تاریخ انتشار: ۱۶ مهر ۱۴۰۴ - ۱۹:۴۱
کد خبر: ۳۲۰۱۶۴
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره

مرگ خاموش زندگی مشترک؛ وقتی "من" جای "ما" را می‌گیرد

 افزایش نرخ طلاق در دهه‌های اخیر به یک پدیده اجتماعی چشمگیر در ایران تبدیل شده که این موضوع تنها یک شکست فردی نیست، بلکه نشانگر دگرگونی‌های عمیق در بافت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه است.

 طلاق یکی از پدیده‌های اجتماعی پیچیده و چندوجهی است که ریشه‌های آن تنها در اختلافات زناشویی خلاصه نمی‌شود، بلکه حاصل برهم‌کنش عوامل فردی، خانوادگی، فرهنگی، اقتصادی و حتی روان‌شناختی است.

بررسی ریشه‌های طلاق از ابعاد مختلف، در واقع نگاهی عمیق به ساختار جامعه و کیفیت روابط انسانی دارد. در بسیاری از موارد، نبود مهارت‌های ارتباطی، فقر گفت و گو، ضعف در مدیریت تعارض، فشارهای اقتصادی، تغییر ارزش‌ها و نقش‌های جنسیتی و حتی تأثیر رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی در شکل‌گیری انتظارات غیرواقعی از ازدواج، به عنوان عوامل اصلی بروز گسست عاطفی و در نهایت فروپاشی خانواده شناخته می‌شوند.

درک درست از این ابعاد و شناسایی ارتباط میان آن‌ها، می‌تواند به سیاست‌گذاران اجتماعی، مشاوران خانواده و خودِ زوجین کمک کند تا نه‌تنها از بروز طلاق پیشگیری کنند، بلکه کیفیت روابط زناشویی را نیز بهبود بخشند. بررسی ریشه‌های طلاق از جنبه‌های مختلف، در حقیقت تلاشی است برای بازشناسی ضعف‌ها، ترمیم شکاف‌های عاطفی و بازتعریف مفهوم پایداری در زندگی مشترک.

هزینه‌های سرسام‌آور ازدواج از قبیل تهیه مسکن، مهریه و مراسم نیز باعث تاخیر در ازدواج و در مواردی نیز ازدواج‌های شتاب‌زده و بدون پشتوانه مالی می‌شود که خود عاملی برای طلاق زودهنگام است.

 

افزایش طلاق در ایران؛ دلایل، راهکارها و راه‌های پیشگیری

یک مشاور خانواده در استان خوزستان در گفت و گو با خبرنگار ایرنا گفت: در سال‌های اخیر، طلاق در کشور ما به یکی از نگرانی‌های اصلی اجتماعی تبدیل شده است؛ اگرچه عوامل متعددی در این پدیده نقش دارند اما ریشه‌های آن را باید در ضعف مهارت‌های زندگی، تغییر سبک روابط، و نبود شناخت کافی پیش از ازدواج جست‌وجو کرد.

مهران فتحی مقدم با اشاره به دلایل اصلی طلاق افزود: بسیاری از زوج‌ها بدون شناخت عمیق از تفاوت‌های شخصیتی، فرهنگی و خانوادگی تصمیم به ازدواج می‌گیرند. این ناآگاهی بعدها خود را به‌صورت ناهماهنگی در زندگی نشان می‌دهد.

وی یادآور شد: اختلاف در زندگی طبیعی است اما ناتوانی در گفت‌وگوی سالم و سازنده باعث تبدیل اختلاف به بحران می‌شود.

مشاور خانواده در استان خوزستان بیان کرد: اختلاف در زندگی طبیعی است، اما ناتوانی در گفت‌وگوی سالم و سازنده باعث تبدیل اختلاف به بحران می‌شود.

تاثیر منفی فضای مجازی و مقایسه‌های بی‌پایه

وی خاطر نشان کرد: زندگی مجازی گاه جایگزین ارتباط واقعی شده و با ایجاد مقایسه، بی‌اعتمادی و روابط ناسالم، ثبات زندگی مشترک را تهدید می‌کند و وقتی پایه‌های اقتصادی خانواده سست می‌شود، استرس و تنش در روابط افزایش می‌یابد.

فتحی‌مقدم بیان کرد: در بسیاری از روابط، «من» جای «ما» را گرفته و روح گذشت و همدلی کمرنگ شده و همین امر یکی از عوامل اصلی اختلافات بین زوجین است.

وی همچنین راهکارهای حفظ و تقویت بنیان خانواده گفت: آموزش مهارت‌های زندگی پیش و پس از ازدواج، شناخت متقابل، همدلی، گفت‌وگو، کنترل خشم و مدیریت تعارض باید به‌صورت عمومی آموزش داده شود.

مشاور خانواده در استان خوزستان ادامه داد: افزایش سواد عاطفی زوج‌ها نیز در رفع بسیاری از مشکلات زوجین تاثیرگذار است؛ زوج‌هایی که احساسات خود و همسرشان را بهتر درک می‌کنند، روابط پایدارتری دارند.

الزام مشاوره تخصصی پیش از ازدواج و طلاق

وی عنوان کرد: مشاوره‌ صحیح می‌تواند بسیاری از تصمیم‌های نادرست را اصلاح کند.

فتحی‌مقدم با تاکید بر تقویت باورهای اخلاقی و معنوی در خانواده‌ها گفت: بی شک معنویت، پیوند درونی و پایداری را میان همسران تقویت می‌کند.

وی با اشاره به نقش‌آفرینی رسانه‌ها و نظام آموزشی در ترویج فرهنگ گفت‌وگو و احترام متقابل، خاطر نشان کرد: رسانه و آموزش می‌توانند پایه‌های فکری جامعه را به سمت ارتباط سالم و آگاهانه هدایت کنند.

 

مشاور خانواده در استان خوزستان به اقدامات موثر در سطح کلان اشاره کرد و گفت: گسترش مراکز مشاوره محلی و رایگان برای خانواده‌ها، حمایت از خانواده‌های در معرض بحران از نظر اقتصادی و روانی، برگزاری کارگاه‌های آموزشی در مدارس، دانشگاه‌ها و مراکز فرهنگی و ترویج فرهنگ «مراجعه به مشاور» پیش از تصمیم به طلاق از جمله اقدامات موثر برای کاهش اختلافات میان زوجین است.

وی با تاکید بر اینکه خانواده، زیربنای سلامت جامعه است، گفت: پیشگیری از طلاق تنها وظیفه دولت نیست بلکه مسئولیتی مشترک میان نهادهای فرهنگی، آموزشی است؛ اگر خانواده حفظ شود، جامعه نیز آرام و پایدار خواهد ماند.

زندگی نسل جوان در جهانی با معیارهای متفاوت

بر اساس این گزارش، در جامعه مدرن، ارزش «رضایت فردی» بر «تحمل برای حفظ خانواده» اولویت یافته است؛ هنگامی که زندگی مشترک با انتظارات و آرمان‌های شخصی همخوانی نداشته باشد، تمایل به خاتمه دادن آن بیشتر از گذشته است.

در گذشته خانواده‌های پدری و مادری به عنوان میانجی عمل می‌کردند اما امروزه زندگی هسته‌ای و کاهش ارتباط با خانواده‌های گسترده، باعث شده زوج‌ها در مواجهه با مشکلات، تنها بمانند و مهارت‌های حل تعارض را به درستی نیاموزند.

والدین بر اساس ارزش‌های نسل خود، فرزندان را برای ازدواج تربیت و راهنمایی می‌کنند در حالی که نسل جوان در جهانی با معیارهای کاملا متفاوت زندگی می‌کند. این شکاف در نگرش به ازدواج، انتخاب همسر و تعریف زندگی مشترک، منجر به ازدواج‌های ناموفق می‌شود.

برخی از قوانین خانواده، به‌ویژه در زمینه حق طلاق، حضانت و مهریه، می‌توانند خود به عاملی برای تعارض تبدیل شوند؛ برای مثال، وقتی حق طلاق عمدتا در دست مرد است، زن ممکن است برای آزادی خود، به راه‌های دیگری مانند «طلاق توافقی» یا بخشش مهریه متوسل شود که گاهی تحت فشار انجام می‌گیرد.

مشاوره‌های اجباری پیش از ازدواج اغلب صوری و غیرکاربردی هستند و به درستی به ارزیابی میزان سازگاری، بررسی مسائل روانشناختی و آموزش مهارت‌های ارتباطی نمی‌پردازند.

 

آثار و پیامدهای طلاق بر روی کودکان

طلاق می‌تواند برای یک خانواده دوران سختی را به همراه داشته باشد؛ والدین نه تنها در حال پی بردن به روش‌های جدید ارتباط با یکدیگر هستند، بلکه در حال یادگیری روش‌های جدید تربیت و آموزش کودکانشان هستند. تاثیرات طلاق بر فرزندان می‌تواند متفاوت باشد، بعضی از کودکان واکنش‌های طبیعی از خود نشان می‌دهند و زیاد تحت تاثیر قرار نمی‌گیرند، در حالی که کودکان دیگر ممکن است با مشکلات قابل توجهی روبه‌رو شوند.

کودکان در سنین پایینتر انعطاف‌پذیرتر هستند و با گرفتن کمک‌های پیشرفته از روانشناسان می‌توانند خود را با شرایط وفق دهند و این مشکل برای آن‌ها کمتر به یک بحران تبدیل شود. کودکان از نظر (جنسیت، سن و خلق و خو) در برخورد با این مساله متفاوت عمل می‌کنند.

طلاق باعث تنش، خلق و خوی تحریک‌پذیر و اضطراب کودک می‌شود؛ کودکان کم سن نسبت به کودکان بزرگتر مستعد ابتلا به این اختلال هستند زیرا وابستگی زیادی به هر دو والد دارند. کودک مضطرب به سختی می‌تواند بر روی درس خواندن تمرکز کند و ممکن است علاقه خود را به فعالیت‌هایی که زمانی به آن علاقه داشت از دست بدهد.

یکی دیگر از پیامدهای طلاق در کودکان، تحریک پذیری و عصبانیت شدید در آن‌ها حتی در مواجه با عزیزان و افراد نزدیک به آن‌ها است. بعضی از کودکان منزوی می‌شوند و از صحبت و همنشینی با دیگران امتناع می‌کنند. کودک ساکت و منزوی می‌شود و ترجیح می‌دهد بیشتر وقت خود را در تنهایی بگذراند.

کودکان بین ۱۰ تا ۱۳ سال طلاق را درک می‌کنند اما پذیرش این قضیه برای آن‌ها دشوار است؛ کودک ممکن است بارها و بارها دزکی با دیگر والد خود ملاقات داشته باشد. نمرات او به شدت پایین می‌آیند و به همه چیز بی‌علاقه است و ممکن است در برابر مسائل پیش پا افتاده واکنش شدیدی نشان دهد. کودک ممکن است خود را عامل طلاق بداند و سعی کند آن‌ها را دوباره کنار هم بیاورد.

نوجوانان و جوانان نیز طلاق را درک می‌کنند و شناخت واضحی از دلایل آن دارند. به همین دلیل، آن‌ها به احتمال زیاد با دیدن اینکه والدینشان راهشان را جدا کرده‌اند، از نظر روحی ناراحت می‌شوند؛ نمرات ضعیف، کناره‌گیری از جمع‌های دوستانه و قطع رابطه با بستگان از عوارض طلاق در نوجوانان است. از دیگر عوارض می‌توان به سوءمصرف مواد مخدر و الکل اشاره کرد.

 

ثبت چهار هزار مورد طلاق در خوزستان در ۶ ماه سال ۱۴۰۴

همچنین مدیرکل ثبت احوال خوزستان گفت: بر اساس داده‌های مرکز رصد جمعیت خوزستان از ابتدای سال ۱۴۰۴ تاکنون، ۱۳ هزار و ۲۸۵ واقعه ازدواج در استان به ثبت رسیده است.

مرتضی امانی‌پور با بیان اینکه به طور میانگین ۸۶ ازدواج در هر شبانه‌روز ثبت شده است افزود: میانگین سن ازدواج نخست در این مدت برای مردان استان ۲۸ سال و برای زنان ۲۳.۵ سال اعلام شده است.

وی همچنین در ادامه به آمار طلاق نیز اشاره کرد و افزود: در همین بازه زمانی، چهار هزار مورد طلاق در خوزستان ثبت شده که میانگین آن ۲۶ طلاق در روز است.

مدیرکل ثبت احوال خوزستان بیان کرد: میانگین سن در زمان طلاق نخست برای مردان ۳۷ سال و برای زنان ۳۲ سال بوده است.

افزایش طلاق را نمی‌توان به یک عامل واحد نسبت داد، بلکه این پدیده حاصل مشکلات پیچیده اقتصادی، تحولات گریزناپذیر فرهنگی و ضعف‌های نهادی است. برای کاهش روند صعودی طلاق، راهکارهایی فرابخشی و بلندمدت نیاز است.

در نتیجه می‌توان گفت طلاق نه یک رویداد ناگهانی، بلکه نتیجه زنجیره‌ای از ناهماهنگی‌ها، کم‌توجهی‌ها و ضعف در مدیریت چالش‌های زندگی مشترک است. بررسی ریشه‌های این پدیده از ابعاد مختلف نشان می‌دهد که هیچ عامل واحدی مسئول فروپاشی یک ازدواج نیست، بلکه مجموعه‌ای از شرایط فردی، روانی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در کنار هم زمینه‌ساز جدایی می‌شوند.

بنابراین، مقابله با روند روبه‌افزایش طلاق تنها از مسیر آموزش مهارت‌های ارتباطی و زندگی، تقویت بنیان‌های اقتصادی خانواده، ترویج گفت‌وگو و درک متقابل، و بازسازی نگرش‌های فرهنگی نسبت به ازدواج امکان‌پذیر است. اگر جامعه به جای واکنش پس از بحران، به پیشگیری و توانمندسازی زوجین پیش از ازدواج بپردازد، طلاق از یک معضل اجتماعی به فرصتی برای رشد آگاهی و اصلاح روابط انسانی تبدیل خواهد شد.

ایجاد ثبات اقتصادی، مهار تورم و اشتغال‌زایی برای کاهش فشار معیشتی بر خانواده‌ها، بازبینی قوانین مربوط به خانواده با هدف ایجاد توازن و انصاف بیشتر برای هر ۲ طرف نیز از راهکارهای موثر در کاهش طلاق است.

مرجع / ایرنا
:
:
:
آخرین اخبار