فاطمه (س) آن بانوی بزرگ ما شهید شد و نه تنها شیعیان جهان، بلكه همه
دوستان و آزادمنشان را عزادار ساخت. او زنی در خور احترام و بانویی نمونه و
بیمانند در جهان بشریت بود. عمری كوتاه داشت، ولی از همه ساعات و ایام آن
در راه بندگی خدا، و نجات انسانها از قیود و انحرافات استفاده كرد.
اینك
مائیم و خاطرات فاطمه (س)، مائیم و روح جهان و تلاش قرآنی فاطمه (س) كه
برای زنده داشتن آن خاطرات، سالانه هزاران مجلس وعظ سخنرانی برپا میسازیم و
به یاد عظمت و بزرگواریهای او احساس غرور میكنیم و جهت رنجها و
مصیبتهای وارده بر او اشكها میریزیم و یا او را وسیله گرانقدری در
پیشگاه خدا قرار داده و به عرض حاجت مینشینیم.
فاطمه(س) امروز در
میان ما نیست ولی خاطره نالههای دردمندانهاش كه به خاطر نجات امت و
اصلاح شوؤن آنها بر میآمد هنوز در گوشها طنینانداز است. و شهادت
مظلومانهاش حاكی از مقاومت و خطابه جانانهاش پرچمی افروخته بر قلب تاریخ
برای اعلام حق و قبر پنهانش اعلام نوعی ناامنی پدید آمده از غاصبان حق.
فاطمه(س)
برای این، تلاش نکرد كه به او احسنت و مرحبا بگوئیم و بدان خاطر به شهادت
نرسید كه اشك ما را بدرقه راه كند و یا مجالس عزای او صرفاً برای عزاداری و
توبه نیست كه مقصدی فوق آن مطرح است.
عبرتآموزی از تاریخما
در مطالعه حیات فاطمه (س) درسهائی میآموزیم كه از یك سو درس عبرتاند و
از سوی دیگر در خور ثبت در تاریخ برای راهآموزی ما. و در ضمن این مطالعه
با كسانی آشنا شدیم كه برای دستیابی به رتبه و مقام ظاهر و بزرگ و جلال و
شكوه فاطمه (س) را نادیده گرفته و خواستند از این راه به نوائی برسند ولی
خدای آن را برای همیشهشان پذیرا نشد.
ولی امروز نه آن دونانصفت
حضور دارند و نه فاطمه(س)؛ هر دو از جهان رخت بربستند و چه درس عبرتی از
این بالاتر كه میبینیم ظالمان با خرید آن همه ننگها طرفی نیستند و ظلم و
تجاوز و غصبشان برای آنها آبروئی نساخت و راه و روش شرم انگیزشان راهی و
وسیلهای برای سعادتشان فراهم نكرد.
برخی شكوه فاطمه (س) را
فراموش كردند، به خاطر نانی، به دریوزگی درآمدن و به خاطر مقامی، با دستگاه
ظلم همدست شدند، آزادگی خود، و حتی شرافت خویش را فروختند و مجری فرمان
خائنان شدند كه در سایه آن فاطمه (س)مجروح و زخمی به بستر افتاد و بر اثر
همان صدمات جسمش ناتوان شد و از دنیا رفت.
آنان كه در آن روز جز به خود و نیت پست خود نمیاندیشیدند اینك در كجایند و فاطمه (س) در كجاست؟
آنها
كه در زیر پوششهای تبلیغاتی خود خواستند نور خدا را خاموش كنند آیا به
هدف خود رسیدند؟ آیا آنها عزت دارند یا فاطمه (س)؟ دیدید كه اشك مظلوم
چهها كرد؟ و قطرات سرشك صاف و روان چگونه ریشه آنها را قطع کرد؟
فاطمه(س)
جان داد ولی آبرومندانه، زندگی كرد ولی مدبرانه، مبارزه كرد ولی
اندیشمندانه، تسلیم نشد حتی در بستر مرگ، رای خود را عوض نكرد حتی به بهای
جان، دست از دفاع از مقام ولایت علی (علیهالسلام) برنداشت حتی به بهای سقط
فرزند، و از دامن علی (س) دست نكشید مگر به ضربه تازیانه، و وقتی که بیهوش
شد. و اینها همه درس است برای آن كس كه حسرت جلال و شكوه فاطمه (س) را در
دل دارد.
فاطمه(س) محور درسهااو
محور درسهاست و در حیات شخصی، در عبادت و نیایش در كار و تلاش، در احساس
تعهد و در انجام مسؤلیت، در تكلیف نسبت به خود و خدا و جامعه در هدفداری و
در برنامهریزی، در اعمال روش معین در امور، در نظارت اجتماعی، در امر به
معروف و نهی از منكر و در مبارزه و حقطلبی.
برای فاطمه علیهاالسلام
رمز و رازی الهی و مقصدی لاهوتی، معرفی كردهاند و در خور اسوه بودن برای
بشریت. اسناد و روایات ما نشان میدهند او ولی خداست، معصومه و محصوره از
گناه است، آزاده است و آزاد از قیود بشر ساخته، دارای تقوائی بینظیر و
ادبی كم نظیرتر در دنیای زنان.
او با عمل درس داد، درس توّلا و
تبّرا، درس همرزمی با همسر در تعقیب هدف مشترك، درس صفا و اخلاص در كارها،
درس انجام وظیفه هدایت برای زنان، درس كمككاری برای مردم، درس زیر
بازوگیری، درس بیان حق، درس از خود گذشتگی و ایثار، درس ثبات قدم در برابر
متجاوزان و غاصبان، درس حجاب و پوشش، درس پرچمافرازی و گاهی پرچم ساختن
مظلومیت، حتی پنهان کردن جنازه و قبر خود برای هشیار كردن.
*او دختری برای پدر است در احترام پدر، رعایت حال او، دفاع از او، مهرورزی به پدر، رعایت شئون او.
* او همسری است برای شوهر، همشأن او، كفو او، دوستی با شوهر، همرزمی با او، همگامی با او.
* او مادری است برای فرزندان، مادری متعهد، درسآموز، مهربان، صمیمی و همراه، القاء كننده ایمان و اخلاق.
* او عضوی است برای جامعه، خود اهل احسان و خیر، اهل هدایت و ارشاد، تمام كننده حجت.
* و او الگوی مكتب محمد (صلیاللهعلیهوآله) است.
او مادر
است, اما چگونه مادری؟!
مادر
امامت است و حسنين در دامن مبارك او تربيت يافته اند.
مادرى است
كه از راه تكان دادن گهواره, براى هميشه جهان را تكان مى دهد و از طريق «لالايى و
تاتايى هاى» حساب شده, جهان و جهانيان را پر از فريادهاى عدالت خواهى مى كند و به
سمت عدالت پيش مى راند.
حضرت
امير(ع) در مورد تربيت خانوادگى مى فرمايند:
«اى
كميل! خانواده ات را فرمان ده كه روزها در به دست آوردن بزرگوارى, و شب ها در رفع
نياز خفتگان بكوشند. سوگند به خدايى كه تمام صداها را مى شنود، هر كس دلى را شاد
كند، خداوند از آن شادى لطفى براى او قرار دهد كه به هنگام مصيبت چون آب زلالى بر
او باريدن گرفته و تلخى مصيبت را بزدايد چنان كه شتر غريبه را از چراگاه دور
سازد.»
تربيت
كلامى كودكان، از زمزمه هاى زيباى مادر در قالب «لالايى» و «تاتايى»، آغاز مى
شود. از
اينجاست كه ظرافتهاى تربيت، رخ مى نمايد و يك مادر مسوول را با مشكلات و موانع
تربيتى مواجه مى سازد. مادر با
زمزمه هاى «لالايى و تاتايى» در واقع مى خواهد در پاكترين سرزمين وجود كودك كه
همان هستى و انسانيت كودك است تصرف كند و تصرف مى كند. آيا در چنين حالتى شايسته و
بايسته است كه مادر, امر تربيت را سبك و سرسرى انگارد؟ آيا زمزمه
هاى كلامى مانند لالايى, تاتايى و غيره مهم نيست و هر لفظ مهمل و بى معنايى كه
باشد، اشكال ندارد؟
در اينجا
جالب است كه توجه عزيزان را به يك داستان تربيتى كه بسيار جلب توجه مى كند جلب
نمائيم.
در شعرى
منسوب به «مادر تربيت» فاطمه زهرا(س) آمده:
اشبه اباإ
يا حسن
واخلع عن
الحق الرسن
واعبد
الها ذا المنن
و لا توال
ذا الاحن
يعنى
حسن جان
مانند پدرت باش
حق را از
بند اسارت رهاساز
خداى پر
فضل و احسان را بپرست
با دشمنان
كينه توز دوستى و پيروى مكن
اين سخن
زيبا, از جمله نوازش هاى نورانى حضرت زهرا(س) است به نوزادش حسن(ع). آن زمانى كه
حضرت, نوزادش را روى دست بازى مى داد و به هوا مى پراند و به دنبال آن با وى با
زبان كودكى سخن مى گفت, چنين زمزمه مى نمود.
فاطمه
زهرا(س), قبل از آنكه يك مادر باشد, معلم و مدير شايسته بود. مربى و روان شناسى بود
كه در عمل, ((تربيت دينى)) را كاربردى ساخت و ظرافتهاى تربيتى را در خاندان اهل
بيت(ع) به نمايش گذاشت.
آنگاه كه
حضرت زهرا(س) امام حسين(ع) را بر روى دست نوازش مى كرد, مى
فرمود:
انت شبيهٌ
بابى؟
لست شبيها
بعلى؟
«حسين
جان تو به پدرم شباهت دارى و به پدرت على(ع) شبيه نيستى.»
امام
على(ع) سخنان فاطمه(س) را مى شنيد و لبخند مى زد.
مادرانى
كه فاطمه زهرا(س) را الگوى خويش مى دانند, آيا در امر تربيت هم اين «مادر تربيت»
را الگوى خود مى دانند يا خير؟
اگر فاطمه
زهرا(س) را به عنوان الگوى تربيتى قبول دارند ـ و بايد هم قبول داشته باشند ـ تا به
حال چه فكرى كرده اند؟
چه كارى
كرده اند؟
چاره اى
انديشيده اند يا خير؟...
مادرى كه
منتظر مد و تجمل روز است و بازار او را فريفت و گيج كرد, چه كار مى تواند
بكند؟
او خود به
دهها سرپرست و مادر احتياج دارد تا هستى خود را به ثمن اندك
نفروشد.
مادرى «فن و هنرى» است كه هر كس استعداد تحصيل آن را ندارد.
مصحف فاطمه«س» چيست؟سؤال:
گويند حضرت فاطمه(س) كتابي به نام مصحف دارد، كه قرآن جامع همان است، و در
دست امامان(ع) دست به دست مي گشته، و اكنون در نزد حضرت مهدي آل محمد(عج)
است، و هنگام ظهور، آن را آشكار مي سازد، آيا اين مصحف با قرآني كه در همه
جا در دسترس ماست، فرق دارد؟ پاسخ:
قرآني كه اكنون در همه جا در دسترس است، تحريف و كم و زياد نشده، بلكه
همان قرآني است كه با املاء پيامبر اكرم(ص) نوشته شده و تنظيم گشته است، و
شخص پيامبر(ص) در نام گذاري سوره ها و تقسيم قرآن به 114 سوره، و تنظيم آن
به همين صورت فعلي نظارت كامل داشته است. ولي مصحف فاطمه زهرا(س) كتاب ديگر
با محتواي ديگر است، و هيچ گونه تضادي با قرآن ندارد. توضيح اين كه، مطابق
روايات، مصحف فاطمه(س) كتاب مخصوصي است با مطالبي كه آن مطالب از ناحيه
فرشته مخصوص يا جبرئيل به حضرت فاطمه(س) القاء شده، و حضرت علي(ع) آن را
نوشته و تدوين كرده است، در اين كتاب سخني از حلال و حرام نيست، بلكه مشتمل
بر حوادث غيبي آينده و اسرار آل محمد(ص) است، و در نزد امامان(ع) دست به
دست مي گشته، و اكنون در نزد حضرت مهدي(عج) است و هنگام ظهور آن را آشكار
مي سازد، بناب راين نسبت فوق نارواست. در اين راستا نظر شما را به چند
روايت زير جلب مي كنيم:
1- شيخ كليني به سند خود از ابوعبيده نقل مي كند: كه يكي از اصحاب از امام صادق(ع) پرسيد: مصحف فاطمه«س» چيست؟
امام
صادق(ع) پس از سكوت طولاني فرمود: «فاطمه(س) 75 روز بعد از رسول خدا(ص)
زنده بود، و در اين ايام از فراق پدر، بسيار غمگين بود. جبرئيل نزد
فاطمه(س) مي آمد، و او را دلداري مي داد و احوال و مقام هاي پدرش را براي
او بيان مي كرد، و از حوادث آينده و غيبي در مورد ظلم هاي دشمنان به
فرزندانش به او خبر مي داد، حضرت علي(ع) آن مطالب را مي نوشت، و آن
(مجموعه) نوشته شده، همان مصحف فاطمه(س) است.»
2- روزي يكي از
شاگردان امام صادق(ع) به نام حماد بن عثمان در محضر آن حضرت بود، سخن از
مصحف فاطمه(س) به ميان آمد، حماد مي گويد: از آن حضرت شنيدم درباره مصحف
فاطمه(س) چنين فرمود: «هنگامي كه رسول خدا(س) رحلت كرد، فاطمه(س) بسيار
اندوهگين شد كه اندازه آن را كسي جز خدا نداند، در اين هنگام فرشته اي به
حضور فاطمه(س) مي آمد، فاطمه(س) را دلداري مي داد، و با او هم سخن مي شد،
فاطمه(س) حاضر شدن فرشته را احساس مي كرد، و صدايش را مي شنيد، ماجرا را به
حضرت علي(ع) خبر داد، حضرت علي(ع) به فاطمه(س) فرمود: «وقتي كه حضور فرشته
را احساس كردي و صدايش را شنيدي، به من بگو.» آنگاه فاطمه(س) به حضرت
علي(ع) خبر مي داد، حضرت علي(ع) نزد فاطمه (س) مي آمد و هرچه (از فاطمه يا
از فرشته) مي شنيد، مي نوشت. تا آن كه از آن نوشته ها مجموعه اي به نام
مصحف، تدوين شد، در آن مصحف چيزي از حلال و حرام نيست، بلكه در آن از حوادث
(غيبي) آينده، خبر داده شده است.»
3- امام صادق(ع) در سخن ديگري
فرمود: «مصحف فاطمه(س) در نزد ما است، معتقد نيستم كه در آن، چيزي از قرآن
باشد، آنچه را كه مردم به آن نياز دارند در اين وجود دارد، و ما به كسي
احتياج نداريم، در آن مصحف، حتي مجازات يك تازيانه و نصف تازيانه و يك
چهارم تازيانه و جريمه خراش هست.»
4- امام صادق(ع) در ضمن گفتار و
احتجاج در رد مخالفان فرمود: «اگر آنها راست مي گويند، مصحف فاطمه(س) را كه
وصيتش در آن است، و سلاح پيامبر(ص) نيز همراه آن است بيرون آورند.»4 يعني
مصحف فاطمه(س) در نزد ما است، و وصيت حضرت زهرا(س) كه در آن مصحف ذكر شده
مخالفان را تكذيب مي كند.
5- فضيل بن سكره مي گويد: به محضر امام
صادق(ع) شرفياب شدم، به من فرمود: آيا مي داني كه اندكي قبل چه چيزي را
مطالعه مي كردم؟ گفتم: نه، فرمود: به كتاب فاطمه (س) مي نگريستم، نام همه
سلاطين كه در زمين فرمان روايي مي كنند و همچنين نام پدران آنها در آن، ذكر
شده است، ولي من از نوادگان امام حسن(ع) (و زمامداري آنها) چيزي را در
مصحف نديدم.»
از اين روايات فهميده مي شود، كه مصحف فاطمه(س) كتابي
غير از قرآن است، و حاوي مطالبي از اخبار آينده و اسراري است كه توسط
جبرئيل يا فرشته ديگر به حضرت فاطمه(س) القاء شده، و نيز مشتمل بر وصيت
حضرت زهرا(س) مي باشد كه حضرت علي(ع) آن مطالب را تنظيم و تدوين نموده است،
و اين مصحف در نزد امامان(ع) مي باشد. بنابراين آنچه بعضي به شيعه نسبت
داده اند كه مصحف فاطمه(س) در نزد شيعيان همان قرآن حقيقي است و امام
عصر(عج) هنگام ظهور، آن را آشكار مي كند، و آن غير از اين قرآني است كه در
دست رس مسلمانان مي باشد، نسبت بيهوده و ناروا است.
حضرت فاطمه زهرا (س) در بيان مقام معظم رهبري«ساده
زيستي دختر پيامبر يک نمونه براي زنان امروز جامعه ماست. ما روحيه مصرف
گرايي را کنار بگذاريم و در زندگي به حد لزوم اکتفا کنيم و از افراط
بپرهيزيم و آرزوهاي حقير و کوچک را فداي ارزش هاي بزرگ بکنيم؛ نمونه کامل
آن را در زندگي فاطمه زهرا (عليهاالسلام) مي توان در تاريخ مشاهده کرد.
جهيزيه دختر پيامبر، فقيرانه ترين جهيزيه اي بود که در آن روز در بين مردم
رايج بود.» 4/11/1364
*
در صحنه بودن؛
--«در صحنه تعريف معنوي فاطمه زهرا (عليهاالسلام) وارد نمي شويم، ليکن در
زندگي معمولي اين بزرگوار، يک نکته مهم است و آن جمع بين زندگي يک زن
مسلمان در رفتارش با شوهر و فرزندان و انجام وظايفش در خانه از يک طرف، و
بين وظايف يک انسان مجاهد، غيور، خستگي ناپذير در برخوردش با حوادث سياسي
مهم، بعد از رحلت رسول اکرم (صلي الله عليه وآله)، که به مسجد مي آيد و
سخنراني و موضعگيري و دفاع مي کند و حرف مي زند و يک جهادگر به تمام معنا و
خستگي ناپذير و محنت پذير و سختي تحمل کن است، از طرفي ديگر.» 22/9/1368
*
ازدواج فاطمه زهرا --
«بگذارند ازدواج براي دختر مسلمان و زن جواني که در محيط اسلامي است، مثل
ازدواج فاطمه زهرا(عليهاالسلام) باشد؛ ازدواج با پيوند عشقي معنوي و الهي و
جوششي بي نظير ميان زن و مرد مؤمن و مسلمان، و همکاري و همسري به معناي
واقعي بين دو عنصر الهي و شريف، اما بيگانه از همه تشريفات و زر و زيورهاي
پوچ و بي محتواي ظاهري.» 26/10/1368
* عظمتي قابل مقايسه با پيامبر؛
-- «نکته اول در باب فاطمه زهرا(عليهاالسلام) است. براي انسان هاي کوچکي
مثل من، خيلي دشوار است که بخواهند (و لو از دور) درباره آن عظمت سخن
بگويند. ما يک چيز و يک خيال و يک تصوير و يک نقش در ذهنمان مي گذرانيم،
اين کجا، و واقعيت ها و حقيقت ها که بسي عظيمتر از ذهن ماست، کجا؟ واقعاً
دختر پيامبر (صلي الله عليه وآله) معماي ناگشوده ذهن بشر و معارف بشري
است... .
«بايد هر حرف و کلمه و هر اشاره اي در زندگي اين بزرگوار
[فاطمه (عليهاالسلام)] براي ما يک سرمشق باشد. به محبت دورا دور و احساس
محبت اکتفا نکنيم؛ اين احساس را در زندگي پياده نماييم. اگر محبت نباشد،
اين رابطه عملي به وجود نمي آيد. در سايه آن محبت مي شود اين پيوند و
پيوستگي عملي را به وجود آورد. اما بدون اين پيوستگي و پيوند عملي، اصل آن
محبت زير سؤال خواهد رفت: «قل ان کنتم تحبّون الله فاتّبعوني يحببکم الله»؛
دنباله محبت بايد اطاعت و متابعت باشد.»17/10/1369
*عبادت فاطمه؛--
«عبادت فاطمه زهرا (عليهاالسلام) يک عبادت نمونه است. «حسن بصري» که يکي
از عبّاد و زهّاد دنياي اسلام است، درباره فاطمه زهرا(عليهاالسلام) مي
گويد: به قدري دختر پيغمبر (صلي الله عليه وآله) عبادت کرد و در محراب
عبادت ايستاد که «تورّمت قدماها»؛ پاهاي آن بزرگوار از ايستادن در محرابِ
عبادت ورم کرد.» 25/9/1371
*همسرداري فاطمه؛
-- «امير المؤمنين (عليه السلام) يک وقتي درباره فاطمه زهرا (عليهاالسلام)
فرمود: «ما اغضبتني و لا خرجت من امري»؛ يک بار اين زن در طول دوران
زناشويي مرا به خشم نياورد، يک بار از دستور من سرپيچي نکرد. فاطمه زهرا
(عليهاالسلام) با آن عظمت و جلالت، در محيط خانه يک همسر است؛ يک زن است
همان طور که اسلام مي گويد. [و] در محيط علم يک دانشمند والاست.» 25/9/1371
حضرت
آيت اللّه خامنه اي اين صفت ارجمند زهراي مرضيه(ع) را چنين توصيف مي
فرمايد: «بعد از مقامات معنوي و مراتب روحاني فاطمه زهرا عليهاالسلام که
ماها قادر نيستيم آنها را درست بفهميم خصوصيت عملي آن بزرگوار اين بود که
در همه شرايط، تسليم محض حکم الهي و راه خدا بود. همين تسليم محض بود که در
طول تاريخ اسلام، از اين بزرگوار يک مجاهد بي نظير و يک پرچم مظلوميت و
حقانيت به وجود آورد. تا امروز هم اين پرچم برافراشته است و روز به روز
مکانت آن موجود عالي قدر افزوده شده است.»
رهبر معظم انقلاب حضرت
آية الله العظمي خامنه اي از فاطمه زهرا (س) به عنوان «قله بشريت » ياد مي
کنند . مي فرمايند:«فاطمه زهرا (س) در قله بشريت قرار دارد و کسي از او
بالاتر نيست و مي بينيم که آن بزرگوار به عنوان يک بانوي مسلمان، اين فرصت
را يافت که خودش را به اين اوج برساند . پس، فرقي بين مرد و زن نيست و به
خصوص شايد از همين جهت هم است که خداي متعال در قرآن کريم، آن وقتي که راجع
به نمونه ي انسانهاي خوب و نمونه انسانهاي بد مثال مي زند، مثال را در هر
دو مورد از زن انتخاب مي کند . يک مورد زن فرعون و در مورد ديگر، همسر نوح و
لوط را مثال مي زند .»
مدت بیماری و زمان شهادت
دختر
پيغمبر چند روز را در بستر بيمارى بسر برده؟درست نمىدانيم،چند ماه پس از
رحلت پدر زندگانى را بدرود گفته؟،روشن نيست.كمترين مدت را ۴۰ شب و بيشترين
مدت را ۸ ماه نوشتهاند و ميان اين دو مدت روايتهاى مختلف از ۲ ماه تا ۷۵
روز، ۳ ماه، و ۶ ماه است.
در
روايات متعددي از ابي عبدالله آمده است: «علت وفاتش اين بود که قنفذ غلام
آن مرد (يعني عمر) به دستور وي، فاطمه را با نوک غلاف شمشير زد و بدين
ترتيب فاطمه محسن را سقط کرد و به همين سبب به شدت بيمار شد.»
نظر رهبری درباره تاریخ شهادت حضرت زهرا(س)حجت الاسلام ادیب یزدی این
واعظ مشهور تهران درباره فاطمیه و زمان عزاداری برای حضرت زهرا به بیان
خاطره و نقل قولی از رهبر معظم انقلاب پرداخته و گفته بود:" یادم می آید یک
روز در محضر رهبر عالی قدر انقلاب بودم یکی از آقایان سوال کرد:"درباره
شهادت حضرت فاطمه(س) بالاخره 75 روز بعد از رحلت صحیح است یا 95؟" رهبر
عالی قدر پاسخ واقعا حکیمانه ای دادند و فرمودند: "برای شما چه فرقی می کند
کدامیک صحیح باشد خداوند خواست که مردم بیشتر به یاد مادر ما باشند و
بیشتر برای مادر ما عزاداری و بیان فضائل ایشان را بکنند."
برای دیدن سایز اصلی روی عکس کلیک کنید
يا فاطمه از اشك ترا مي خواهيم
بيمار تو هستيم و دوا مي خواهيم
هر كس پي حاجتي رود بر در دوست
ما از تو برات كربلا مي خواهيم