ابراهیم متینسیرت- خوزنیوز
یکی دود، یکی نبود...
غصهی همیشگی تکرار؛ آسمان خاکستری خوزستان.
یک روز در میان سردرد نداریم، سرفه نمیکنیم، گلویمان نمیسوزد و چشمهایمان قرمز نیست. ترس، دلهره و عذاب روزی که همه داریم، روزی را که همه را نداریم، تلختر از زهر میکند.
تاخیر دوساعته و غیرحضوری شدن مدارس روی اعصابمان ویراژ میرود! راستی کارگروه آلودگی هوا، نمیشود بهجای دوساعت تأخیر، چهار ساعت تعجیل در شروع به کار ادارات بدهید؟ در این صورت سیاهی شبی که از خانه بیرون میزنیم، دود هور را در دل خود پنهان میکند و ما هم که عادت کردهایم، هیهی خودمان را گول میزنیم. مسئولان هم که انکار را خوب یاد گرفتهاند؛ دود را مثل حق و حقوقمان نادیده میگیرند، والا!
خاک بر سرمان و دود در چشم و گلویمان؛ آمار و وعدههای شیرین در روحمان.
جنگ که شد، آواره شدیم. جنگ که تمام شد، برگشتیم تا از نو بسازیم. چه میدانستیم جنگ ادامه دارد؟ این بار نه با گلوله، با دودِ بیکفایتی و سکوت؛ جنگی بیصدا که قرار است ذرهذره بمیراندمان.
در بیمارستانها اما، نفس مردم زودتر از همه به شماره افتاده است. دکتر میثم معزی، معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، گفته این روزها مراجعهکنندگان به اورژانس تا ۳۰ درصد بیشتر از حالت عادی شدهاند.
او هشدار داده که آلودگی هوا فقط باعث سرفه و تنگی نفس نیست؛ در بلندمدت سرطان، ناباروری و بیماریهای مزمن ریوی را هم به همراه دارد.
آلودگی، مرز بین روزمرگی و بیماری را از بین برده؛ نفسها کوتاهتر شده و زندگی، در صفهای داروخانه و بیمارستان خلاصه.
اما آنسو، در قابهای تمیز تلویزیون، مدیرانی کتوشلواری با لبخندهای تمرینشده به دوربین زُل میزنند و از «مهار دود» و «هوای پاکِ فردا» میگویند.
مجتبی یوسفی، نماینده مردم اهواز در مجلس، خودش گفته: مردم خوزستان در کنار قطعی برق، باید دود آتش هورالعظیم را هم تحمل کنند. هواپیمای آبپاشی که قرار بود قهرمان شود، حالا خودش قصهی سوختهای است. حقابهها در حد وعده ماندهاند و دیپلماسی، در مه غلیظ بیعملی گم شده است.
در این میان، هشدارها یکی پس از دیگری میآیند.
سیدمحسن موسویزاده گفته بود: «آتشسوزی هورالعظیم دارد حلبچهای دیگر میشود.»
شاید برای بسیاری اغراق باشد، اما برای مردمی که ماههاست پنجرهها را نمیگشایند، نه از ترس دشمن، بلکه از دود، این جمله دقیقترین توصیف است.
در اینجا جنگ ادامه دارد، فقط سربازانش ماسک به صورت دارند و فرماندهانش پشت تریبون.
سال ۱۴۰۴ برای خوزستان پر از دود بود؛ دودی که انگار با ریههای ما عهد بسته تا دست از سرمان برندارد مگر آنکه نفسمان را ببرد.
مادران هر شب برای کودکانشان قصهای میگویند، با امیدی کور در دل این هوا:
قصهای که با بغض شروع میشود و با سرفه تمام —
قصهی این روزها:
یکی دود، یکی نبود...
ابراهیم متینسیرت
#آلودگی_هوا
#ریزگردها
#حقابه
#مدیریت_بحران
#سلامت_خوزستان
#زیست_در_دود
#یکی_دود_یکی_نبود
#هوای_خوزستان
#نفس_تنگ
#دود_در_ریه
#آسمان_خاکستری
#قصه_دود
#هوای_بی_نفس