داماش آسيايى؟
وارد ورزشگاه عضدى كه مى شوى سيلى اول را با صداى تشويق دويست،سيصد هوادار
كه خواب صبح جمعه را بر خود حرام كرده اند، مى خورى! جايى كه فرياد بر مى
آورند: قسم به خون ميرزا ... داماش ميره آسيا!
اينكه اين عشق و علاقه تا اين حد يك شبه به وجود آمده باشد يا نه، پاسخش نياز به مختصر توضيحى دارد:
شهر رشت در گذشته اى نه چندان دور به دو طيف اكثريت قرمز دوست و اقليت آبى
تقسيم ميشد و كافى بود به هر دليلى تيمى از رشت در مقابل ارتش سرخ تهران
قرار مى گرفت تا در روز مسابقه همان ساعت هشت،نه صبح بيش از دو سوم ورزشگاه
به اشغال هواداران قرمز دوست رشتى در مى آمد كه در برابر نماينده شهرشان
(استقلال رشت) جانب تيم مهمان را گرفته بودند! همان روزها كه على پروين را
اكبر غمخوار به كنارى فرستاده بود و زمانى كه پرسپوليس به رشت رفت يك
ورزشگاه قرمز پوش بود و نام سلطان را نعره مى زد! تا سال بعد براى استقبال
از مرد چشم تيله اى فوتبال سنگ تمام بگذارند و سلطان شعف زده در جمع چند
خبرنگار بگويد: اينا كه منو از خودمم بيشتر دوست دارن! اما فينال جام حذفى،
انگار پايانى بود بر جو غريب نوازى رشتى ها، روزى كه بيش از بيست هزار
هوادار رشتى فقط به عشق نام شهرشان آبى هاى تهران را در رشت به زانو در
آوردند و البته در تهران و در وقت هاى اضافه قافيه را باختند. پس از آن و
با متولد شدن دردانه اى به نام داماش،سال به سال و روز به روز عشق به داماش
برترى يافت به سوگولى هاى پايتخت. و حالا تنها يك شعار است كه به گوش مى
رسد: يه تيم داريم تو ايران ... داماش شهرباران.
مظفرى زاده سوژه اصلى است!
حالا در يك تمرين صبح روز جمعه هم كسى تيمش را تنها نمى گذارد. داماش
مدتهاست از مشكل بى پولى رنج مى برد، مشكلات سال گذشته اش را اگر هر تيم
كوچك و بزرگى داشت شايد امسال تنها يك خاطره مبهم از آن باقى مانده بود اما
رشتى ها پشت به پشت تيمشان دادند .
آخرين تمرين رشتى ها بيشتر به مرور كارهاى تاكتيكى و نرمش هاى خاص پيش
از مسابقه خلاصه مى شود، اما روى سكوها حسابى داغ داغ است. هواداران به
انتخاب مظفرى زاده به شدت معترضند.هواداران مى گويند نه كارى به آن هفت
دقيقه كذايى برابر سپاهان داريم و نه داستان نيمه نهايى پرسپوليس برابر
فولاد و مظفرى زاده. اما بازى يك چهارم نهايى سال پيش داماش و مردود دانستن
گل آلوز در برابر شاهين را نمى خواهيم فراموش كنيم. امرى كه روز گذشته هم
عابدينى پيشا پيش اخطارش را به آقاى داور داده بود.
سوژه شماره يك بازى بدون ترديد على رضا جهانبخش است، ستاره جوان و آينده
دارى كه محصول آكادمى داماش است و دعواى پرسپوليس، سپاهان براى جذبش مدتها
ست كه آغاز شده است. هواداران با فريادهاى خود از او طلب عيدى مى كنند و او
با همان چهره آرام و موقرش به سوىشان تعظيم مى كند و بوسه مى فرستد،و
البته در مصاحبه هايش قول بهترين بازى فصل خود را به هواداران مى دهد.
كاپيتان مهدوى با لقب توتى شهرباران و حسين ابراهيمى هم با شعار حسين ...
سوراخ كن سوژهاى بعدى تشويق هستند.
كانون هواداران داماش براى مهدى مهدوى كيا هم برنامه هاى ويژه اى تدارك
ديده بود تا از ستاره بزرگ فوتبال كشور كه چند صباحى هم مهمان رشتى ها بود،
تقدير كند اما اين غم نا بهنگام همه چيز را خراب كرد، انگار قسمت نيست
مهدى به رشت بيايد. سرپرست تازه داماش مى گويد: فردا اسپانسر ما هواداران
خواهند بود و شعار روى پيراهن هم " داماش شهرباران " خواهد بود.
لاتارى داماش مى برد؟
شنبه شهر رشت بار ديگر اين شانس را خواهد داشت تا با برد رسپوليس به عنوان
نماينده شمال كشورمان شانس آسيايى شدن داشته باشد و از اين رو اينجا در رشت
كسى دوست ندارد به سادگى اين بخت را از دست دهد. شنبه اگر لاتارى رشتى ها
ببرد، آن وقت فقط يك گام تا آسيا مى ماند كه بايد طى شود. شنبه شمالى ها مى
خواهند بار ديگر حقارت ورزشگاه پير شهر رشت را در برابر انبوه هوادارانى
كه پشت در جامانده اند را به رخ همسايگان برسانند. شنبه بار ديگر از ساعت
هشت صبح هجوم هوادار به ورزشگاه را شاهد خواهيم بود، هوادارنى كه اين بار
نه قرمز هستند و نه آبى؛ آنها مدتهاست كه يك واژه ى تازه را به فرهنگ
فوتبالى ايران اضافه نموده اند؛ داماشى تيفوسى!