اینجاست که سوالی تلخ در ذهن می آید که آیا صدا و سیما، به موفقیت بیشتر این کانال خاص در جذب مخاطبان فارسی زبان اعتراف کرده است؟! و یا ضعف برنامه های تولیدی خود و روی آوردن به شبیه سازی برنامه های اصطلاحاً آن ور آبی را پذیرفته است؟ / به نظر می رسد صدا و سیما و دست اندرکاران باید با تمرکز و بکارگیری تمام نیروی خود، استعدادهای تمام نشدنی درون خود را در جهت غنی سازی برنامه ها و الگو دهی بکار گیرد و جایگزین الگو پذیری امروزی کند؛ مسئله ای که در گذشته ای نچندان دور، باعث بالندگی و غرور ملی همه دلسوزان بود.
خوزنیوز/ محمد آلبوعلی: عادل فردوسی پور مجری برنامه نود هیچگاه در برابر کسانی که صدا و
حرکات وی را تقلید می کنند اعتراض نکرده است. او نیک می داند که این تقلید،
نه تنها خدشه ای به وی وارد نمی کند بلکه علاوه بر ترسیم چهره ای
انتقادپذیر از او، باعث می شود غیر فوتبالی ها نیز با او آشنا شوند؛ چنانکه
افراد دیگری نیز مورد تقلید قرار گرفته و خود نیز از دیدن چهره و شنیدن
صدای تقلید شده شان به خنده آمده اند.
درک این قاعده هم چندان مشکل نیست؛ برای افراد بزرگ، منشأ افکار و گفتار
دیگران شدن خوشایند است و این امر عامل اشاعه نام و آوازه آنها خواهد شد؛
از سویی دیگر، گاهی نام بردن از افراد یا برنامه ها از طریق استهزا، به قصد
مقابله با تفکری خاص صورت می گیرد، اما همین استهزا نیز اگر بی برنامه و
لجام گسیخته صورت گیرد نتیجه کاملاً معکوس خواهد داد؛ گویی که ما نیز در
جهت تبلیغ و معرفی آنها گام برداشته ایم.
پس از این تعاریف بحث را مشخصاً به رسانه محدود می کنیم؛ مفهومی که بیشترین
تاثیرگذاری در جامعه را از آن خود کرده است و در این عرصه دو مسئله بسیار
مهم و حیاتی می باشند:
1- رقابت (در منشأ بودن و الگو دهندگی مثبت)
2- ظرافت (در تولید محتوا و القای مضمون)
به سراغ مصادیق اگر بیائیم، از سال ها پیش برنامه هایی با درون مایه
پرمخاطب طنز، به بازگویی پشت پرده کانال های ماهواره ای ضد انقلاب پرداخته
اند که بازخورد نسبتاً خوبی در جامعه داشته است و شاید اوج این برنامه ها،
طنز"کریسمس 2011" ساخته مهران مدیری است که پس از انتشار در فضای مجازی و
استقبال زیاد مخاطبین، به اعتراف خود ضد انقلاب، کمر اپوزیسیون را شکست(بخش
هایی از این طنز و اظهارات ضدانقلاب در مورد آن، از مجموعه خبری 20:30 پخش
گردید)
در این مورد و موارد مشابه، هرچند برنامه های ماهواره ای ضد انقلاب منشأ
تولید آثار بوده، اما دقت در تولید و هدفمندی در به چالش کشیدن ریشه این
برنامه ها(ظرافت)، موفقیت طنزها را در پی داشته و در واقع باعث الگو دهندگی
منفی برنامه های ضد انقلاب شده بود.
هر چند همین طنزها نیز کنجکاوی قشر کم اطلاع جامعه و مراجعه به منشأ اصلی
این آثار، یعنی همان کانال های ضدانقلاب را در پی داشته، اما بدلیل قدرت و
شدت القای مفهوم از سوی تولیدات ما، مخاطب غالباً نه تنها جذب برنامه های
اپوزیسیون نشده بلکه این برنامه ها را همان بازی های معرفی شده در طنز
انگاشته است.
از طرفی فقر کانال های ماهواره فارسی زبان مخالف در تولید محتوا، باعث کپی
برداری این کانال ها از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران شده بود؛ شاهد این
گفتار هم جحم عظیمی از فیلم ها، سریال های های طنز، مسابقات فوتبال، تحلیل
های ورزشی و دیگر برنامه های تولیدی صداوسیمای ماست که مدتها در رسانه های
رقیب به نمایش درآمد و نتیجه ای جز نمایان شدن فقر آنها در ایده و تولید و
اشاعه بیشتر تولیدات صداوسیما را در پی نداشت.
اما امروز...
در میان جای خالی طنزپردازان قَدَر ایام نوروز، برنامه خنده بازار سعی در پر کردن این خلأ دارد.
از میزان موفقیت و نحوه تولید و واکنش مخاطبین خاص و عام و... این برنامه
که بگذریم، با آیتم هایی مواجه می شویم که علاوه بر افسوس و حسرت سال های
نچندان دور، مخاطب را به این فکر فرو می برد که آیا نظارتی هم بر این
برنامه وجود دارد؟! و آیا محتوای تولید شده، قبل از پخش توسط حداقل یک
کارشناس رسانه آسیب شناسی می شود؟!
در تقلید یا استهزا یا موارد اینچنینی، اولین پیش نیاز این است که هم
گوینده و هم شنونده از شخص مورد نظر شناخت داشته باشند؛ وگرنه عدم احاطه
مخاطب به برنامه، شخص یا حالت مورد تقلید واقع شده هیچ جذابیتی را برای وی
دربر نخواهد داشت.
حال، این برنامه طنز در دو برنامه ای که به صورت اتفاقی انتخاب شده است به تولید این چنین آیتم های ثابتی پرداخته است:
بفرمائید غذا... ( استهزاء برنامه بفرمائید شام از کانال من و تو1)
اتاق B خبر... ( استهزا برنامه اتاق خبر از کانال من و تو 1)
کریس آنگول... ( استهزا برنامه کریس آنجل از کانال من و تو 1)
داستان های باورنکردنی...( استهزا برنامه افسانه های محلی از کانال من و تو 1)
مرد نقابدار...( استهزا برنامه رازهای شعبده باز از کانال من و تو 1 )
وی کیو اوی ( استهزاء گفتگوهای کانال صدای آمریکا)
و همچنین آیتم های موقتی همچون آزمون استخدامی(آکادمی گوگوش از من و تو 1) ، ما و شما( نشست های کانال من و تو 1) و ...
در این آیتم های تولیدی که عمدتاً از یک کانال خاص ( من و تو 1) سرچشمه می
گیرد، خبری از به چالش کشیدن و القای مفاهیم قوی به مخاطب نیست(جز اندکی در
بخش وی کیو اوی؛ آنهم بدلیل تجارب قبلی تلویزیون و ذهنیت از پیش ساخته
مخاطبان) و اوج هنرمندی افراد در تقلید درست و موبه موی صدا، چهره، حرکات و
حتی محتوای برنامه های اصلی و افراد آن است!
و مایه تأسف اصلی همین جاست که صداوسیمای ما که روزی تنها به خواسته
مخاطبان می اندیشید و فارغ از بدخواهان و رقیبان، به تولید برنامه های می
پرداخت که نه تنها جامعه را تغذیه می نمود بلکه تلویزیون های بیگانه را نیز
وادار به کپی برداری می کرد، امروز باید منتظر تولید برنامه های خاص، آن
هم در یک کانال خاص باشد تا عوامل خنده بازار آن را شبیه سازی کرده و
مخاطبان ناآگاه را نیز پخش آن مطلع سازند!
اینجاست که سوالی تلخ در ذهن می آید که آیا صدا و سیما، به موفقیت بیشتر
این کانال خاص در جذب مخاطبان فارسی زبان اعتراف کرده است؟! و یا ضعف
برنامه های تولیدی خود و روی آوردن به شبیه سازی برنامه های اصطلاحاً آن ور
آبی را پذیرفته است؟
به نظر می رسد صدا و سیما و دست اندرکاران باید با تمرکز و بکارگیری تمام
نیروی خود، استعدادهای تمام نشدنی درون خود را در جهت غنی سازی برنامه ها و
الگو دهی بکار گیرد و جایگزین الگو پذیری امروزی کند؛ مسئله ای که در
گذشته ای نچندان دور، باعث بالندگی و غرور ملی همه دلسوزان بود.