نظام سیاسی ایران اکنون نیاز به معرفی ظرفیتها و توانهای جدید و مستقلی دارد که همزمان با بهره بردن از تجارب گذشتگان، از خلاقیت و گستره عمل منحصر بهفردی نیز برخوردار باشند واین با ایجاد بدل در عرصه سیاسی ممکن نخواهد شد.
"احمد
شیرزاد" نماینده مجلس ششم و از چهره های اصلاح طلب، در یادداشتی در
روزنامه آرمان به مصاحبه علی عسگری با خبرگزاری آریا واکنش نشان داده است.
متن کامل یادداشت احمد شیرزاد در روزنامه آرمان به شرح ذیل می باشد :
حجتالاسلام
علی عسگری، مشاور و رابط پارلمانی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص
مصلحت نظام درخصوص مواضع آیتا...هاشمی رفسنجانی در انتخابات پیش رو
اینگونه ارزیابی کرده که «آقای هاشمی در صدد خلق یک هاشمی جدید است» و
ادامه داده که «دکتر حسن روحانی میتواند در نقش هاشمی جدید برای
برونرفتن از وضع موجود و گرایش در عرصههای جهانی و بینالمللی ایفای نقش
کند».
در یک نگاه گذرا و ارزیابی کلی شاید اینگونه به نظر برسد که
شباهتهایی در برنامهها و منش و روش سیاسی آقای روحانی با آیتا...
هاشمی وجود داشته باشد اما اینکه بخواهیم او را «هاشمی دوم» بدانیم نکته
ای است که نیاز به تدقیق و ارزیابی عمیقتر دارد. این شباهتسازی البته در
فرآیندهای سیاسی ایران نه محدود به امروز است و نه شخص آقای هاشمی و حسن
روحانی.
تاکنون بارها و بارها پیش آمده که سیاسیون ایرانی در چنین
بزنگاههایی بدلسازی از چهرههای موفق و مقبول را به عنوان یک تاکتیک
سیاسی انتخاب کرده اند. برای ذکر یک نمونه در این خصوص در سالهای اخیر
نمیتوان موردی بهتر از تشبیه محمود احمدینژاد به شهیدرجایی یافت. اقدامی
که در همان بدو امر انتقاد نزدیکان رئیسجمهور شهید ایران را به دنبال
داشت. بدلسازی چهرههای شاخص همزمان که خود حکایت از وجود آسیبهایی در
فضای سیاسی دارد، آسیبهای جدیدی نیز به دنبال دارد.
در این میان
مهمترین مسالهای که به ذهن متبادر میشود این است که جامعه در شرایط
موجود خود توان تولید چهره شاخص و بزرگی ندارد و از همین رو اعتبار
چهرههای پیشین برای موفقیت سیاسیون موجود خرج میشود، درحالی که عملا
فاصله واقعی بین آنها زیادتر از آن چیزی است که توصیف میشود.
در فضای
سیاسی هم هر چقدر افراد به هم نزدیک باشند براساس جبری که در تفاوت شرایط و
همچنین تفاوت ظاهری و ماهوی در منش و روش آنها وجود دارد، نمیتوانند یک
شکل عمل کنند.
درخصوص تشبیه آقای روحانی به آیتا...هاشمی نیز
قطعا چنین موردی صدق میکند. حسن روحانی نه یک اصولگرای کامل است و نه یک
اصلاحطلب تمامعیار. بهعبارتی فضای زیست سیاسی او جایی است در میان این
دو طیف. او بهطور مشهودی نیز میخواهد همین چهره را از خود ارائه دهد، به
یک معنا حسن روحانی به دنبال آن است تا خود را معدل دو جناح معرفی کند. حال
آنکه این وضعیت چندان تشابهی با وضعیت آیتا... هاشمی ندارد، آقای هاشمی
در سالهای اخیر بیش از آن که مورد قبول و نزدیک به اصولگرایان باشد در
میان اصلاحطلبان مقبولیت داشته و در ماههای اخیر قسمت اعظم هواداران
کاندیداتوری وی نیز از همین جناح بودند. این اولین وجه تمایز این دو شخصیت
است که در تحلیلی عمیقتر روی تئوری هاشمی دوم با مرکزیت حسن روحانی خط
بطلان میکشد.
مهمتر اما مساله تضادهایی است که به احتمال قریب به
یقین درصورت انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیسجمهور یازدهم در عمل سیاسی
او با نظر آیتا... هاشمی به وجود خواهد آمد. هیچ دو شخصیت سیاسی وجود
ندارند که نظر و عملی منطبق و همانند یکدیگر داشته باشند. با پیش کشیدن این
فرض درصورتی که در عرصه عمل حسن روحانی کاری کند که با نظریات و روش آقای
هاشمی متفاوت باشد، مطرحکنندگان تئوری هاشمی دوم چگونه آن را توجیه
خواهند کرد؟ از این دست سوالات در مقابل بدلسازی های سیاسی میتوان
نمونههایی مطرح کرد.
کوتاه سخن آن است که نظام سیاسی ایران اکنون نیاز به معرفی ظرفیتها و توانهای جدید و مستقلی دارد که همزمان با بهره بردن از تجارب گذشتگان، از خلاقیت و گستره عمل منحصر بهفردی نیز برخوردار باشند واین با ایجاد بدل در عرصه سیاسی ممکن نخواهد شد./ جام نیوز