تاریخ انتشار: ۱۷ فروردين ۱۳۹۲ - ۱۰:۱۴
کد خبر: ۳۳۱۳۹
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
سعیدی‌کیا: به‌نفع هیچ‌ کس کنار نمی‌ روم
سعیدی‌کیا داوطلب کاندیداتوری انتخابات ریاست‌جمهوری 92 می‌گوید که به‌نفع هیچ‌کس کنار نخواهد رفت.

وقتی با مسئول برنامه‌های مهندس سعیدی‌کیا درباره وقت مصاحبه صحبت می‌کردم، به سال آینده حواله می‌داد و می‌گفت که تا آخر سال زمان مصاحبه‌های مهندس مشخص شده و دیگر امکان مصاحبه‌ تا پایان سال وجود ندارد. بعد از گذشت چند روز و واسطه کردن یکی از دوستان، مسئول برنامه‌های مهندس سعیدی‌کیا ظهر روز پنج‌شنبه تماس گرفت و گفت: «مهندس روزهای جمعه معمولاً به کوه می‌رود و فردا هم به کوه توچال خواهد رفت. اگر مایل هستی، هماهنگ کنیم تا فردا و روی کوه از مهندس مصاحبه بگیرید». که ما هم استقبال کردیم و ساعت 6 و بیست دقیقه روز جمعه و مقابل در ورودی مجموعه توچال قرار گذاشتیم.

صبح جمعه وقتی با مهندس تماس گرفتم متوجه شدم که از قرار مصاحبه خبری ندارد. بعد که از مسئول برنامه‌هایش پرسیدم، گفت که به‌این‌علت که مهندس آخر شب پنج‌شنبه از سفر خارج از کشور بازگشته، قرار مصاحبه را از طریق پیامک برای مهندس ارسال کرده بود که گویا مهندس آن پیامک را ندیده بود.

به‌هرحال، همراه با مهندس سعیدی‌کیا، کوهنوردی را آغاز کردیم و در طول راه صحبت‌های مختلفی داشتیم. در خلال کوهنوردی هم توصیه‌هایی در مورد زندگی هم به من کرد. در همین صحبت‌ها بود که فهمیدم فعالیت‌های روزانه آقای سعیدی‌کیا بسیار زیاد است و برایم از جهت سن وی، تعجب‌برانگیز بود. از نوع برخورد و خوش‌وبش کردن بعضی از افراد و مهندس هم این نکته دستگیرم شد که سعیدی‌کیا زیاد به کوه می‌آید. در طول راه درباره تلفیق وزارت کشاورزی و جهاد هم صحبت کردیم که وی اجازه انتشار آنها را نداد.

بالاخره بعد از طی مسافتی طولانی برای من که خیلی وقت بود به کوه نرفته بودم، به محلی بین ایستگاه اول و سوم تله‌کابین رسیدیم که به آن مکان ایستگاه چشمه می‌گویند. در همان مکان به رستورانی رفتیم و در هنگام صرف صبحانه به گفت‌وگو نشستیم.

ماحصل این گفت‌وگو به‌این‌شرح است:

کاندیدا شدن شما در انتخابات قطعی شده است؟
بسم‌ اللّه الرّحمن الرّحیم. بله، به‌امید خدا قطعی شده است.

  برای کاندیدا شدن در انتخابات با چه‌کسانی مشورت کردید؟
من با خیلی از علما و بزرگان دیدار کردم و از آنها رهنمود خواستم و با بعضی از سیاسیون هم مشورت‌های زیادی انجام دادم.

چند فرزند دارید؟
یک پسر و دو دختر.

پسرتان با شما کار می‌کند؟
اصلاً، الحمدللّه مستقل کار می‌کند و به‌لحاظ کاری، با من هیچ ارتباطی ندارد. نه در دولت آمد و نه در مکان‌های دیگر. کامپیوتر خوانده است و شرکتی دارد که در آن مشغول است.

ستاد انتخاباتی شما تشکیل شده است؟
نه، به‌صورت کامل.

مسئول ستاد انتخاباتی‌تان را تعیین کردید؟
خیر، این سؤالات شما ممکن است تبلیغات و تخلف قانونی محسوب شود.

نه، آقای مهندس!
(با خنده) ان‌شاءالله که نیست.

تیم خود اعم از وزیران، معاونین و مدیران خود را مشخص کرده‌اید که اگر مردم خواستند به شما رأی بدهند، تیم شما مشخص باشد؟
چون من در چندین دولت کار کرده‌ام، با خیلی از افراد آشنا هستم. نیروهای مختلفی را می‌شناسم. خیلی از افراد الآن در ذهن من هستند که اسم آنها را نوشتم و روی آنها فکر کردم اما اینکه شما فکر کنید الان 4، 5 ماه مانده به انتخابات می‌شود همه‌چیز را قطعی کرد، خیر، این‌طور نیست. چون از الآن تا آن‌موقع خیلی از اتفاقات رخ می‌دهد لذا در هفته‌های آخر قطعی می‌شود. اما این‌طور نیست که روی این موارد فکر نکرده باشم.

این افرادی که روی آنها فکر کردید بیشتر از چه طیفی هستند؟
جامعه ما طیفی شده است. (با خنده)
از نظر من همه کسانی که وفادار به انقلاب هستند یعنی امام خمینی، انقلاب، وصیت‌نامه امام، ولایت فقیه، مقام معظم رهبری و قانون اساسی را قبول دارند و متخصص و کارآمد هستند، می‌توانند کار کنند. این‌طور نیست که بگویم از این طیف و یا از آن طیف. در همه طیف‌ها انسان‌هایی با چنین مشخصاتی پیدا می‌شود.

خیلی از افراد ادعا دارند که خط امامی هستند...
ادعا را رها کن! من گفتم همه کسانی که عمیقاً به انقلاب وفادار باشند. یعنی این مواردی را که ذکر کردم قبول داشته باشند. با ادعای کسی نباید کار داشت، باید به عمل آنها رجوع کرد. هرکس را خواستی بشناسی، به عمل آن فرد رجوع کن، از سابقه آن فرد در قدیم تا زمان حال!

افرادی با این مشخصات بیشتر در کدام دولت بودند؟
الزاماً که نباید در دولت‌ها باشند. یعنی منظور شما این است که در دولت‌های قبلی باشند؟

نه.
نه، این‌طور نیست. ممکن است در دولت بوده باشند، ممکن است نبوده باشند و در بخش‌های مختلف و دانشگاه‌ها کار کرده باشند.

عرض من این نیست که وزرای خودتان را از وزرای کدام دولت انتخاب می‌کنید. می‌گویم افرادی با این شاخص‌ها که گفتید، بیشتر در کدام دولت بودند؟
در همه دولت‌ها افرادی وجود داشتند که به این آرمان‌ها وفادار بودند، بعضی هم روی این آرمان‌ها خیلی محکم نبودند. همان‌طور که در طیف‌های مختلف هستند.

آقای مهندس، به‌چه‌علتی احساس وظیفه کردید تا در انتخابات کاندیدا شوید؟
شما می‌دانید که من در 4 دولت کار کردم. در بنیاد مستضعفان کار کردم. در بنیاد مسکن هم کار کردم. در حال حاضر هم در ستاد اجرایی فرمان حضرت امام هستم. یعنی خداوند به من توفیق داده است که تجربیات زیادی کسب کنم. این مدت در هر وزارت‌خانه‌ای که بودم، چندین بار به نقاط مختلف کشور سفر کردم. در این نقاط کار کردم و درباره ویژگی هر نقطه مطالعه داشتم. کشور ما توانایی‌های زیادی دارد.

بهترین توانایی ما، نیروی انسانی متعهد و دین ما است. توانایی‌های زیاد دیگری هم داریم، به‌غیر از نفت که سمبل درآمد شده که درباره آن هم حرف دارم. امکانات زیادی هم داریم. آب و هوای مناسب با تمام فصول داریم. همین الآن که در اینجا نشستیم، به‌طور مثال ممکن است اردبیل 15- درجه باشد و در بندرعباس و بوشهر دمای 25+ درجه داشته باشیم. این اختلاف درجه به این معناست که با این تنوع آب و هوایی ما می‌توانیم محصولات مختلفی را همواره داشته باشیم.

فکر می‌کنم مشکلاتی که در کشور وجود دارد، الآن در معیشت مردم و اشتغال و ناهنجاری‌های اجتماعی مشکل وجود دارد و مردم کمتر امکان بروز و ظهور توانایی‌های خودشان را دارند، تورم شدید است. امنیت سرمایه‌گذاری‌های مختلف کمرنگ است. مردم در حال حاضر خیلی در صحنه‌های مختلف اقتصادی و اجتماعی کشور فعال نیستند.

مردم می‌توانند خیلی بیشتر فعالیت کنند. دین، انقلاب، قانون اساسی و اصل 44 که مقام معظم رهبری ابلاغ کردند، همین را می‌گوید. من فکر می‌کنم با تکیه بر ارزش‌های اسلامی و با کمک همه مردم کشور را خیلی بهتر از این می‌توان اداره کرد فلذا فکر می‌کنم با نیروهای بسیار خوبی که در کشور وجود دارد، می‌توان کشور را بهتر اداره کرد. حق مردم هم از نظر زندگی و شهروندی بیش از این است. اختلاف بین مسئولان رده‌‌بالای کشور زیاد است و باعث اتلاف وقت و انرژی و البته نگرانی و ابهام در مردم می‌شود.

برای‌چه در این دوره افرادی که برای کاندیداتوری احساس وظیفه می‌کنند، زیاد شده‌اند؟
از خودشان باید پرسید.

درمورد شخص خودتان نمی‌پرسم، کلی می‌گویم.
شاید بقیه هم مثل من احساس وظیفه می‌کنند.

برنامه‌های‌تان را مشخص کرده‌اید، درمورد تخصص خود یعنی مسکن؛ با توجه به اینکه برخی سر مسکن مهر حرف دارند و یا مثلاً فرهنگ و اقتصاد و سیاست خارجی...؟
همه این‌ها را کار کردیم، به‌همراه دوستان مشترک و خودم کار کردیم؛ مراحل نهایی‌اش را طی می‌کند که ان‌شاءالله به‌موقع منتشر می‌شود.

چه‌زمانی اعلام می‌کنید؟
همان زمانی که می‌شود تبلیغات کرد.

شعار انتخاباتی‌تان؟
اگر الآن بگویم، لو می‌رود.

پس مشخص شده است؟
کم‌وبیش مشخص شده است.

با چه گفتمانی وارد انتخابات می‌شوید؟
من فکر می‌کنم مهم‌ترین نکته‌ای که دولت‌مردان باید داشته باشند، صداقت در برخورد با مردم است. مردم دو چیز مهم از ما می‌خواهند یکی اینکه صادقانه برخورد کنیم و دیگری اینکه در حد توان‌مان کار کنیم. به‌ قولی که می‌دهیم عمل کنیم.

یا نباید قول داد یا اگر قولی داده شد، باید به آن عمل شود؛ شما به‌عنوان جوان چنین انتظاری از یک دولت‌مرد ندارید؟ باید در کشور ایجاد آرامش کنیم. یعنی فضای امن ایجاد کنیم تا مردم سرمایه‌گذاری کنند و بتوانند در همه امور مشارکت کنند. به NGOها توجه کنیم تا تحت ضوابط مشخص و دقیق با نظارت دولت کار خود را کنند و بخش خصوصی صحنه‌گردان کارهای اقتصادی کشور باشد و دولت سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی، هدایت، حمایت و نظارت کند؛ نظارت بسیار مهم است.

طرح هدفمندی یا به‌صورت کلان، طرح تحول اقتصادی را که احمدی نژاد شروع کرده ادامه می‌دهید؟
اسم آن را گذاشتیم تحول اما واقعاً تحولی آنچنان که باید، صورت نگرفت. ما قطعاً به یک تحول در اقتصادمان نیاز داریم. شفاف‌سازی همه امور اقتصادی کشور و اطلاعات کشور یکی از ضروریات این کار است. شفاف‌سازی قیمت‌ها البته با برنامه؛ هرکار که می‌خواهیم بکنیم، اول باید هدفش روشن و دقیق باشد. برنامه زمان‌بندی و گروه اجرایی نیز مشخص باشد. در تحول اقتصادی هم باید این کار عیناً انجام گیرد و زمان‌بندی آن بسیار مهم است.

تحول اقتصادی از نظر من این است که مردم در بخش خصوصی بتوانند صحنه‌گردان اقتصاد کشور باشند که لازمه آن اعتمادسازی توسط دولت است و باید قیمت‌ها را شفاف و واقعی کنیم. باید یک برنامه زمان‌بندی شده صورت گیرد تا به مردم فشار نیاید و معیشت مردم دچار مشکل نشود. مردم همه‌جور با انقلاب راه آمده‌اند لذا حق نیست در معیشت‌شان دچار مشکل باشند و تحول اقتصادی می‌تواند با یک زمان‌بندی و برنامه مشخص و واقعی‌شدن قیمت‌ها شکل بگیرد.

یکی از نکات مهم کشور که درمورد اقتصاد باید راه بیفتد، این است که ما نفت را باید وسیله کار و تلاش قرار دهیم. نفت باید وسیله کار و تلاش فکری و یدی مردم باشد نه‌اینکه ما نفت را مستقیماً به خزانه ببریم و خرج کنیم. نفتی که به خزانه می‌رود و مستقیم خرج می‌شود، ماحصل تلاش یدی و فکری مردم نیست.

کشور وقتی آباد می‌شود که همه عناصرش فعال باشند و نقش خود را در جامعه بازی کنند. همه این‌ها باید فعال باشند و این شدنی نیست مگر اینکه پول نفت را همان‌طور که الآن در صندوق توسعه ملی مقرراتش نوشته شده است، بیاوریم و برای کار و تولید در اختیار مردم قرار دهیم تا مردم با کار و تلاش خود تولید کنند و مالیات این تولید به‌جای پول نفت به خزانه برود، این فعالیت و خلاقیت مردم، کشور را آباد می‌کند نه پول نفت.

نکته مهم دیگر برخورد با فساد است، متأسفانه این امر به اعتماد مردم صدمه زیاد زده است و باید جبران شود.

در مورد پول نفت منظورتان این است که اگر  تحریم شدیم، اتکای به نفت نداشته باشیم؟
الآن مشکل ما در تحریم تکیه شدید در بودجه به نفت است. در حالی که اگر این پول نفت به کار و تولید تبدیل شود و تولید شکل بگیرد، حالا اگر نفت هم تحریم باشد، مشکلی نخواهد بود.

رهبری می‌گویند باید جوری باشد که ما بتوانیم جهان را با صادر نکردن نفت‌ تحریم کنیم.
یکی از انگیزه‌هایی که شما گفتید: "به‌چه‌انگیزه‌ای می‌آیی؟"، این است. همه دولت‌ها شعار داده‌اند که تکیه به بودجه نفت را کم کنند ولی همیشه بیشتر شده است اما باید جوری واقعی عملی کرد، نمی‌شود که ما شعار دهیم اما عمل نکنیم. عملیاتی کردن آن هم مکانیزمی دارد که اگر درست عمل شود شدنی است و هرسال آن را قوی‌تر کنیم یعنی تکیه به بودجه نفت را کم کنیم و باید عملاً نه‌فقط گفتاری بلکه عملاً  تکیه بودجه به نفت را کم کنیم.

یکی از اشکالاتی که به شما می‌گیرند این است که با همه دولت‌ها کار کردید.
این می‌تواند توانایی باشد. خدا مرا ببخشد که مجبورم این‌طور بگویم الآن چون در معرض انتخاب قرار گرفتم، این را می‌گویم. خیلی هم برایم سخت است که درباره‌‌ خود حرف بزنم اما الآن چاره‌ای نیست.

من در دولت اول که کار کردم، دولت بعدی وقتی مرا انتخاب کرده است، حتماً دیده است توانایی داشته‌ام که مرا انتخاب کرده؛ دولت بعدی هم همین‌طور. من در هیچ گروه خاص سیاسی و حزبی نیستم. من الآن جزو هیچ حزب و گروه نیستم.

من در عرف جامعه اصول‌گرا تلقی می‌شوم اما عضو هیچ جایی نیستم و چون وابستگی خاصی وجود نداشته، وقتی دولت‌های مختلف مرا انتخاب کرده‌اند، قاعدتاً به‌علت توانایی بوده است.

پس مشی خود را اصول‌گرایی می‌دانید؟
بله، جامعه مرا این‌طور می‌داند.

خودتان هم این‌طور می‌دانید؟
بله، اما من مشی خاص خود را نیز دارم، در تمام این مدت تحت مسائل سیاسی کشور، مشی خود را تغییر ندادم شاید برای همین بوده است که غیر از دولت اول، در همه دولت‌ها؛ در دولت اول بودم اما دولت دوم نبودم، من استقلال و مشی خود را حفظ کردم.

اینکه می‌گویم مشی خودم را دارم و در دولت‌های مختلف آن را حفظ کردم، این است که روحیه من، روحیه درگیری و تقابل نیست و سعی می‌کنم با تعامل مسائل را حل کنم. همیشه هم همین‌طور عمل کردم.

بعضی وقت‌ها زیر بار خیلی چیزها نرفتم که مورد پسند واقع نشده. به همین دلیل است که معمولاً من را در دولت‌های دوم نخواستند. سعی کردم مشی خودم را حفظ کنم، یعنی استقلال خود را حفظ کرده‌ام.

کار با کدام رئیس جمهور برای شما راحت‌تر بود؟
فرقی نمی‌کند، من با همه رؤسای جمهور کار کردم.

‌ با کدام راحت‌تر بوده؟
(خنده) روش من این است که داخل وزارت‌خانه روش و منش خود را دنبال می‌کنم و افرادی که با هم کار می‌کنیم، همیشه همین‌طور بودند. کارها را با تعامل و پیگیری جلو می‌بردیم.

یعنی شما تیم مدیریتی خود را در همه وزارت‌خانه‌هایی که بودید، حفظ می‌کردید؟
نه، اصلاً این‌طور نبوده. من وزارت راه و ترابری که بودم، با نیروهایی کار می‌کردم که هیچ‌کدامشان در وزارت جهاد نبودند، یعنی به‌صورت اتوبوسی هیچ‌وقت کار نکردم. معمولاً با همان تیمی که در وزارت‌خانه‌ها بودند، کار کردم. من در وزارت جهاد فقط یکی، دو نفر را بردم. آنها نیز در حد معاون نبودند.

در بنیاد مسکن که رفتم، باز با همان شاکله‌ اصلی (نه تماماً که عمدتاً) که در بنیاد وجود داشت، انتخاب کردم و کار کردم. در وزارت مسکن هم که آمدم، باز شاکله اصلی حفظ شد.

مهم همان روش و منشی است که من به شما گفتم. همه کسانی که آن پارامترها را قبول داشته‌اند، با آنها کار کرده‌ام، الحمدللّه هیچ‌وقت در این وزارت‌خانه‌ها اتفاق بدی پیش نیامد. علت آن هم این بود که به‌صورت تیمی، گروهی و منسجم کار می‌کردیم و همه آنها به آن مواردی که گفتم اعتقاد داشتند و هرکس که این‌طور نبود، دفع می‌شد و به‌تدریج خودش می‌رفت.

آقای مهندس، به‌نظر شما پیشرفت، مقاومت و عدالت چه ارتباطی با هم می‌تواند داشته باشند؟
این سه کاملاً می‌توانند با هم تلفیق شوند. چون ما باید در مقابل حفظ ارزش‌ها‌یمان مقاوم باشیم. در پیشرفت‌مان باید به‌گونه‌ای عمل کنیم که به کسی ظلم نشود. عدالت یعنی هرچیزی در جای خودش قرار بگیرد و هروقت هرچیزی در جای خودش رشد کند، کشور پیشرفت می‌کند و اینها همه با هم می‌توانند تلفیق شوند.

ما در جنگ چه‌کار کردیم؟ کشور در شرایط سختی قرار داشت اما مقاومت کردیم و مقاومت جواب داد، البته برقراری عدالت، کار بسیار زیادی لازم دارد. باید تلاش فوق‌العاده‌ای برای تحقق عدالت کرد. برنامه‌ منسجمی می‌خواهد. این‌طور نیست که ما اسم آن را ببریم، اما در عمل چیز دیگری اتفاق بیفتد. من گمان  می‌کنم الآن جامعه از این نظر رنج می‌برد.

از نظر عدالت؟
بله، به‌نظر شما این‌طور نیست؟

برخی می‌گویند اختلاف طبقاتی نسبت به قبل کاهش داشته است.
در دوره‌ای کمتر شد‌‌ اما الآن دوباره در حال زیاد شدن است و باید دقت کرد.

روی آرامش و امنیت در کشور و ثبات در اقتصاد تأکید داشتید، به‌نظر شما از چه‌طریق به‌دست می‌آید؟ از طریق سازش؟
نه، به‌هیچ‌وجه، مگر تا الآن سازش کردیم؟ مگر در جنگ سازش کردیم؟

اما عده‌ زیادی می‌گویند در دوره‌هایی سازش می‌کردیم.
نه.

منظور جنگ نیست؛ دولت‌های بعد از جنگ است.
کشور هیچ‌وقت سازش نکرده. ممکن است بعضی می‌خواستند کارهایی کنند که با سلیقه انقلاب سازگار نبوده است اما سازش نشده است. منظورم کلان کشور است. استراتژی کشور، استراتژی سازش نبوده است.

برای اینکه بتوانیم مقاومت کنیم، باید در داخل کشور انسجام به‌وجود بیاوریم و این خیلی مهم است، یعنی کشور را شاخه‌شاخه نکنیم. یک انسجام ملی نیاز داریم. به‌این‌معنا که کسانی که آن مواردی را که اسم بردم قبول دارند و به انقلاب وفادار هستند، باید بتوانند کار کنند و آن‌ها را با خط‌کشی به عقب هل ندهیم.

به آن تعریفی که گفتم، دقت کنید! همه کسانی که آن‌طور بودند باید با کار و فعالیت در کشور به مردم خدمت کنند. این انسجام ملی می‌شود. اما اگر هربار عده‌ای را حذف و عده‌ای را دور کردیم، امکان‌پذیر نیست و پراکندگی و اختلاف به‌وجود می‌آید. شما فکر می‌کنید این اختلافی که بین سران قوا وجود دارد، ماحصل آن چه می‌شود؟ به دامنه کشور رسوخ می‌کند و کشور شعبه‌شعبه می‌شود.

می‌دانید انسجام چگونه به‌وجود می‌آید؟ یکی از کارهایی که رئیس‌جمهور باید انجام دهد، این است که برای رضای خدا کار کند. اگر رئیس‌جمهور برای رضای خدا و راه افتادن کار مردم و کشور خود را بشکند، هم کار مردم و کشور راه می‌افتد، هم خدا عزت می‌دهد.

ممکن است بعضی‌ها حرف من را بشنوند، بگویند رئیس‌جمهور نباید کوتاه بیاید. آن دو شرط را باید توجه کرد یعنی خالصانه و برای رضای خدا کار کند و اگر این‌طور باشد، دیگران هم همه همراه می‌شوند. مگر می‌شود که همراه نشوند و اگر نشد مردم خودشان جواب آنانی را که همراهی نمی‌کنند، می‌دهند.

به‌نفع کسی کنار می‌کشید؟
نه.

هرکس بیاید؟
سؤال شما این معنا را می‌دهد که هرکسی بیاید؟ من پاسخ را گفتم که به‌نفع هیچ‌کس کنار نمی‌کشم، بنابراین  من با توکل به خدا می‌خواهم تا آخر بایستم.

پس اصلاً کنار نمی‌کشید و منصرف نمی‌شوید؟
نه.

به چند استان سفر کرده‌اید؟
استان‌هایی که سفر می‌کنم، به‌طور خصوصی می‌روم و در جمع‌های دوستانه و خصوصی حضور پیدا می‌کنم . 12 الی 13 تا استان را تا به حال رفته‌ام.

سفرهای علنی را چه‌زمانی آغاز می‌کنید؟
سفرهای علنی اصلاً نرفتم. هر موقع که مجاز باشد، می‌روم. نمی‌دانم زمانش کی آغاز می‌شود.

فکر می‌کنید چقدر رأی داشته باشید؟
من کاملاً امیدوار هستم.

مثلاً چه تعداد رأی؟
عدد از من نپرسید! من می‌گویم کاملاً امیدوارم.

در مرحله اول رأی می‌آورید یا دوم؟
کلاً امیدوارم. این‌ها را نمی‌شود از حالا دقیق گفت؛‌ بستگی به تعداد کاندیداها دارد.

چه‌کسی را رقیب اصلی خود در انتخابات می‌دانید؟
مگر الآن معلوم است که چه‌کسانی می‌آیند؟

تا حدودی مشخص شده‌اند.
نه، خیلی‌ها گفتند که معلوم نیست یا گفتند الآن صحبت نمی‌کنیم و حالا باید ببینیم که چه می‌شود. من اول باید ببینم چه‌کسانی می‌آیند تا به این سؤال جواب بدهم. هفته‌ای که شورای نگهبان اسامی تأییدشده را اعلام می‌کند، آن‌موقع بپرس!

آن‌زمان جواب می‌دهید؟
بله.

وسیله شخصی‌تان چیست؟
سانتافه دارم که 4 سال پیش خریدم. قیمت آن‌زمان مناسب بود و الآن گران شده است.

منزلتان کجاست؟
منزل من در شهرک قدس (شهرک غرب سابق) خیابان هرمزان، برج نگین است. یک آپارتمان 218 متری دارم.

پس وضع مالی شما خوب است؟
من با خانه و ماشین وارد انقلاب شدم. داراییم به‌تناسب، الآن کمتر از آن‌موقع است. من از هیچ‌چیز خاصی استفاده نکرده‌ام و فقط حقوق و مزایا گرفتم و زندگی کردم.

من چون سال 48 فارغ‌التحصیل شدم، تا سال 50 سربازی بودم و از 50 تا 57 در شرکت‌های خصوصی و در مکان‌های دوردست کار می‌کردم‌، خانه و ماشین داشتم و وارد انقلاب شدم و این یکی از نکات آرامش و راحتی‌ام بوده است که توانستم مستقل بمانم و کار کنم.

یکی از مسائلی که در مورد شما مطرح است، بحث سن‌تان است، ولی در مسیر و صحبت‌هایی که با هم داشتیم، متوجه شدم فعالیت‌تان خیلی بالاست و گفتید اگر بتوانید، هرهفته کوه می‌آیید.
من تا به حال اصلاً احساس ضعف نکردم. من در دبیرستان البرز تهران دیپلم گرفتم؛ همیشه در دبیرستان و دانشگاه هم ورزش می‌کردم و الآن هم کوه می‌روم.

از دیگران که بپرسید، به شما می‌گویند من احساس قوت می‌کنم و ضعفی ندارم و در سفرها هم همیشه پرتوان و تمام‌وقت کار می‌کنم و از مسئولانی بوده‌ام که سفرهای بسیار داشته‌ام؛ سفرهایی که بسیاری از آنها با وسیله نقلیه و در عمق کشور و شهرها و روستاها بوده است و خدا را شکر می‌کنم که چنین توانی داده و همه چیز از اوست.

شما خیلی اصرار دارید که مستقل هستید، بالأخره شرکت در انتخابات و تبلیغات، به یک پشتوانه نسبتاً قوی مالی نیاز دارد، چه‌کاری می‌خواهید کنید؟
من با حقوق خودم زندگی می‌کنم. شماره حسابی اعلام می‌کنم. بالاخره در کشور زیاد کار کردم و دوستان زیادی دارم. اگر دوستان فکر و مشی من را بپسندند و کمک کنند، من همان‌قدر خرج می‌کنم چون بیشتر نمی‌خواهم خرج کنم. پولش را ندارم و بنایی هم ندارم که به کسی بدهکار شوم. من مدیون انقلاب و مردم هستم اما به کسی مدیون مادی نیستم و بنا هم ندارم بشوم. استقلالی که گفتم زمینه‌اش این است که گفتم.

من با توان مالی وارد انقلاب شدم و مدیون کسی نیستم و بنا ندارم این را از دست بدهم. اصلاً نمی‌خواهم حتی به‌قیمت رئیس جمهور شدن، شخصیت مالی خود را از دست بدهم و مدیون مالی کسانی بشوم بنابراین هرچقدر پول جمع شد، به‌همان میزان خرج خواهم کرد.

البته جمهوری اسلامی کار خوبی در این مورد کرده است که امکان تلویزیون را در اختیار قرار داده است. من دو پتانسیل دارم؛ یکی اینکه سی سال است در این کشور کار کرده‌ام و خیلی از جاهای کشور نظیر روستاها و بخش‌ها و شهرها و استان‌ها را رفته‌ام و به‌طور نسبی من و مردم همدیگر را می‌شناسیم.

اینکه می‌گویم کشور از نظر انسانی توانش را دارد، شعار نمی‌دهم و در بخش‌های مختلف کار کرده‌ام و توانایی کشور را می‌شناسم و مردم هم من را می‌شناسند.

در تلویزیون هم این‌طور نیست که کسی به گفتار بسنده کند. تجربه مردم این شده است که مردم بروند سابقه کاندیداها را بررسی کنند و ببینند توانایی و صداقت‌شان چقدر است و تلویزیون هم این امکان را فراهم کرده و پتانسیل خوبی است که کشور و نظام فراهم کرده و فرصتی در اختیار کاندیداها قرار داده است که من هم از آن استفاده می‌کنم.

اینکه می‌گویید دوستانی دارم که از آنها برای مسئله تبلیغات کمک می‌گیرم...
من کمک نمی‌گیرم. شماره حسابی را اعلام خواهم کرد که هرکس بدون نام خواست، پولی را واریز کند.

گفتید دوستانی دارم...
همان دوستان باید پول را در حسابی که اعلام می‌کنم، واریز کنند. من نمی‌خواهم معلوم شود افراد چقدر پول داده‌اند که من به او مدیون شوم. هرکس این طرز تفکر را پسندید، پول به حساب بریزد.

فکر می‌کنید بیشتر از چه طیف از مردمی رأی داشته باشید؟
همه مردم. از همه اقشار و گروه‌ها متدینین و کسانی که به انقلاب اعتقاد دارند و کسانی که روش و منش و کار من را دیده و شناخته‌اند. فکر می‌کنم خیلی‌ها من را می‌شناسند.

اگر بخواهید رأی قشر خاکستری مردم را جذب کنید چه‌کاری انجام می‌دهید؟
مردم اگر در کسی صداقت ببینند، جذبش می‌شوند. سعی می‌کنم صداقتی که طی این سال‌ها در من بوده است، دوستان و همکاران و ستادها به مردم منتقل کنند. من اگر می‌گویم خدمت به مردم، اگر می‌گویم عدالت و امنیت باشد... .

من وقتی در وزارت راه و ترابری بودم، با مشکلی در مورد راننده‌ها مواجه شدم. وقتی راننده‌ای تصادف می‌کرد و کشته می‌شد، همه باید چیزی برای خانواده‌اش جمع می‌کردند، یعنی بیمه نبودند. ما تلاش فوق‌العاده‌ای کردیم و با کمک سازمان تأمین اجتماعی نشستیم کار کردیم و تمام راننده‌ها را بیمه کردیم.

بارنامه‌ها را تغییر دادیم و یک نسخه از آن برای بیمه شد و لازم نبود مردم خود به بیمه پول می‌دادند بلکه از روی بارنامه‌هایشان برای بیمه‌شان پول کسر می‌شد و بیمه شدند. این اقدام در راستای عدالت و تأمین اجتماعی مردم بود. این کار در آن زمان شد و همه بیمه شدند. این‌ها را خیلی‌از مردم نمی‌دانند و خیلی‌ها هم می‌دانند یعنی آن قشر الآن خودش می‌داند.

ما اگر به مردم قول داده و عمل کرده باشیم مردم این صداقت را می‌بینند؛ اگر حرف زده باشیم و کاری برایشان انجام داده باشیم، مردم این صداقت را می‌فهمند و همه‌شان به این صداقت نیاز دارند. ان‌شاءاللّه که من توانسته باشم به‌گونه‌ای به مردم خدمت کرده باشم.

اگر رئیس‌جمهور شدید؛ درمورد سیاست‌های کلی؛ اگر نظری داشتید اما مقام معظم رهبری نظر دیگری داشتند؛ شما چه‌کار می‌کنید؟
من با آقا بر سر مطالب بحث می‌کنم اما حرف آخر را ایشان می‌زنند. من استدلال‌ها و دلایل منطقی‌ام را می‌گویم اما هرچه ایشان تصمیم گرفتند، همان‌طور عمل می‌کنم. ایشان حتماً همه موارد را توجه می‌کنند. ایشان منطق قوی‌تری داشته باشند، آن عمل می‌شود، حرف آخر را باید ایشان بزنند، نمی‌شود تقابل ایجاد کرد. یکی از مشکلات کشور برای همین بوده است که گاهی این تقابل ایجاد شده است، منتها همراهی و همفکری و تعامل با آقا خیلی از مسائل را حل می‌کند.

اساس انقلاب ما اخلاقی فرهنگی است. دین ما دین اخلاق است. اگر مردم در جامعه از مسئولین اخلاق ببینند، حتماً جذب می‌شوند و حتماً پای کار می‌آیند. موقعی گفته شد توسعه اقتصادی و زمانی گفته شد توسعه سیاسی؛ توسعه اقتصادی وقتی خوب شکل می‌گیرد که توسعه اجتماعی اتفاق بیفتد یعنی در بستر توسعه اجتماعی و رشدیابندگی مردم است که همه این کارها خوب انجام می‌شود و اقتصاد آن‌موقع خیلی پویا می‌شود و می‌تواند قوی کار کند.

دولت باید به این کار فرهنگی و توسعه اجتماعی بپردازد و مردم باید در اقتصاد حضور داشته باشند. سهام عدالت حضور مردم در اقتصاد نیست؛ حضور مردم در اقتصاد یعنی مدیریت مردم و بخش خصوصی؛ مدیریت آن‌کسی که توانایی و خلاقیت اداره کردن دارد. سهام عدالت برای کمک به معیشت مردم لازم است به‌ویژه آنها که توانمندی‌شان کم است و باید انجام شود ولی حضور در اقتصاد نیست. حضور در اقتصاد یعنی فکر و توانایی و خلاقیت و مدیریت مردم و کارآفرینان.

تابه‌حال طیف‌هایی برای رایزنی‌های انتخاباتی سراغتان آمده‌اند؟
خیر.

نظرتان درمورد فتنه 88 چیست؟
فتنه اتفاق افتاد، در این هیچ تردیدی نیست. منتها یک بستری از قبل از انتخابات در خارج از کشور شکل گرفته و مدیریت شد. بعضی از کاندیداها اشتباهات بزرگی کردند و جزئی از فتنه شدند و متأسفانه عده‌ای آشوبگر هم به میدان آمدند و آن اتفاقات افتاد.

نظرتان درمورد عملکرد خواص در آن برهه چه بود؟
الآن جواب همین سؤال را دادم، بسترسازی فتنه انجام شد. منظور من از بعضی‌ها، کاندیداهای انتخابات، بعضی از خواص دچار این فتنه و جزئی از آن شدند و در درون فتنه قرار گرفتند و با اشتباهاتی که انجام دادند، آن‌وضع را به‌وجود آوردند. عده‌ای آشوبگر هم بودند. فکر نکنید که همه افرادی که در این ماجرا بودند، فتنه‌گر هستند. این‌طور نیست و الآن جزو آنها نیستند. عده‌ای هم آشوب‌گر بودند و به مسائل دامن زدند.

کسانی که مناصب مهم حکومتی داشتند و سکوت کردند، چه؟
توضیحاتم کافی بود، دیگر چه‌چیزی بگویم. اشتباهات بزرگ که من گفتم یعنی چه، جزو فتنه شدند یعنی چه؟ همه اینها را گفتم، همه اینها روشن است.

ساکتین فتنه را هم جزو فتنه محسوب می‌کنید؟
نمی‌دانم. سکوت هرکس می‌تواند دلیلی داشته باشد، نمی‌شود کلی گفت. هرچه آقا گفتند، همان فصل الخطاب است.

نظرتان درمورد کلیدواژه انتخابات آزاد چیست؟
این جفا به تمام انتخاباتی است که برگزار شده است. من از اولین انتخاباتی که انجام شده است، بوده‌ام و بعضی را خودم پای صندوق بودم و بعضاً در هیئات اجرایی هم بودم. ممکن است تخلفاتی صورت بگیرد اما در حد 2 الی 3 درصد است. مردم همیشه به پای صندوق می‌روند و رأی می‌دهند. تخلفات جزئی هم که صورت گرفته؛ اصلاً تعیین‌کننده نیست. همیشه انتخابات به‌خوبی و صحت انجام شده و مردم آزادانه رأی داده‌اند.

کسانی که در فتنه 88 نقش مهمی بازی کردند و در متن فتنه بودند و با نظام تقابل داشتند می‌توانند اجازه داشته باشند که فعالیت انتخاباتی انجام دهند؟
این امر مربوط به قوه قضائیه و مقام معظم رهبری است. بعضی از اشتباهات دیگری هم در آن دوره اتفاق افتاد. افراد دیگری هم در آن بسترسازی سهم دارند، نمی‌خواهم اسم ببرم. ما برای آنکه اشتباهات تکرار نشود، باید تکلیف‌ها و وظیفه‌مندی‌ها را دقیق‌تر کنیم تا اتفاقات تکرار نشود.

اخیراً اصلاح‌طلبانی که در فتنه نقش داشتند؛ جای اینکه از مردم عذرخواهی کنند، مدعی شدند و می‌گویند که اصول‌گرایان باید از مردم عذرخواهی کنند، نظر شما در این خصوص چیست؟
هرکس اشتباه کرده باید عذرخواهی کند، هرطرف اگر اشتباه کرده‌ است باید عذرخواهی کند. نمی‌شود به‌طور مطلق گفت فلان طرف اشتباه دارد و آن یکی ندارد. اگر الآن اتفاقی افتاده است که ماحصل اشتباهی بوده باید عذرخواهی صورت بگیرد.

بحث رابطه با آمریکا دوباره رو به داغ شدن است. نظرتان درباره ارتباط با آمریکا چیست؟
آقا که در دیدار با مسئولان نیروی هوایی ارتش جواب دادند، تا زمانی که بخواهند فشار بیاورند و حرف از مذاکره بزنند، قابل قبول نیست. حرف آقا هم همین بود که فشار نیاورند و روابط را عادی‌سازی کنند، بعد حرف از مذاکره بزنند.

یعنی در آن‌زمان می‌توان مذاکره کرد؟
مذاکره نکردن با آمریکا که تا ابد نیست. آقا هم همیشه همین را می‌گویند که تا زمانی که بخواهید زور بگویید، نمی‌شود مذاکره کرد. یعنی اگر زور نگویند، می‌شود مذاکره کرد.

اما در چندین مورد اختلافات مبنایی با آمریکا داریم که از هیچ‌کدام از آنها نمی‌توانیم عدول کنیم.
مگر مذاکره به‌معنای عدول است؟ اشتباه نکنید! مگر وقتی ما مذاکره می‌کنیم به‌معنای آن است که از ارزش‌های خود عدول کرده‌ایم؟ این‌طور نیست، می‌خواهیم به آن‌طرف بفهمانیم که تو اشتباه می‌کنی... .

فقط در میز مذاکره می‌توان به طرف فهماند که اشتباه می‌کند و حرفمان را به طرف بفهمانیم؟
مذاکره یک اصل در همه دنیا است. اگر در شرایط تعادلی، آرامش، بدون زورگویی و فشار باشد، می‌توان مذاکره کرد. همه دنیا با هم مذاکره می‌کنند. مگر ما با دیگران مذاکره نمی‌کنیم؟ معنای مذاکره سازش نیست. با حفظ اصول می‌شود مذاکره کرد. شرط آن رفتاری است که نشان دهد زورگویی در کار نیست. مگر ما با 1+5 مذاکره نمی‌کنیم؟

قبول دارید که جمهوری اسلامی به‌عنوان نماد مقاومت در جهان و آمریکا به‌عنوان نماد استکبار معرفی شده است؟
بله.

صرف همین که ما با آمریکا سر یک میز بنشینیم...
مگر بناست وقتی سر میز مذاکره می‌نشینیم، از مقاومت خودمان عدول کنیم؟ بنا نیست عدول کنیم، اشتباه نکنید! مذاکره به‌معنای عدول از ارزش‌ها و سازش نیست. هروقت آمریکا دست از زورگویی‌اش برداشت، می‌توانیم مذاکره کنیم. البته درهرحال، زمان و موقعیت آن را رهبری تعیین می‌کند.

ممنون از وقتی که در اختیار ما گذاشتید.
من هم از شما تشکر می‌کنم.


مرجع / تسنیم
:
:
:
آخرین اخبار