه کنید؛
-
اجراي عدالت جزء سخت ترين كارهاست. ما براي اجراي عدالت بايد مديراني
داشته باشيم كه عدالت باور باشند. كسي باشد كه براي خدمت به مردم آمده است.
در نتيجه هر كدام از مديران فعلي كه با اين معيار همخواني داشته باشند،
ما مخلصشان هستيم و هر كدام هم كه نباشند بايد جابجا شوند.
- بودجه
كشور در سال جاري 158 هزار ميليارد تومان بوده است كه اگر يك درصد اين
بودجه را صرفهجويي كرده و سپس آن را براي حل مشكلات جوانان اختصاص دهيم تا
5 سال مشكلات جوانان برطرف ميشود.
-پيام مردم در انتخابات فرياد
بلند عليه بخشي از مديريت جامعه بود كه يك حلقه از جامعه را شكل دادهاند و
با سياستهاي غلط اقتصادي اقدامات خود را انجام ميدهند و حلقه خود را
كاملاً به روي فرياد مردم بستهاند. مردم با اين شيوه مديريت پرخرج در
كشور مخالف هستند.
-در صورت تشكيل دولت توسط بنده فضاي كشور را
دوستانه و عاطفي خواهم كرد و كرامات انساني را حفظ نموده و تمام انرژي خود
را براي ساختن ايران عزيز صرف خواهم كرد.
-دهها كار براي رفع مشكلات
كشور ميتوان انجام داد كه به زودي در كنفراس مطبوعاتي تمام آنها اعلام
خواهد شد اما رفع نيازهاي اوليه جوانان در امر ازدواج و اشتغال در مدت زمان
4 ساله و تغيير و بهبود وضعيت آموزش و پرورش به عنوان پايه توليد علم در
جامعه از اولويتهاي برنامه من است. نتیجه گیری منطقی و فارغ از نگاه سیاسی این است که
رییس
دولت در بهترین حالت اذعان می کند با مدیریت او کشور درهمان نقطه سال 84
ایستاده است و رشدی از لحاظ مدیریت اجرایی به خود ندیده است،چرا که اساسا
او همان وعده های سال 84 را تکرار می کند و خود بر اجرا نشدن آن وعده ها
اذعان می کند. نکته جالب تر اما این است که اگر ایشان با پرسشی چالشی
درباره وضعیت اقتصاد و شرایط کشور مواجه شود،تمام قد و سرافرازانه عملکرد
دولت را بی نظیر و تاریخی و عالی به شمار می آورد و می گوید وضعیت اقتصا
کشور خوب است!!! درباره این پارادوکس باید به آن «توهم شبه راهبردی» که شرحش رفت رجوع کرد. رییس
دولت در دامی خود ساخته ، گمان می برد مردم مشتی جماعت گنگ و فاقد حافظه
تاریخی هستند که حرفهای سال 84را فراموش کرده اند و پاسخ ندهد که چگونه وضع اقتصاد در سایه بی
تدبیری به این روز افتاده و چگونه یک «حلقه بسته مدیریت» و«باند سیاسی»
جدید به وجود آمده که بر اموال مردم دست اندازی می کند و فساد 3000
میلیاردی به راه می اندازد و از کیسه بیت المال میتینگ سیاسی به راه می
اندازد.رییس جمهور توجه ندارد که بازی مبتذل و نخ نما شده
«نگذاشتند کار کنیم»که دوم خردادی ها مبدع آن بودند نیز دیگر کارایی ندارد .
بنابراین فرافکنی درباره اینکه لولوهایی باعث شده اند که بازار ارز قریب
به یک سال و نیم سال ملتهب باشد و دولت هم قدرت مدیریت نداشته محلی از
اعراب ندارد . ملت در این خصوص یقه دولت را می گیرد که با مشاهده مکالمات
روزمره مدم در کوی و برزن می بینیم که گرفته است! بنابراین باید مشفقانه
به ایشان انذار داد که بازی تمام شده است...