تاریخ انتشار: ۱۶ فروردين ۱۳۹۲ - ۱۲:۳۴
کد خبر: ۳۳۰۶۴
تعداد نظرات: ۱ نظر
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
گفتگويي متفاوت با دروازه بان پرسپوليس

 "نيلسون کوريا جونيور" نام کامل مردي است که اين روزها تبديل به بازيکن محبوب هواداران سرخ شده و با هر اتفاقي کاملا بي دليل و به صورت "واقعا" خودجوش تشويق مي شود. او مي گويد مي خواهد تا 40 سالگي به فوتبال ادامه دهد و دوست دارد همچنان در پرسپوليس بماند.

دروازه بان 37 ساله و البته آماده پرسپوليس ساعتي در منزل شخصي اش با ايسنا، به گفت وگو نشست و درباره همه چيز صحبت کرد. از آرزوهاي دورش براي بازي در تيم ملي برزيل، خداحافظي مهدوي کيا از فوتبال، دوران بازيگري اش در اروپا، خانواده دوستي خود و احساسش درباره ايران صحبت کرد.

* از آغاز دوران بازيگري ات بگو.

من فوتبالم را در برزيل شروع کردم. ويتوريا نخستين تيم من بود. يکي از باشگاه‌هاي بزرگ برزيل است که خيلي از بازيکنان خوب اين کشور را به فوتبال معرفي کرده است و بازيکنان آينده‌دار زيادي را تربيت مي‌کند. از طريق همان تيم ويتوريا بود که من توانستم به تيم‌هاي ملي زير 17 ، 21 و 23 سال برزيل راه بيابم. 7 سال در اين تيم بودم. در حال حاضر اين تيم در ليگ دسته يک برزيل حضور دارد. از سن 17 سالگي در تيم اصلي بازي مي‌کردم. در آن زمان "ديدا" دروازه‌بان اصلي تيم بود و دو سال از من بزرگتر بود. سالي که من به اين تيم رفتم نايب قهرمان برزيل شديم. در بازي پاياني به پالميراس باختيم که خيلي از بازيکنانش در تيم ملي برزيل حضور داشتند. واندرلي لوکزامبورگو در آن زمان سرمربي پالميراس بود و بازيکناني مثل ريوالدو و مازي در اين تيم بازي مي‌کردند. فصل بعد ديدا به کروزيرو رفت و من با 18 سال سن دروازه‌بان اول ويتوريا شدم. 7 سال در اين تيم حضور داشتم و 5 بار با ويتوريا قهرمان شدم که سه بار در ليگ استاني بود. بعد از 7 سال خواستم فضاي جديدي را تجربه کنم و هوايي عوض کنم به تيم سانتاکروز رفتم. در سال 2005 به تيم نائوتيکو و کمترين مدتي که در يک تيم ماندم در همين تيم بود. بعد از 6 ماه به ويتوريا گيمارش رفتم. در 4 تيم آخرم يعني سانتاکروز، آمريکانو، نائوتيکو و ويتوريا گيمارش هميشه يک بازيکن محبوب بودم حتي سانتاکروز و نائوتيکو چند وقت پيش تيم منتخب 10 سال گذشته خود را انتخاب کردند که من هم در اين تيم‌ها حضور داشتم.

* تقريبا با ديدا هم‌دوره بودي. او چند سال بعد به دروازه‌بان اول برزيل تبديل شد اما چه شد که نيلسون نتوانست بعد از حضور در تيم ملي جوانان هم به سلسائو دعوت شود؟

حضور در تيم ملي فرصتي است که ممکن است براي هر بازيکني پيش بيايد. ديدا اين شانس را داشت. او بعد از اينکه از تيم ما رفت به کروزيرو منتقل شد و بعد از آن هم توانست به ميلان برود. همان سالي که من در تيم ملي جوانان بودم قهرمان شديم و مي توانستم بعدا اين شانس را داشته باشم که بازهم به تيم ملي دعوت شوم. اما ديدا در يک تيم مطرح‌تر بود که طرفداران بيشتري هم داشت و توانست به تيم ملي دعوت شود.

* با توجه به اين مسائل وقتي به گذشته فکر مي‌کني آرزو نداشتي که بيشتر در تيم ملي برزيل بازي مي‌کردي؟

در زندگي‌ام هيچ وقت به گذشته فکر نمي‌کنم و هميشه نگاهم به آينده است. زماني که در تيم ملي جوانان برزيل حضور داشتم خيلي دوست داشتم که بتوانم بيشتر براي اين تيم بازي کنم اما نشد و من از قطار جا ماندم. در آن سالي که مي‌توانستم جايگاه خود را در تيم ملي تثبيت کنم ويتوريا آن طور که بايد خوب نتيجه نگرفت و در همان سال دروازه‌بان‌هايي مثل هلتون آرودا که الان دروازه‌بان پورتو است و ژوليو سزار به فوتبال برزيل معرفي شدند و شايد همان جا بود که من از رسيدن به تيم ملي جا ماندم.

* پس از اين موضوع ناراحت نيستي که بيشتر نتوانستي در تيم ملي برزيل حضور داشته باشي؟

نه، همان طور که گفتم ديگر به گذشته فکر نمي‌کنم. اگر بد بودم الان نمي‌توانستم در 37 سالگي همچنان دروازه‌باني کنم. ويتوريا گيمارش تيم بزرگي است که طرفداران زيادي دارد و انتظارات از بازيکنان بالاست. بازيکنان بزرگ زيادي به اين تيم آمدند و پس از يکي دو سال رفتند اما من توانستم 7 سال در اين تيم بمانم. خوشبختانه همه از عملکرد من راضي بودند. الان فقط مي‌توانم خدا را شکر کنم که همچنان آماده هستم.

* الگويت در دروازه‌باني چه کسي بود؟

دوستان دوران بچگي‌ام تعجب مي‌کردند که من چطور دروازه‌بان شدم. در آن زمان هر وقت بازي مي‌کرديم من مهاجم بودم. اما هميشه در حمله حواسم به دروازه‌بان‌ها بود و دوست داشتم تجربه کنم که دروازه‌باني چه حسي دارد. دروازه‌بان‌هاي زيادي را دوست داشتم. ديدا هميشه دوست خوب من بود. از دروازه‌بان‌هايي مثل تافارل و دينوزوف خيلي خوشم مي‌آمد. قبل از اينکه به همراه ديدا در تيم ويتوريا بازي کنم بازي تافارل و ميشل پردوم از نظر تکنيکي الگوهاي من بودند. وقتي که با ديدا همبازي شدم او تبديل به الگويي خوب براي من شده بود.

* بهترين دروازه‌بان حال حاضر جهان از نظر تو چه کسي است؟

بدون شک بوفون. ادوين فن درسار هم دروازه‌بان بسيار خوبي بود و الان هم پيتر چک عالي است. اما بوفون چيز ديگري است. مثل بازيکنان است، خيلي بازيکن خوب در جهان داريم مثل رونالدو و... اما مسي از همه بالاتر است. بوفون هم در دروازه‌بان‌ها همين وضعيت را دارد.

* به دوران حضورت در پرسپوليس برسيم. چه شد که پيشنهاد اين تيم را قبول کردي؟

من به طور غير مستقيم از طريق ژوزه دعوت شدم که به پرسپوليس بيايم. اهداف خود را طوري برنامه‌ريزي کرده بودم که فوتبالم را در همان ويتوريا گيمارش تمام کنم اما در اروپا وضعيت اقتصادي کمي به هم ريخته بود. تا پيش از آنکه مدير باشگاه ما عوض شود، روز هشتم هر ماه بدون اينکه نياز باشد به حسابت نگاه بيندازي، حقوقت تمام و کمال پرداخت مي‌شد. اما در دو سال اخير مشکلاتي در پرداخت پول بازيکنان به وجود آمد و اين نه تنها مشکل من بلکه مشکل همه بازيکنان بود. بازيکناني که کمي حقوق‌شان بالاتر بود وضعيت سخت‌تري داشتند. باشگاه به ما پيشنهاد داد که اگر مي‌خواهيد، فصل بعد هم در ويتوريا بمانيد اما نصف حقوق سال قبل را مي‌گيريد. باشگاه همچنين به من گفت که اگر از تيم ديگري پيشنهاد دريافت کردي که برايت مناسب بود و تمايل داشتي بروي، ما هم با رفتن تو هيچ مخالفتي نمي‌کنيم. آن‌ها گفتند به خاطر زحماتي که براي ما کشيده‌اي، مشکلي با جدايي‌ات نداريم.

* پس خدا مانوئل ژوزه و پرسپوليس را سر راه تو قرار داد!

شک ندارم که خدا کمکم کرد. خدا اين در را براي من باز کرد تا به پرسپوليس بيايم.

* در طول بازي انگار عصباني به نظر مي رسي.

من مي‌دانم که باختن چه معني و حس و حالي دارد اما هيچ وقت دوست ندارم ببازم. هميشه دوست دارم برنده باشم. در طول 90 دقيقه به خودم مي‌گويم که بايد بجنگم. سعي مي‌کنم از همه لحاظ از خودم مايه بگذارم تا پيروزي براي تيم ما باشد. با بازيکنان صحبت مي‌کنم، سر آن‌ها داد مي‌زنم، دوست دارم در آخر بازي برنده از زمين خارج شوم. با اين حال اگر برنده نشدم دوست دارم با داور دست بدهم و آن بازي را فراموش کنم. ديگر به آن بازي نمي‌کنم اما تا وقتي که بازي تمام نشده و درون دروازه هستم، محکم بازي مي‌کنم و نهايت تلاشم را براي پيروزي انجام مي‌دهم. هرچه در توان دارم مي‌گذارم تا تيمم بازي را ببرد.

* در چند بازي اخير محوبيت زيادي بين هواداران پرسپوليس پيدا کرده‌اي. حتي زماني که موقعيتي روي دروازه حريف پيش مي‌آيد، تماشاگران تو را تشويق مي‌کنند.

(مي‌خندد) نمي‌دانم علتش چيست. اين را بايد از تماشاگران بپرسيد. خيلي خوشحال مي‌شوم که آن‌ها اينقدر به من محبت دارند. اين موضوع انگيزه‌اي براي من مي‌شود که در هر بازي بهتر بازي کنم و وظايفم را در زمين بهتر انجام دهم.

* به نظر مي‌رسد جديتي که در بازي از خودت نشان مي‌دهي و صحبت‌هايي که در طول بازي با مدافعان تيم و همچنين داور انجام مي‌دهي باعث شده که اينچنين ميان هواداران پرسپوليس محبوب شوي.

کارهايي را که در طول بازي انجام مي‌دهم همه برگرفته از درونم هستند. کاري نمي‌کنم که الکي بقيه را خوشحال کنم يا بخواهم براي کسي فيلم بازي کنم. نمي‌توانم در طول بازي ساکت و آرام باشم و هيچ چيزي نگويم. بايد عملکردم عالي باشد تا با خوب بودنم همه را خوشحال کنم.

*دقيقا با چه زباني با مدافعان صحبت مي‌کني؟

(مي‌خندد) مخلوطي از انگليسي و فارسي و پرتغالي.

* البته بازيکنان پرسپوليس هم ديگر خوب به حرف‌هايت گوش مي‌دهند.

خيلي خوشحالم که توانسته‌ام احترام متقابلي بين خودم و بازيکنان ايجاد کنم. اگر آن‌ها به حرف‌هاي من گوش مي‌دهند به اين خاطر است که من هم به آن‌ها احترام گذاشته‌ام. اگر مي‌خواهي احترام ببيني بايد به بقيه احترام بگذاري. زماني که به پرسپوليس آمدم يک غريبه بودم. به جاي آمده بودم که همه چيز برايم جديد بود. فرهنگ جديد، آدم‌هاي جديد. دوست داشتم با شوخي کردن و گرم گرفتن با ساير بازيکنان خودم را به آن‌ها نزديک کنم. يواش يواش با همين شوخي کردن‌ها رابطه نزديکي با هم برقرار کرديم و احترام متقابلي ميان ما به وجود آمد. با خودم گفتم اين من هستم که به يک محيط جديد آمده‌ام و بايد خودم را با ديگران وفق دهم. اگر از روز اولي که به پرسپوليس آمدم مي‌گفتم من نيلسون هستم و از اروپا آمده‌ام و طوري رفتار مي‌کردم که خود را بالاتر از همه نشان دهم هيچ وقت اين احترامي که الان ميان بازيکنان و مسئولان تيم دارم را نداشتم. هميشه سعي کرده‌ام به همه احترام بگذارم و شايد به خاطر همين است که الان رابطه من با همه خوب است. خوشبختانه الان با تک تک بازيکنان دوستي نزديکي دارم با همه بگو و بخند دارم و همه من را تحويل گرفته‌اند. از روز اول هم به من کمک کرده‌اند که در پرسپوليس پيشرفت کنم. شايد در تيم با مارکو (پروويچ) و ولاتکو که انگليسي با هم حرف مي زنيم بيشتر صحبت کنم اما اين دليل نمي شود که با بقيه حرف نزنم. برعکس با همه حرف مي زنم تا هم کارمان در پرسوليس بهتر پيش برود و هم اينکه کمي فارسي ياد بگيرم.

* به نظر مي رسد استحکام خط دفاع پرسپوليس تا حد زيادي خيالت را در طول بازي راحت مي کند.

بله، خط دفاع ما امسال خيلي خوب است. همه آنها قوي هستند و من در طول بازي به آنها اطمينان دارم.

* امسال يک آمار خوب هم داشتي که 640 دقيقه پشت سر هم گلي دريافت نکردي.

بله، مي دانستم که بالاخره بعد از چند بازي گل مي خورم اما فکر نمي کردم آن گل را در ثانيه 40 بازي با نفت دريافت کنم. البته در ويتوريا گيمارش رکورد بهتري داشتم و 8 بازي بود که گل نخورده بودم و دقيقه اول نيمه دوم نهمين بازي آن گل را خوردم. در کل امسال در 12 بازي گلي دريافت نکرده ام اما به فکر رکورد زدن نيستم.

* در ليگ شانسي براي قهرماني نداريد و تمام اميدتان جام حذفي است.

ما در اين فصل بد شانس بوديم. شروع قر و قاطي و بي نظمي داشتيم. تيم را مربي فصل قبل که فکر مي کنم ترک بود بسته بود و در نيم فصل اول وضعيت مان همانطور بد ادامه پيدا کرد. رفته رفته بهتر شديم. با اين حال سه بازي تا پايان فصل باقي مانده است. سعي مي کنيم هر سه بازي را ببريم. پرسپوليس تيم بزرگي است و بايد هميشه در آن يک هدف داشته باشيم، برنده شدن. خودم شخصا دوست ندارم که الان در رده ششم هستيم. پرسپوليس هميشه بايد براي قهرماني بجنگد اما فقط قدمت يک باشگاه مهم نيست، ما هم در زمين بايد براي قهرمان شدن بجنگيم. سعي مي کنيم بيشترين امتياز را در بازي هاي باقي مانده در ليگ به دست بياوريم. بعد از آن جام حذفي را در پيش داريم. نمي توانيم بگوئيم که به راحتي به فينال صعود مي کنيم و بعد هم قهرمان مي شويم. يک حريف سخت داريم و بايد در يک زمين دشوار به ميدان برويم. اول از هر چيزي بايد داماش را ببريم بعد به قهرماني فکر کنيم.

* يک سوال حاشيه اي. بعد از اينکه مانوئل ژوزه از پرسپوليس رفت نتايج اين تيم خيلي خوب شد و اين گمان در ذهن ها شکل گرفت که بازيکنان پرسپوليس دوست نداشتند همه توانايي خود را براي يک مربي خارجي بگذارند. نظرت در اين باره چيست؟

من چنين چيزي را نديدم در تيم. وجود آن هم کاملا غير حرفه اي است. نمي توانم قبول کنم که بازيکني تمام توان خود را در زمين نگذارد. فرقي نمي کند که چه کسي مربي است. براي خود من هيچ فرقي نمي کند که با يک مربي ايراني کار مي کنم يا خارجي. من با باشگاه قرارداد دارم و بايد نهايت تلاشم را براي موفقيت باشگاه انجام دهم. براي مربي تيم هم احترام زيادي قائلم اما همه تلاشم براي موفقيت تيم و خوشحالي هواداران است.

* براي فصل بعد با مسدولان باشگاه صحبت کرده اي؟

هنوز صحبت نکردم. زمان زيادي باقي مانده است. هر چند که دوست دارم در پرسپوليس بمانم. شنيده ام که مديرعامل باشگاه هم از من خواسته که فصل بعد هم بمانم. با اين حال هنوز صحبت جدي با من نشده است.

* فکر مي کني بهترين مربي ات از ابتدا تاکنون چه کسي بوده است؟

مربي هاي خيلي خوبي داشتم. ريکاردو گومس که در پاري سن ژرمن و بنفيکا بازي کرده است براي من مربي خيلي خوبي بود. اواريستو که در رئال مادريد و بارسلونا آقاي گل بود هم تاثير زيادي در فوتبالم گذاشت. زه تئودور و پائولو سرجيو هم تاثيرگذار بودند اما فکر مي کنم بهترين مربي من همان ريکاردو گومس بود.

* تا چند سال ديگر به فوتبال ادامه مي دهي؟

دوست دارم تا 40 سالگي بازي کنم حالا شايد بيشتر هم بشود. اگر تا آن موقع در پرسپوليس باشم که ديگر چه بهتر چرا که ديگر سنم اجازه نمي دهد به اين کشور و آن کشور بروم (مي خندد). شوخي مي کنم دليل اصلي اش اين است که به دختر کوچکم نمي توانم زياد محل اقامتم را عوض کنم چون برايش گيج کننده است. خانواده ام اينجا شرايط خوبي دارند و از همه چيز راضي هستند. البته اوايل براي خانواده ام کمي سخت بود. به هر حال تا قبل از اين در يک کشور بازتر و آزادتر زندگي مي کردند اما الان خيلي راخت تر هستند. حتي چند وقت پيش با همسرم که صحبت مي کردم به من گفت در اين چند ماه خيلي راحت تر از زماني که در پرتغال بوديم زندگي مي کند.

* براي خودت چطور؟

وقتي به ايران آمدم سورپرايز شدم. دوستانم به من مي گفتند براي چه به مي خواهي به ايران بروي. مگر ديوانه شده اي؟ مي گفتند ايران شرايط خوبي ندارد و نروي بهتر است. اما به خاطر همين حرف ها هم که بود گفتم مي روم تا ببينم ايراني که مي گويند چطور است. آن چيزي که اينجا ديدم با وصف هايي که از ايران شنيدم کاملا فرق مي کرد. بعضي ها بدون اينکه ببينند و بدانند حرف هايي مي زدند. چيزهايي شنيده بودند و اين شنيده ها را مرتب تکرار مي کردند. اما من اينجا ماندم و ديدم کشور بسيار زيبايي است. مردم شدي دارد. به همان دوستانم زنگ زدم و گفتم ايران آن طوري که شما فکر مي کنيد نيست. البته اگر ايران کشور بازتري بود بدون شک مي توانست بيشترين تعداد توريست را در هر سال به خود جذب کند. درست است که اينجا هم مثل برزيل فقير دارد اما همه شاد هستند و به مشکلات شان مي خندند. نمي گذارند که مشکلات شان برآنها غلبه کند. ايران از نظر فرهنگي و تاريخي کاملا غني است و مکان هاي ديدني زيادي دارد. مردمش خوب و مهمان نواز هستند. از بچگي پدرم اين را به من ياد داده بود که از کسي يا چيزي نترسم و با همه چيز مقابله کنم.

* چند وقت پيش خانواده ات را در تهران به گردش برده بودي. معلوم است که آدم خانواده دوستي هستي.

خانواده ام را خيلي دوست دارم. شايد بخش بزرگي از موفقيتم به همين خاطر باشد. دوست دارم هر کاري که از دستم بر مي آيد براي دخترم انجام دهم. عاشق تيراژه است. هفته اي دو بار بايد او را ببريم تيراژه. وقتي اسمش مي آيد لب هايش تا بناگوش باز مي شود! هيچ وقت بدون خانواده ام بيرون نمي روم.

* مهدوي کيا در مصاحبه اي گفته بود که نيلسون بعد از عابدزاده بهترين دروزاه بان پرسپوليس است.

خيلي خوشحالم و باعث افتخارم است که مهدوي کيا درباره من چنين حرفي زده است. او يک بازيکن بسيار حرفه اي و باشخصيت است. او گذشته پرافتخاري دارد و من به خاطر اين حرفش احساس غرور مي کنم.

* از خداحافظي اش ناراحت نشدي؟

اول اينکه بايد بگويم خيلي خوشحال شدم و براي من تجربه خيلي خوبي بود که در اين جند ماه با او آشنا شدم و با هم کار کرديم. مهدوي کيا را نه تنها به عنوان يک بازيکن بلکه يک انسان و يک مرد واقعي شناختم. در اين چند وقت به جز احترام و دوستي چيزي از او نديدم. خيلي حيف شد که او خداحافظي کرد. نه تنها براي پرسپوليس بلکه براي کل فوتبال که چنين مردي را از دست داد. خيلي افتخار مي کنم که کنار چنين فردي بودم.

* واقعا عملکرد خوبي در پرسپوليس داشته اي. شايد اگر کمي جوانتر بودي مي توانستي به بازي در تيم ملي ايران هم فکر کني!

( مي خندد) نمي دانم. تا به حال به اين موضوع فکر نکرده بودم.

* بالاخره امسال يک قهرماني مي گيريد؟

ان شالله ( مي خندد) بعد از بازي با داماش جواب سوال تان را مي دهم
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
سامان
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۹
0
0
نیلسون 39سالشه
:
:
:
آخرین اخبار