
خوزنیوز- ابراهیم متینسیرت/ در میان دود هور و سیاهی شب، دود سفید از کاخ استانداری بیرون زد و در میان دلهره و امید، دو ساعت تأخیر ادارات اعلام شد. دو ساعتی که جز سرگردانی و فشار مضاعف هیچ دستاوردی ندارد. شاید هم تصمیمگیران انتظار دارند در این دو ساعت نفسمان را حبس کنیم و به مرگ فکر کنیم، شاید رستگار شویم.
اما تأخیرها فقط محدود به ادارات نیست؛ مدارس خوزستان از ابتدای مهر، یا با تأخیر شروع شدهاند یا اصلاً شروع نشدند. ناصر علیفر، مدیرکل آموزشوپرورش خوزستان میگوید: «تعطیلیها مُسکِن موقتی است.» مُسکِن؟ برای گلوهای خراشیده و سینههای پر دود؟
آیا قرار است زندگی ما خوزستانیها عبرت تاریخ شود؟ آمار بیمارستانها هم تلخ است: میثم معزی، معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اعلام کرده: «بیش از ۱۰۰ هزار مراجعه ناشی از آلودگی هوا در سال جاری ثبت شده؛ ۲۰ تا ۳۰ درصد بیشتر از پارسال.» مشکلات تنفسی، دومین عامل مرگومیر کودکان زیر پنج سال در خوزستان است. مردم استان میخواهند نفس بکشند، اما به جای اکسیژن، سرب، دیاکسید و مونواکسید سهمیهبندی شده است.نه فقط هوای ناسالم، بلکه آب تالابها هم در خطر است.
تالاب هورالعظیم بیش از نیمی از وسعتش خشک شده. تنها امید، یا بارشهای فصلی است یا دیپلماسی که خوابیده و خیال بیدار شدن ندارد. ایران میگوید آب بدهید، عراق میگوید نداریم، ترکیه هم پشت سد آتاتورک و سد ایلیسو لبخند میزند. محمدجواد اشرفی، مدیرکل محیطزیست خوزستان میگوید: «تنها راهحل پایدار، رهاسازی آب یا نمدار کردن زمین است.» اما همه میدانند راهحل واقعی، توقف حفاریهای نفتی است؛ همانهایی که به خاطر استحصال روزانه ۱۵۰ هزار بشکه نفت، هورالعظیم را با اهالیاش یکجا سوزاندند.
اما ماجرا فقط خشککردن تالاب نیست؛ هورالعظیم به مرحله «خودسوزی» رسیده است. سال ۱۳۸۷ وقتی بیش از ۷هزار هکتار از اراضی هورالعظیم برای نخستین بار در اختیار وزارت نفت قرار گرفت، کسی فکر نمیکرد روزی تالاب مثل یک چاه نفت شعلهور شود. تالابهایی که خاک آلی عمیق دارند، اگر رطوبتشان از بین برود، مثل انبار باروت در سکوت میسوزند. نه با شعله بلند، با آتشی زیر خاک. همانطور که حالا هورالعظیم میسوزد، آرام، بیصدا، اما کشنده. این دیگر دود ناشی از ریزگرد نیست، دود حاصل از خاک سوخته یک تالاب است؛ تالابی که به جای آب، نفت به رگش تزریق کردند.
هر سال تنها یک روز پاک در خوزستان ثبت شده؛ امسال هم همان یک روز بود. ۳۸ روز قابلقبول، ۱۰۶ روز ناسالم برای گروههای حساس، ۶۷ روز ناسالم، ۵ روز بسیار ناسالم و یک روز خطرناک. این آمار، تقویم زندگی ماست. همه اعتراف میکنند وضعیت قرمز است، اما هیچکس دکمه اعلام بحران را فشار نمیدهد. یک روز تعطیل، یک روز تأخیر، بسته به حال خوش مدیران.
سازمان محیط زیست هم فقط هشدار میدهد. هورالعظیم خشک شد؟ چرا علاج قبل از واقعه نشد؟ اگر اقتدار داشت، آیا امروز باید با دود بجنگیم یا با بحران ساختاری مدیریت؟
این نهاد ناظر میگوید: از پنج مدیرعامل نفتی شاکی شده است، اما همچنان دود به جای هوا در ریههایمان جریان دارد. تالاب ارزش زیستگاهیاش هزار برابر نفت است، اما ۲۰۰۰ هکتار آن خشک شد برای استخراج نفت؛ فقط دو درصد تالاب، اما دردش برای صد درصد مردم.
گمانهزنیها از تداوم این وضعیت تا پایان آبان حکایت دارد؛ اما واقعیت این است: تا آخرین نفَس، تا زمانی که سکوت و بیتفاوتی ادامه دارد، این وضعیت هم ادامه خواهد داشت. گویی زندگی ما خوزستانیها قرار است، به درس عبرت تاریخ تبدیل شود؟
خوزستان بعد از چهار دهه از پایان جنگ با توپ و تانک، همچنان در جنگ است؛ اینبار بیسلاح، بیپناه و تنها. سرفههایمان بیامان، چشمهایمان خیس، گلوهایمان خراشیده، ریههایمان خاکستری. میخواهیم زندگی کنیم، اما نه زیر آسمان بیستاره و غبارآلود. میخواهیم نفس بکشیم، اما نه با دود و فلر و سرب. نفتی که برای دیگران ثروت است و برای ما سرطان شد. گویی سرنوشت ما را نه در مجلس مینویسند، نه در هیئت دولت؛ بلکه در شعله فلرهای نفتی هور.
فقط هوا میخواهیم، همین!
#هورالعظیم
#خوزستان
#هوای_پاک_حق_مردم
#آلودگی_هوا
#تالاب_خوزستان
#نفت_یا_زندگی
#خودسوزی_تالاب
#محیط_زیست
#دود_و_مرگ