بهشتی که "چاوز" به آن بدرقه شد
پخش یک انمیشن از تلویزیون دولتی ونزوئلا نشان
میدهد که هوگو چاوز، رئیس جمهور فقید این کشور به بهشت وارد میشود و مورد
استقبال برخی از رهبران درگذشته آمریکایی لاتین همچون سیمون بولیوار و
چوگوارا قرار میگیرد. در این انمیشن، چاوز در لباسی به رنگ پرچم ونزوئلا
دیده میشود. وی در حالی که در حال قدم زدن در یکی از مناطق سرسبز ونزوئلا
است، به محض دیدن انقلابیون درگدشته که وی تاثیر زیادی از آن پذیرفته است،
لبخند میزند و به سوی آنان میرود.
افرادی که چاوز به سمت آنان میرود عبارتند از:
چه گوارا رهبر انقلابی کوبا، سیمون بولیوار بانوی اول آرژانتین، اوا پرون،
سالوادرو آلنده رئیس جمهور درگذشته شیلی، انقلابی معروف نیکاراگونه سزار
ساندینو و نفر آخر رهبر استقلال ونزوئلا.
انتشار این انیمشن از سوی
طرفداران هوگو چاوز در اینترنت و پخش آن از تلویزیون دولتی ونزوئلا
تازهترین اتفاق رسانهای پیرامون درگذشت این رهبر انقلابی محسوب میشود.
برخی رسانهها به این بهانه اقدام به بازخوانی کارنامه چهرههای سرشناس به
نمایش درآمده در این انیمیشن پرداختند.
چه گوارا:
ارنستو رافائل گوارا دلاسرنا که بیشتر به نام "چهگوارا" یا "الچه"
شناخته میشود، پزشک، چریک، سیاستمدار و انقلابی مارکسیست، در آرژانتین
زاده شد و در بولیوی دستگیر و کشته شد. گوارا یکی از اعضای جنبش ۲۶ ژوئیه
فیدل کاسترو بود. این جنبش در سال ۱۹۵۹ قدرت را در کوبا بهدست آورد.
چهگوارا چندین پست مهم در دولت جدید کوبا از جمله سفیر، رییس بانک مرکزی و
وزیر صنایع را بر عهده داشت و پس از آن با امید برانگیختن انقلاب در دیگر
کشورها کوبا را ترک کرد. وی ابتدا در سال ۱۹۶۶ به جمهوری دموکراتیک کنگو
رفت و سپس به بولیوی سفر کرد.
در اوایل اکتبر ۱۹۶۷ چهگوارا در
بولیوی طی عملیاتی که توسط سازمان سیا طرحریزی شده بود دستگیر شد. برخی
باور دارند که سیا ترجیح میداد گوارا را برای بازجویی زنده در دست داشته
باشد، اما در هر صورت او بهوسیله ارتش بولیوی در نزدیکی وایهگرانده در
مدرسه روستای لا ایگه را در سانتا کروز دلاسیهرا به دستور"بارریه نتوس"
دیکتاتور نظامی کشته شد.پس از مرگ چهگوارا، او به عنوان یک تئوریسین،
متخصص در فنون جنگی، و جنگآور تبدیل به قهرمان جنبشهای انقلابی
سوسیالیستی در سراسر جهان شد.
سیمون بولیوار:
فرمانده انقلابی و سیاستمدار ونزوئلایی، یکی از چندین رهبر جنبش
استقلالطلبانه در آمریکای جنوبی بود. بولیوار در ۲۴ جولای ۱۷۸۳ در
خانوادهای اشرافی در کاراکاس به دنیا آمد. جدادش از مأموران برجسته و عالی
رتبه کشور اسپانیا وابسته به خاندان سلطنتی پادشاهی اسپانیا بودند. خاندان
وی در آن زمان از ثروتمندترین خانوادههای اسپانیایی بودهاند.
مبارزه
جدی استقلالطلبانه مردم ونزوئلا برای آزادی در ۱۸۱۰ آغاز گشت و فرماندهی
آنرا ژنرال فرانسیسکو د میراندا بهعهده داشت. او از بولیوار دعوت به
همکاری و پیوستن به سپاه مبارز آزادیخواه ونزوئلا با درجه سرگردی کرد.
بولیوار به این سپاه آزادیطلب پیوست. از آوریل سال ۱۸۱۰، کلنل بولیوار به
یکی از رهبران عمده جنبش آزادیبخش ونزوئلا تبدیل شد. با این حال، در ژوئن
سال۱۸۲۱ بود که پس از پیروزی در کارابوبو توانست اسپانیاییها را از خاک
ونزوئلا بیرون براند.
از آن پس سیمون بولیوار تلاش خود را معطوف
آزاد کردن سایر مستعمرات اسپانیا در قاره آمریکای جنوبی کرد. جنگ در پس جنگ
بولیوار موفق شد جمهوری بزرگ کلمبیا را متشکل از کشورهای کلمبیا، ونزوئلا و
اکوادور آزاد تشکیل دهد. او مبارزات استقلال طلبانه دیگر کشورهای آمریکای
لاتین مانند پاناما، بولیوی و پرو را نیز رهبری کرد.
بولیوار در ۱۷
دسامبر سال ۱۸۳۰ در نزدیکی شهر سانتامارتا در کلمبیا به علت ابتلا به
بیماری سل درگذشت. تندیس او سوار بر اسب پس از مرگش ساخته و در شهر لیما
پایتخت پرو برپا شد. هم اکنون تندیس او در بسیاری از شهرهای جهان برپاست.
در سال ۱۳۸۵ شهرداری تهران بلواری را در شمال جنت آباد(تهران) به نام سیمون
بولیوار نام نهاد.
اوا پرون: معروف به "اویتا"
فعال سیاسی و یکی از قدرتمندترین و محبوب ترین زنان کشور آرژانتین بود. او
همسر دوم"خوآن پرون" رئیس جمهور آرژانتین و از سال ۱۹۴۶ تا زمان مرگش در
سال ۱۹۵۲بانوی اول این کشور بود.
اوا پرون در سن ۳۳ سالگی در سال
۱۹۵۲ به دلیل سرطان درگذشت و پیش از مرگش کنگره آرژانتین به وی لقب رسمی
«رهبر روحانی ملت» را اعطا کرده بود. زندگی اوا پرون موضوع کتابها،
فیلمهای سینمایی، نمایشها و تئاترها و سریالهای بسیاری در سراسر جهان،
بویژه در آمریکای لاتین بودهاست. در سال ۲۰۱۱ اما کتابی که به نام
«راهنمای سیاستهای زشت آمریکای لاتین» منتشر شده، مدعی است که اوا پرون
کشورش را به پناهگاهی امن برای نازیهای بسیاری مبدل کرد که پس از جنگ
جهانی دوم و شکست آلمان هیتلری، متواری شدهبودند.
سالوادور آلنده:
سیاستمدار مارکسیست و از بنیانگذاران حزب سوسیالیست شیلی بود. او از
نوامبر ۱۹۷۰ تا سرنگونی و مرگاش در پی کودتای ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ میلادی،
رئیسجمهور شیلی بود. از او به عنوان اولین رئیس جمهور مارکسیست که با رأی و
دموکراسی به قدرت رسید نام میبرند. آلنده بیش از چهل سال در صحنه سیاسی
شیلی و حزب سوسیالیست شیلی حضور داشت. او پیش از رسیدن به ریاست جمهوری در
انتخابات ۱۹۷۰ در مقامهای سناتور، نماینده و وزیر کابینه فعالیت میکرد.
وی پزشک بود و مدتی به عنوان وزیر بهداشت خدمت نمود. آلنده سه بار در
سالهای ۱۹۵۲، ۱۹۵۸ و ۱۹۶۴ کاندیدای ریاست جمهوری شده و شکست خورده بود تا
این که در ۱۹۷۰ بالاخره در انتخابات برنده شد.
پس از رسیدن به ریاست
جمهوری، او برنامه سوسیالیستی جنجالبرانگیزی به نام راهی به سوی
سوسیالیسم را پیاده کرد و بسیاری از صنایع را ملّی اعلام کرد. در سال اول
حکومت او نرخ رشد اقتصادی به ۸/۶ درصد و نرخ بیکاری به ۳/۶ در صد رسید؛ اما
در سال دوم، تورم بسیار افزایش یافت، صادرات ۲۴٪ کاهش یافت، واردات ۲۶٪
افزایش یافت، در حالی که نرخ واردات مواد غذایی ۱۲۶٪ بود. در ماه مه ۱۹۷۳
دادگاه عالی شیلی، دولت را به اتفاق اکثریت آرا به نقض قوانین و جلوگیری از
اقدامات قانونی پلیس و تصمیمات نادرست قضایی محکوم نمود.
در اوت
سال ۱۹۷۳ دیوان عالی کشور از آلنده به دلیل ناتوانی در اجرای قانون زمین
شکایت کرد و نمایندگان مجلس نیز اعلام نمود که آلنده بر خلاف قانون اساسی،
قوانین مجلس را به اجرا نمی گذارد. طی این قطعنامه اعلام شد که دولت آلنده
تلاش در به دست گرفتن کل اختیارات کشور نموده، اصل تفکیک قوا را رعایت
نکرده و قانون اساسی را نقض نمودهاست. با این حال آلنده در ماه سپتامبر
همان سال تلاش کرد طی لایحهای قانون اساسی را تغییر دهد که دولت او در ۱۱
سپتامبر ۱۹۷۳ و با کودتای نظامی به رهبری ژنرال پینوشه، فرمانده ارتش،
سرنگون شد. اسناد فراوانی حاکی از حمایت و پشتیبانی دولت وقت ایالات متحده
از این کودتا وجود دارد. طبق اعلام رسمی، آلنده با یک کلاشینکف اهدایی از
سوی فیدل کاسترو خودکشی کردهاست.
سزار ساندینو:
اوگوستو سزار ساندینو، «سرخ پوست بزرگ مرد» (از ۱۸ مه ۱۸۹۵ تا ۲۱ فوریه
۱۹۳۴) در خانوادهای مرفه و زمین دار پرورش یافت و مدتها در شرکتهای
آمریکایی کار کرده بود. وی ارتشی به نام «ارتش دفاع از حاکمیت ملی
نیکاراگوئه» فراهم ساخت. وی را زاپاتای آمریکای مرکزی نام نهادهاند.
ساندینو ارتشی شورشی به راه انداخت و تا ۱۹۳۳با عملیات چریکی علیه حضور
امریکا مبارزه کرد. این عملیات ساندینو را به سمبل وطن پرستی برای
نیکاراگوا و سایر مخالفین مداخلات امریکا تبدیل کرد. ساندینو بلافاصله با
پایان دادن به شورش بادولت «ساکاسا» قرارداد متارکه جنگ را امضا کرد. تنش
بین گارد ملی وساندینو ادامه یافت و سرانجام در سال ۱۹۳۴ ساندینو توسط
افسران گارد ملی به قتل رسید. ساندینو به قهرمان بسیاری ازمردم نیکاراگوا
تبدیل شد، ونام او بیش از ۴۰سال پس از قتلش در تلاشهای انقلابی برای
سرنگونی دولت وتغییر بنیادی جامعه نیکاراگوا، توسط ساندنیستها به نشانه
انقلاب تبدیل گردید.
فرانسیسکو د میراندا:چهره
انقلابی ونزوئلا، ۲۸ مارس ۱۷۵۰ در کاراکاس متولد شد. اگر چه طرح های خود وی
برای استقلال مستعمرات آمریکایی اسپانیا شکست خورد، اما از وی به عنوان
پیشرو و طلایه دار راهی یاد می شود که بعدتر سیمون بولیوار طی نمود.
میراندا
زندگی رومانتیک و ماجراجویانه ای داشت. وی که یک ایده آلیست بود، برنامه
ای آرمانی را برای آزادسازی و متحد کردن همه مستعمرات آمریکایی اسپانیا
طراحی نمود؛ اما ابتکارات نظامی وی به نیابت از آمریکای مستقل، در سال ۱۸۱۲
به پایان رسید. وی در این سال به دشمنانش تحویل داده شد و چهار سال بعد،
یعنی در سال ۱۸۱۶، در یک زندان اسپانیایی درگذشت. اما به هر حال، ظرف ۱۴
سال پس از مرگش، اغلب مستعمرات اسپانیایی آمریکا مستقل شدند. مرجع / اقتصادآنلاین