کیهان در ستون ویژه های خود نوشت:
تا آبروريزي كامل نشده دنبال چسب براي جبهه اصلاحات باشيدارگان
شاخه خارج نشين فتنه سبز در لندن اذعان كرد فتنه گران از سر استيصال و
ناچاري وارد گود انتخابات شده اند و بيشتر دنبال چسب براي جمع كردن اجزاء
جدا شده اين جريان مي گردند.
جرس در تحليلي نوشت: خاتمي مايل نيست
كانديدا شود اما گزينه عدم شركت در انتخابات فعلاً ممكن نيست و ناچار بايد
عرصه انتخابات را گام به گام جلو رفت.
جرس توقع جريان متبوع خود از
خاتمي را «چسب شدن»! توصيف كرده و مي نويسد: چه تصميم بر شركت در انتخابات
شود چه عدم شركت، خاتمي چسبي براي كنار هم نشاندن سبزهاي اصلاح طلب براي
اتخاذ موضع واحد براي انتخابات خواهد بود. اما اگر نيايد كار سخت شده و
چسبي كه همه اصلاح طلبان سبز را كنار هم نگه دارد، گيرايي سابق را نخواهد
داشت.
«حسين-ن» نويسنده اين تحليل كه از اعضاي حزب مشاركت و از بازداشت
شدگان فتنه سبز بوده، با اذعان به اينكه اصلاح طلبان 6 ماه پيش از گزينه
عدم شركت در انتخابات سخن مي گفتند، درباره علت استيصال اخير و عقب نشيني
از آن موضع مي نويسد: اولين عامل، شكستن جو عدم شركت و اعلام نامزدي توسط
كساني چون محمدرضا عارف و شايعه نامزدي كساني مانند اسحاق جهانگيري و
محمدعلي نجفي بود. علت ديگر متوقف شدن عيني جنبش سبز است. مدت زمان زيادي
است كه از اين نمودها خبري نيست.
وي آنگاه به حذف شدن عملي مدعيان اصلاح
طلبي از صحنه سياسي و ناديده گرفتن آنان از سوي حاكميت و افكار عمومي مي
پردازد و مي نويسد: واقعيت رخ داده ديگر در اين مدت، رقابت جدي دروني بين
جريان اصولگرا بود كه باعث مي شد عدم حضور اصلاح طلبان در عرصه سياست، كمتر
به چشم بيايد. عدم حضور اصلاح طلبان در انتخابات مجلس نهم، عوارضي براي
بيرون گودنشينان اصلاح طلب داشت. اينكه در تنور داغ رقابت و درگيري هاي
دروني جريان اصولگرا، عرصه سياست در ايران اشباع شد.عرصه سياست زنده به
رقابت است و اگر اين رقابت بين نيروهايي ديگر در عمل اتفاق بيفتد، بيرون
گودنشينان حاشيه نشينان و شايد فراموش شدگان اين عرصه مي شوند. مروري بر
سايت ها و روزنامه هاي سبز و اصلاح طلب در اين مدت نشان مي دهد كه عدم حضور
اصلاح طلبان در صحنه سياست رسمي، باعث شده بود تا تنها بازتاب دهنده
اتفاقاتي بودند كه ديگران بازيگر آن بودند.
وي با لو دادن راز دستپاچگي
پدرخوانده هاي جبهه اصلاحات براي عقب نشيني از موضع بالاي تحريم انتخابات
تصريح مي كند كه اگر اين جريان وارد عرصه نشود، نامزدهاي منسوب به جريان
اصلاحات با خيال راحت تا مرز آبروريزي براي كل جريان اصلاحات در عرصه مي
مانند و همچنين انسجام داخلي «جريان اصلاحات- سبز» لطمه خواهد خورد.
جرس در پايان با عقب نشيني از گنده گويي هاي يكي دو سال اخير درباره تحريم انتخابات نوشت «عدم شركت فعلاً ممكن نيست».
تحريم
انتخابات مجلس از سوي فتنه گران با دهن كجي عمومي مردم و بي اعتنايي
حاكميت مواجه شد و صرفاً برگي سياه بر كارنامه مدعيان اصلاح طلبي اضافه
كرد.
عصبانيت سلفي هاي مصر از دشمني ايران با اسرائيلحملات سازمان يافته جريان هاي سلفي عليه ايران با اعتراضات محافل رسانه اي در مصر مواجه شده است.
به
گزارش ديپلماسي ايراني، اگرچه جريان هاي مختلفي از عادي سازي روابط تهران و
قاهره در مصر نگران هستند و به روشني در اين راه سنگ اندازي مي كنند، اما
مخالفت سلفي ها و در راس آنها حزب النور كه اين روزها نماينده و سخنگوي
سلفي ها شده و نفوذ مذهب تشيع را بهانه اي براي جلوگيري از عادي سازي روابط
ايران و مصر كرده، باعث تعجب بسياري شده است. اكنون بسياري از تحليلگران
مسائل ايران مي پرسند، چرا سلفي ها از نزديكي روابط ايران و مصر بيمناك
هستند.
روزجمعه گذشته افرادي وابسته به جريان هاي تندروي سلفي در مقابل
محل سكونت رئيس دفتر حافظ منافع ايران در قاهره تجمع كرده و قصد ورود به
خانه وي را كردند. حركت اعتراضي سلفي ها روز جمعه زماني آغاز شد كه آنها در
مقابل مسجد عمرو بن العاص كه در آن كنفرانسي با هدف هشدار به مرسي بر سر
عادي سازي روابط با ايران برگزار شده بود، تجمع كردند. برخي جريان هاي سلفي
از سوي محافل سعودي حمايت مالي و سياسي مي شوند.
وليد اسماعيل، رئيس
ائتلاف دفاع از صحابه و آل البيت در اظهارنظري تعجب برانگيز به روزنامه
مصري الوطن گفت: «اعتراض ما در مقابل خانه رئيس دفتر حافظ منافع ايران در
قاهره به اين دليل بود كه به تهران اين پيام را برسانيم كه ما خطر امتداد
خط شيعي را جدي مي دانيم!»
در همين رابطه وائل قنديل، روزنامه نگار صاحب
نام مصري در يادداشتي در روزنامه مصري الشرق به ادعاهاي جريان هاي سلفي
عليه ايران پاسخ داده و آن را توهماتي غيرقابل باور از سوي آنها عليه
گردشگران ايراني دانسته است. وي دراين باره نوشته است: در حالي كه ما سال
ها است ارتباطي با ايران نداشته ايم و روابط تهران و قاهره بيش از سه دهه
معلق بوده است چگونه مي توان نسبت به برقراري اين رابطه احساس هيستريك
داشت؟
وي در يادداشت خود همچنين مي پرسد: چگونه است از اسرائيلي ها و
گردشگران صهيونيستي كه در خاك مصر سفارت خانه دارند و دائما به سرزمين ما
گردشگر مي فرستند ترس و واهمه نداريم در حالي كه از ايراني هايي كه همانند
ما مسلمان هستند و از سرزميني اسلامي قدم به خاك كشورمان مي گذارند مي
ترسيم و عليه آنها تبليغ مي كنيم. آيا فراموش كرده ايم زماني را كه سخنگوي
حزب سلفي النور با راديو اسرائيل مصاحبه كرد و گفت كه ما از همه گردشگران
جهان حتي گردشگران اسرائيلي با هر رنگ و نژادي كه باشند براي سفر به
كشورمان استقبال مي كنيم.
قنديل در يادداشت خود همچنين مي پرسد: در كجاي
تاريخ آمده است كه تهران ارتشش را براي جنگ با مصر فرستاد و فلسطين را
بلعيد و بيت المقدس را به استعمار خود درآورد و به مقدسات توهين كرد و ده
ها هزار فلسطيني و مصري و عرب را در 5 جنگ كشت؟ بايد از كساني كه به عادي
سازي روابط تهران و قاهره ايراد مي گيرند و دائما نسبت به مخاطرات آن هشدار
مي دهند و اين مساله را در بوق و كرنا مي كنند، پرسيد چگونه است كه رابطه
با تهران را رد مي كنيد اما مانعي براي عادي سازي روابط با تل آويو نداريد؟
در
همين رابطه روزنامه مصري الاهرام نيز در يادداشتي به قلم مكرم محمد احمد،
سردبير اين روزنامه نوشت: به هيچ وجه قابل درك نيست كه سلفي ها از عادي
سازي روابط ايران و مصر نگراني دارند و آن را رد مي كنند. سفر گردشگران
ايراني چه ضرري مي تواند براي ما كه نياز مبرم به توريسم داريم، بگذارد؟
مصر چرا بايد دروازه هايش را به طور كامل در برابر ملتي مسلمان ببندد؟
چگونه است كه هزاران ايراني به حج مي روند و كسي از توطئه آنها بيمي ندارد
اما گردشگران ايراني كه به مصر مي آيند خطري براي ما مي شوند؟ چگونه است كه
حكومت عربستان رابطه خود را با ايران همچنان در سطح بالا نگه مي دارد اما
ما از رابطه اي كه هنوز برقرار نشده تا اين اندازه مي ترسيم و اعتنايي به
وحدت مسلمانان نمي كنيم؟
رئيس سابق موساد: همه ايراني ها پاي پيشرفت كشورشان ايستاده انديك
پايگاه اينترنتي آمريكايي در تحليلي نوشت غرب در چالش هسته اي با روحيه
بلندپروازي و پيشرفت مردم ايران درگير شده و راه به جايي نمي برد.
پايگاه
اطلاع رساني كامن دريمز نوشت: از آنجا كه تحريم ها مانع برنامه هسته اي
ايران نشده است، قدرت هاي غربي بايد رويكرد خود را در مذاكرات تغيير دهند.
دور آخر مذاكرات در آلماتي نشان داد كه روند فعلي بي نتيجه است.
نويسنده
خاطرنشان مي كند: بارها گفته شده است كه دولت ايران خطري براي منطقه و
آمريكاست. اما حقايق تاريخي در عوض اين گفتمان را كاملا نادرست نشان مي
دهد. ايراني ها برعكس شاهد مداخله هاي خارجي عليه كشورشان بوده اند. «افرام
هالوي»، رئيس موساد از 1998 تا 2000، سال گذشته در مصاحبه اي با روزنامه
هاآرتص، گفت «ما بايد ايراني ها را درك كنيم. احساسات اين ملت تاريخي تحقير
شده است. ايراني هاي مذهبي و حتي سكولار احساس مي كنند قدرت هاي غربي از
200 سال قبل آنها را استعمار كرده اند. بنابراين انگيزه آنها از برنامه
هسته اي تمايل براي احياي عظمت ايران است كه از مدت ها قبل از آن محروم شده
بود».
اين رسانه آمريكايي در ادامه تاكيد كرده است: از تجربيات گذشته
مي فهميم تحريم هاي شديد عليه ايران باعث توقف بلندپروازي هاي مردم اين
كشور نشده بلكه تندروها را تقويت كرده است. اما اگر روند ديپلماتيك تسريع
شود دستاوردهاي بسيار بيشتري در بر خواهد داشت و روابط بين شهروندان آمريكا
و ايران را بهبود مي بخشد. از آنجا كه تهديدها براي تنبيه ايران به دليل
برنامه هسته ايش باعث تضعيف اين كشور نشده است و حتي سخت گيري هاي تهران را
در قبال شهروندان خودش كاهش نداده است، رويكرد ديگري بايد به كار گرفت.
همكاران روزنامه كروبي از BBC اجازه مي گرفتند!من حامي كروبي در انتخابات سال 88 بودم اما روزنامه اعتماد ملي با صلاحديد بي بي سي از انتشار مقاله من خودداري و آن را سانسور كرد!
اين
خبر را داريوش سجادي منتشر كرد. وي كه سابقه قلم زني در نشريات اصلاح طلب
را دارد و از مشاوران سابق كروبي است، در وبلاگ خود مي نويسد: تا پايان
انتخابات سال 88 بي بي سي براي گفت وگو به سراغم نيامد با وجود آن كه قبلا
هماهنگ شده بود. از فرداي بروز شهرآشوبي ها در تهران BBC بسراغ بنده آمد
اما نكته جالب آن بود كه وقتي اينجانب به سهم و بضاعت خود كوشيدم با درج
مقالاتم در روزنامه «اعتماد ملي» [ارگان حزب كروبي] به شفاف شدن و آرام شدن
فضا كمك كنم. بار ديگر اما اين بار بصورتي نامحسوس و غيرمستقيم مورد
سانسور اين «رسانه نما» قرار گرفتم!
وي مي افزايد: داستان از اين قرار
بود كه وقتي سلسله مقالات چهارگانه «تغار شكسته تهران» را براي انتشار در
«اعتماد ملي» ارسال كردم بدون توضيح، نسخه اي از آن كه ناظر بر شيطنت BBC
در ناآرامي هاي تهران بود از چاپ باز ماند و وقتي تلفني جوياي چرايي آن شدم
دوستان در تهران گفتند «دوستان در BBC با انتشار آن موافق نيستند!!!» هيچ
وقت هم معلوم نشد مقاله بنده چگونه قبل از انتشار سر از BBC درآورده بود!؟
وي
تصريح مي كند: كسر معناداري از شاغلين در تلويزيون فارسي BBC تعلق به
نوقلمان بعد از دوم خرداد دارند كه پس از ورود به خانواده مطبوعات داخل
كشور بعدها به BBC پيوستند و طبيعتا كماكان ارتباطات خود با همكاران سابق
در داخل كشور را حفظ كرده اند.
انتشار اين خبر درباره پيوند روزنامه
اعتماد ملي با شبكه دولتي انگليس در حالي است كه ديگر روزنامه اصلاح طلب
(اعتماد) چند سال پيش و تا مدت ها تحليل هاي بي بي سي را عينا به نام خود
منتشر كرد. هم اكنون طيفي از اعضاي فراري نشريات اصلاح طلب با شبكه دولتي
بي بي سي، صداي آمريكا، راديو فردا و... همكاري مي كنند.
داريوش سجادي
در مطلب ديگري درباره شرافت قلم مي نويسد: ماهيت رسانه هايي چون BBC و VOA و
راديو فردا و فرانسه و زمانه و رسانه هايي از اين دست را مي توان از منظر
چرايي توجيه اقتصادي داشتن راه اندازي چنين رسانه هايي با چنان مخارج سنگين
و كمرشكني آن هم بدون كسب حداقل سود و بازگشت هزينه توسط دولت هاي بيگانه
مورد نقد قرار داد. براساس كدام «حجت عقلي» يا «خيرانديشي» و «نوع دوستي
ايران نوازانه» دولت بريتانيا پذيرفته ضمن تخصيص ماليات شهروندان انگليسي
اقدام به راه اندازي تلويزيوني براي كشوري ديگر و ملتي با زباني ديگر در
دوردست ها نمايد كه هر ثانيه پخش آن بدون بازگشت كمترين سودي برخوردار از
ضررهاي هنگفت مالي و صرف هزينه هاي گزاف اقتصادي است؟ BBC صراحتا در منشور
رسانه اي خود ضمن تعريف BBC به عنوان ابزار ديپلماسي خارجي دولت انگلستان
اعلام كرده كه فعاليت رسانه اي خود را وقف تامين اهداف ديپلماتيك انگلستان
در خارج از مرزها مي كند.
وي ادامه مي دهد: بر همان قياس كه پيش تر مشتي
افراد تحت تيول «مسعود رجوي» توانستند خود را متقاعد در پيوستن به دولت
صدام و جنگ عليه ايران كنند! اينك چه عاملي سبب مي شود تا به شيوه مشابه
مشتي ايراني بدون تعلل و ناراحتي به رسانه يك دولت اجنبي بپيوندند و ارزني
هم بابت اين اقدام، احساس شماتت نكنند؟
همكار سابق نشريات اصلاح طلب
تصريح مي كند: واقعيت ها مويد بي حسي و كرختي نظام اخلاقي اين قشر از قلم
داران پيوسته به اجنبي نسبت به رذيلت خيانت است. شواهد و قرائن نيز بوضوح
اثبات كننده اين واقعيت غيرقابل انكار بوده كه در طول تاريخ «رذيلت خيانت»
غالبا يا محصول سفلگي مالي بوده و يا ريشه در سفلگي شخصيت و بي پرنسيبي
داشته است.
وي در پايان نوشت: جامعه روزنامه نگاران شرافتمند داخل كشور
فارغ از جناح بندي هاي سياسي اعم از اصلاح طلب و اصولگرا اخلاقا موظفند
بمنظور صيانت از شرف روزنامه نگاري و حفظ شأن و حرمت و تقدس اين حرفه با
ابراز و اعلام برائت از چنين بي آزرمي هايي، اين سنت سيئه (وصلت با اجنبي)
را مبدل به يك «شرم ملي» كنند تا ديگر هر ناآشنا با الفباي رسانه به خود
جرات ندهد با نيم خط مطلب نوشتن در جرايد و ابتلا به توهم «خود روزنامه
نگار بيني» و با پيوستن به آغوش اجنبي، سنت روزنامه نگاري و اصحاب شرافتمند
و متعهد اين حرفه را در ايران ملكوك تردامني خود كنند.