در جنوبیترین نقطه دزفول، تپههای خاموش چغامیش آرام گرفتهاند. تپههایی که بیش از هشت هزار سال پیش شهرنشینی و تمدنی پیشرفته را به خود دیده و امروز خاک آن همچنان روایتگر موسیقی، تجارت و هنر مردمانش است.

دزفول، در جنوبیترین نقطه دزفول، میان دز و کارون، تپههای خاموشی آرام گرفتهاند که هزاران سال تاریخ را زیر آفتاب سوزان خوزستان در خود جای دادهاند. نسیمی آرام از دشت میوزد؛ نسیمی که گویی از دل بیش از هشت هزار سال پیش میآید و بر خاکی میوزد که روزگاری خیابانهای منظم، خانههای آجری و برجهای دیدهبانیاش از دور پیدا بود.بر فراز تپه اصلی که همچون جزیرهای مرتفع در میان دشتی فراخ ایستاده، خاک رس و سفالهای شکسته زیر پا میلغزد. این ردپای تمدنی کهن است که از دل هزارهها سربرآورده. این تپهها گنجینهای ارزشمند از دورههای مختلف تمدن و یکی از نخستین مراکز شهرنشینی ایران را در خود جای دادهاند. جایی که چراغ حیات بشری، نخستین بار در آن روشن شد.

شهری که پیش از خط مینوشت
تپههای چغامیش دزفول، بنا بر کاوشهای مشترک باستانشناسان ایرانی و دانشگاه شیکاگو، یکی از نخستین کانونهای استقرار انسانی در خوزستان بودهاند، با قدمتی بیش از هشت هزار سال پیش. در همین خاک، نخستین نشانههای پیدایش خط و کتابت در ایران شکل گرفت. شهری که پیش از اختراع رسمی خط، نظامی از نشانهها، مهرها و اسناد تصویری را به کار میبرد. نوعی زبان خاموش اما دقیق برای ثبت زندگی.پشت هر سفال شکسته، بخشی از چرخه حیات شهری نهفته است. محوطهای با وسعت بیش از ۱۷ هکتار، که زمانی شهری با خیابانبندی کاملاً طراحیشدهبود. شهری که در آن لولههای سفالی مسیرهای هدایت آب را تشکیل میدادند و مخازنی که با آجر ساخته شده بودند تا آب روزانه را ذخیره کنند. چغامیش تنها یک محوطه باستانی نیست، یک شهر کامل است که قرنها پیش از بسیاری از تمدنهای شناختهشده، مفهوم زندگی شهری را تجربه کرده بود.
اقتصادی که پیش از تاریخ رونق داشت
در روزگاری که بسیاری از نقاط جهان هنوز اجتماعات پراکنده داشتند، چغامیش مرکز تجارت و صنعت بود. بافتههای پارچهای در مقیاس صنعتی تولید میشد و سفالهای منقوش و ظریف جایگاهی ویژه در دادوستد با مناطق پیرامونی داشت. در خیابانهایی با جهتگذاری مهندسیشده، تاجران رفتوآمد و کالاهایی را مبادله میکردند.برجهای دیدهبانی بر فراز تپههای کوچک پیرامون، امروز تنها خاکریزهایی خاموشاند، اما زمانی چشمهای بیدار شهری بودند که امنیت مسیرهای تجاری را تضمین میکرد. حتی اکنون، با نگاهی گذرا بر شیب تپهها، رد آن هندسه و نظم کهن هنوز قابل مشاهده است.
جایی که موسیقی و دریا نخستین بار به تاریخ پیوستند
شگفتانگیزترین یافتههای چغامیش از دل گل و رس بیرون آمد. یافتههایی که جهان را شگفتزده کرد. قدیمیترین لوح موسیقی جهان در همین محوطه کشف شد. سندی که نشان میدهد مردم این شهر میساختند، مینوشتند و مینواختند. صدای آن نغمه خاموش، هنوز در باد دشت جاری است.در فاصلهای کوتاه، مهر گِلی کوچکی یافت شد که امروز کهنترین سند دریانوردی جهان شناخته میشود. مهر ساده اما شگفتآور که نشان میدهد مردم چغامیش پیش از بسیاری از تمدنها، نمادهای سفر آبی، دادوستد دریایی و حرکت بر آب را ثبت میکردهاند. تمدن در اینجا نهفقط بر خاک، بلکه بر آب نیز متولد شد.
نخستین سیستم ذخیرهسازی داده جهان
در دل تپهها، گویهای سفالی پنجهزار و پانصد ساله کشف شدهاند. نخستین شیوه ذخیرهسازی داده در تاریخ بشر که دویست سال پیش از اختراع خط ساخته شدهاست. این گویها سندی شگفتآور از نظام حسابداری و مدیریت داده در چغامیش هستند. شاهدی دیگر بر شهری که بسیار جلوتر از زمانه خود میزیست.
چغامیش دزفول، حلقه گمشده تمدن در خوزستان
در غرب چغامیش، چغابنوت و در جنوب آن چغازنبیل ایستادهاند. هر دو از شگفتیهای باستانی خوزستان. اما چغامیش دزفول، با آنکه در قلب جلگه خوزستان نشسته، کمتر در نگاه عمومی دیده شدهاست. گویی میان این دو میراث عظیم فروتنانه پنهان ماندهاست. با اینحال، بدون چغامیش، حلقه تکامل تمدن در این سرزمین ناقص میماند.بسیاری از آثار ارزشمند این محوطه امروز در موزه ایران باستان تهران، موزه شیکاگو و سایر موزههای جهان نگهداری میشوند. گواهی روشن بر اینکه چغامیش تنها یک تپه خاکی نیست، بلکه شهری کهن و مهد فرهنگ و دانش است، شهری که نگهداری و معرفی تاریخ آن ضروری است.
سکوتی که صدا میخواهد
تپهای که روزگاری شهر بود، صدا داشت، موسیقی داشت، صنعت داشت و تجارت. امروز اما خاموش است و تنها باد روایتش را ورق میزند. آنچه از گذشته با خود حمل کرده، از لوح موسیقی تا مهر دریانوردی و گویهای سفالی، اکنون در موزههای جهان و انبارهای بینشان نگهداری میشود؛ بیآنکه به زادگاهش، دزفول، بازگردد. جای خالی موزهای در این شهر تاریخی، جایی که بتواند این میراث را نگهداری و به مردم معرفی کند، به شدت احساس میشود.
در تاریخ ۱۵ آذر، روز ثبت ملی چغامیش، این اهمیت بیش از پیش آشکار میشود. شهری که از سپیدهدم تاریخ برمیخیزد، باید موزهای در شأن میراث چند هزار سالهاش داشته باشد. موزهای که روایت آثارتاریخی و بطور ویژه چغامیش را دوباره به خانهاش بازگرداند.