تاریخ انتشار: ۱۷ فروردين ۱۳۹۲ - ۱۲:۱۹
کد خبر: ۳۳۲۳۱
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره

رفتاري که مسئولان داشتند ثابت کرد بايد از ايران بروم!

قهرمان پيشين کشتي فرنگي جهان که به اعتقاد خودش مورد بي مهري مسئولان ورزش قرار گرفته است، در آخرين روزهاي بودنش در ايران رسما از فعاليت در عرصه ملي کشتي ايران خداحافظي کرد و گفت: رفتاري که مسئولان ورزش با من داشتند ثابت کرد بايد از ايران بروم!

نخستين روزهاي سال جديد مصادف بود با آخرين روزهاي حضور قهرمان ملي کشتي کشورمان که به دليل بي توجهي متوليان ورزش به مشکلات مالي و معيشتي، پيوستن به تيم ملي کشور آذربايجان و کشتي گرفتن براي اين رقيب همسايه را بر ماندن و دست و پنجه نرم کندن با مشکلات مالي ترجيح داد.

امير علي اکبري در يکي از روزهاي تعطيلات نوروزي ميهمان ما بود تا ضمن خداحافظي رسمي از عرصه ملي ورزش ايران بسياري از ناگفته هاي خود را نيز مطرح کند. هر چند مي شد اشتياق ماندن و کشتي گرفتن با دوبنده تيم ملي ايران را از نگاه و حرفهاي او فهيمد، اما به قول خودش هيچکدام از مسئولان ورزش براي حل مشکلاتش پيشقدم نشدند تا او به ناچار تابعيت کشور ديگري را براي ادامه راه قهرماني اش انتخاب کند.

امير علي اکبري که در طول حضورش در مهر بارها براي ماندن ابراز تمايل کرد، به سوالات مطرح شده پاسخ داد:

* هنوز براي رفتن مصمم هستيد؟
- باور کنيد هم اکنون که آخرين روزهاي حضورم در وطن را سپري مي کنم دوست دارم باز هم براي کشورم کشتي بگيرم و افتخار آفريني کنم، اما چه فايده که وضعيت به گونه اي است که نمي توانم بيش از اين در برابر سختي ها و بي مهري ها دوام آورم.

* يعني در صورت مهيا شدن امکانات مطلوب، حاضري به پيشنهاد وسوسه انگيز آذربايجان پشت کني و در ايران بماني؟
- بارها گفته ام و باز هم به صراحت مي گويم که اگر همين امروز شرايط ماندن من مهيا شود به آذربايجان نمي روم و براي کشورم کشتي مي گيرم، اما متاسفانه از اواخر سال گذشته که بحث رفتن و تابعيت من مطرح شد هيچکدام از متوليان ورزش و مسولان کشتي براي حل مشکلات موجود با من تماس نگرفتند، چه برسد به حل آن!

* پس چاره اي جز رفتن و خداحافظي نداريد؟
- دقيقا همينطور است؛ متوليان کشتي آذربايجان به رغم گذراندن ماههاي پاياني محروميتم با من قرارداد بستند و حتي 30 درصد مبلغ کل قرارداد من و همچنين پولي که بايد به فيلا مي دادند را نيز پرداخت کردند. اين در حاليست که مسئولان فدراسيون کشتي کشورمان نه تنها اعتنايي به اين موضوع نکردند، بلکه نام مرا هم از اردوهاي تيم ملي خط زدند! اين بي توجهي به زبان بي زباني از سوي مسئولان به من اثبات کرد که از ايران بروم و تصميم خودم را اجرايي کنم. در هر صورت حالا که به من مي گويند از ايران برو، چاره اي جز رفتن ندارم و از طريق خبرگزاري مهر خداحافظي رسمي ام با ورزش قهرماني و ملي ايران را اعلام مي کنم.

* اين يعني اينکه ديگر هيچ راه برگشتي وجود ندارد؟
- هنوز فرصت براي ماندن هست. متوليان ورزش کشورمان همچنان تا روز 20 تيرماه امسال وقت دارند که براي نگه داشتن من در تيم ملي کشورم اقدامات لازم از جمله حل مشکلات مالي و شغلي را انجام دهند، چرا که تا آن زمان، دوران محروميت من به پايان مي رسد و مي توانم در تيم آذربايجان کشتي بگيرم، هرچند که چندان اميدوار نيستم که کسي به اين حرف ها اعتنايي کند!

* پس خودت هم تصميم قطعي را گرفتي؟
- حدود سه ماه قبل، زماني که مساله رفتنم مطرح شد نه تنها کسي براي حل مشکلات مالي و معيشتي با من تماس نگرفت، بلکه فدراسيون کشتي مرا از اردوي تيم ملي هم کنار گذاشت. مطمئنا همين اقدام همان کورسوي اميد و انگيزه من براي ماندن را از بين برد و مرا براي رفتن به کشور آذربايجان ترغيب کرد. خواسته زيادي از مسئولان ورزش کشورم نداشتم و فقط براي حل مشکلات مالي خودم و خانواده ام از آنان کمک خواستم. رفتن من نه سياسي است و نه دليل ديگري غير از ادامه راه قهرماني دارد، من همان رفتار ورزش حرفه اي را انجام دادم و براي کسب درآمد ناچار به رفتن شدم. مطمئن باشيد اگر کشتي فرنگي هم مثل فوتبال و رشته هاي ديگر ليگ مشخص و پولسازي را داشت در ايران مي ماندم و با حضور در ليگ درآمدزايي مي کردم، اما افسوس که کشتي فرنگي نه تنها ليگ مشخص و معيني ندارد، بلکه يک سير نزولي را در پيش گرفته است.

* گويا اين اواخر به آذربايجان رفتي و با فرنگي کاران اين کشور تمرين کردي؟
- بله؛ مدتي به آذربايجان رفتم و ضمن مذاکره با مسئولان کشتي اين کشور، در تمرين فرنگي کاران آنان هم حضور يافتم. در يک کلام بايد گفت که به واقع امکانات و برنامه ريزي آذري ها براي رقابتهاي آتي به هيچ عنوان با کشتي ايران قابل قياس نبود! البته قرار است بعد از پايان دوران محروميتم که اواخر تيرماه امسال خواهد بود همراه با تيم ملي کشتي آذربايجان راهي تورنمنت بين المللي اسپانيا شده و نخستين ميدان رسمي خودم را با دوبنده اين کشور تجربه کنم.

* از امکانات آنان بگو؟
- مسئولان ورزش اين کشور دورنماي جدي و دقيقي را براي موفقيت در ورزش بين اللملي ترسيم کرده اند و کشتي هم جايگاه ويژه اي براي آنان دارد. به عنوان مثال جايزه و پاداشي که آنان براي قهرمانان کشتي خود تعيين کرده اند هر ورزشکاري را براي کسب مدال و افتخار ترغيب مي کند. ميزان پاداش کشتي گيران قهرمان جهان آذربايجان در حدود سه برابر پاداش قهرمانان المپيک ايران است که همين موضوع مي تواند تفاوت جوايز کشور رقيب با ما را به خوبي نشان دهد. بد نيست بدانيد هر کشتي گيري که بتواند در رقابتهاي المپيک به مدال طلا و عنوان قهرماني دست يابد، پاداشي 2 ميليون دلاري را از سوي آذري ها دريافت مي کند. اين در حاليست که من همچنان سکه هاي وعده داده شده از سوي مسئولان ورزش ايران براي قهرماني 2010 جهان را دريافت نکرده ام، فکر مي کنم همين موارد براي ادامه ورزش حرفه اي در کشور همسايه کافي باشد!

* با اين وجود حتما روي شما حساب ويژه اي باز کرده‌اند؟
- آذري ها در نخستين گام، رقابتهاي جهاني 2013 را نشانه رفته اند و سپس به رقابتهاي قهرماني اروپا و المپيک بعدي چشم دارند. در اين راستا من نيز به عنوان مهره سنگين وزن کشتي فرنگي، مد نظر آنان قرار دارم و مطمئنا براي رسيدن به مدال ، نياز زياد به توان و پتانسل من دارند. مسئولان ورزش آذربايجان از هم اکنون ملي پوشان خود را روي سکوي رقابتهاي جهاني و المپيک مي بينند و سرمايه گذاري کلاني براي رسيدن به اين اهداف انجام داده اند.

* البته رقباي سرسخت و باتجربه اي هم داريد.
- من براي تکرار قهرماني جهان بايد از سد حريفان توانمند و باتجربه اي همچون لوپز کوبايي و رضا کايالپ ترکيه اي بگذرم. اين نفرات در المپيک 2012 لندن هم روي سکو رفتند و مطمئنا در رقابتهاي جهاني 2013 هم بدنبال کسب افتخار هستند.

* بعد از اعلام پيوستن شما به آذربايجان برخي از کشتي گيران ملي هم نداي رفتن به اين کشور را سر دادند، داستان آنها چه بود؟
- تا جايي که من از اين موضوع اطلاع دارم هيچ پيشنهادي در کار نبوده و اين کشتي گيران فقط براي تبليغات به سود خودشان چنين شايعاتي را ساختند. البته برخي از آنها بارها به من پيشنهاد دادند حالا که با متوليان کشتي آذربايجان در ارتباط هستم، سفارش تابعيت آنان را نيز بکنم! اما از سوي ديگر با مطبوعات مصاحبه کردند و نداي وطن دوستي را سر دادند .تا امروز نام هيچ کشتي گير ايراني در ليست نفرات مورد نظر مسئولان کشتي آذربايجان نيست و متوليان ورزش اين کشور فعلا با داشته هاي عنواندار خود مشغول تمرين و آماده سازي هستند.

* وضعيت سامان طهماسبي و مسعود هاشم زاده چه شد؟
- سامان بعد از حضور ناصر نوربخش و جمشيد خيرآبادي به عنوان کادر فني تيم ملي کشتي آذربايجان، جايگاه بهتري بدست آورد و هم اکنون به عنوان فرنگي کار وزن 84 کيلوگرم اين کشور تمرينات ويژه و سنگيني را پشت سر مي گذارد. مسعود هاشم زاده هم بنا به دلايل شخصي، تمايل چنداني به ادامه کشتي در آذربايجان نداشت و ترجيح داد براي ادامه کار، تصميم ديگري بگيرد.

* به عنوان يک قهرمان ملي، دورنماي کشتي فرنگي ايران را چطور مي بينيد؟
- متاسفانه کشتي فرنگي ايران با توجه به مشکلات بعد از المپيک لندن، وضعيت خوبي را دنبال نمي کند و هيچ چيز سر جاي خود نيست. قصد ندارم به رفت و آمدهاي اخير و تغيير کادر فني تيم ملي بپردازم، ولي کشتي فرنگي ايران با مشکلات اساسي دست و پنجه نرم مي کند و نياز به يک شوک جدي دارد.

* نکته اي مانده که بخواهيد آن را بيان کنيد؟
- به عنوان يک ورزشکار ايراني که عرق ملي دارد اعتراف مي کنم از ته دل راضي به ترک وطن نيستم، ولي چاره اي نيست و مسئولان با رفتار خود به من اثبات کردند که بايد از ايران بروم! به هر حال بعد از دوران قهرماني به کشور بازخواهم گشت و حاضرم حتي در زيرزمين هم سالن بزنم و به پرورش و تربيت نوجوانان و جوانان بپردازم، اما اينها مستلزم آن است که ابتدا براي خودم شغل و آينده مشخصي بسازم. البته من دين خود را با کسب چندين مدال قهرماني جهان و آسيا به کشورم ادا کردم و مطمئنا اين متوليان ورزش بودند که نسبت به من بي مهري و بي توجهي کردند
:
:
:
آخرین اخبار